• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4507 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۰ آبان

گفت‌وگو با غلامرضا ظريفيان درباره «در كشاكش دين و دولت»

رمزگشايي از جعبه سياه تاريخ اسلام

موحد از نسل زرياب و زرين‌كوب

رسول جعفريان

استادان مرحوم دكتر علي‌اكبر فياض، دكتر زرياب‌خويي و دكتر زرين‌كوب استاداني بودند كه در فضاي دانشي بيرون از حوزه علميه به مباحث تاريخ اسلام پرداختند و آثار درخوري پديد آوردند. شايد در اين جمع بتوان از مرحوم محمدابراهيم آيتي به عنوان پيشكسوت پژوهش‌هاي تاريخ اسلامي در ميان دانشگاهيان ياد كرد كه مع‌الاسف بر اثر تصادف به رحمت خدا رفت اما همان چند اثر ارزشمند به ويژه كتاب زندگاني پيامبر اسلام او كه مرحوم استاد دكتر ابوالقاسم گرجي چاپ كرد، نشان از معرفت عميق او با روش‌هاي علمي در نگارش تاريخ اسلام دارد. يك مدل متفاوت آن را هم كه تاريخ اسلام‌نگاري انقلابي بايد ناميد، مرحوم دكتر شريعتي داشت. اين سنت يعني تاريخ اسلام‌نويسي در ميان نويسندگان غيرحوزوي و غيردانشگاهي چندان نيرومند نبود هر چند كارهايي انجام شد و هنوز مي‌شود. حوزه علميه هم كه راه خود را در اين زمينه رفته است. به نظرم اكنون بعد از سال‌ها يك اثر جديد در اين حوزه پديد آمده است آن هم زماني كه شايد در ميان نسل جوان، علاقه‌اي به اين مباحث وجود ندارد هر چند به صورت رسمي، درس تاريخ اسلام در مراكز دانشگاهي و جز آن هست. استاد عزيز، جناب محمدعلي موحد سعي كرده با استفاده از بينش سياسي و فهم تاريخي خود كه محصول تجربه ده‌ها ساله ايشان در حوزه تاريخ‌نگاري است، اثر جديدي در حوزه تاريخ اسلام پديد آورد. ايشان با منابع آشناست، متون عربي را به خوبي مي‌فهمد و علاوه بر استفاده از منابع در چينش مباحث، تدارك مقدمات و نتيجه‌گيري و ارايه تحليل‌هاي سياسي و فرهنگي تلاش‌هاي مجدانه‌اي كرده است. مهم در اين نوشته آن است كه تاريخ اسلام با فهم جديدي عرضه شود، تحليل‌ها مبتني بر فكت‌هاي تاريخي باشد و در عين حال، سايه‌اي از تحليل سياسي روي حوادث افكنده شود. يك جنبه مهم ديگر اين كتاب، توجه به مسائل ايران در دل تاريخ اسلام است. مشكل مسلمانان در 30 سال مورد بحث، اختلافات داخلي از نوع قبيله‌اي و مذهبي است. قبايل عربي تازه به دوران سياست كلان رسيده، مزاحمت جدي براي اميران جامعه دارند، مداخله در سياست مي‌كنند و مانع از تصميم‌گيري‌هاي معقول و طبيعي مي‌شوند. آقاي موحد تلاش مي‌كند، افزون بر مباحث قبيله‌اي به اختلاف نظرهاي مذهبي و تاثير آنها در سياست هم بپردازد. فصل اول كتاب بيشتر تاريخ منازعات اوليه ميان مسلمانان تا پديد آمدن فرقه‌هاي مختلف از دل آن منازعات است. فصل دوم، نفوذ اسلام در ايران بر اساس روايت منابع عربي و ايراني از جمله فردوسي و بلعمي و ديگران است. فصل سوم، تبيين نظام اداري و ديواني صدر اول اسلام را هدف گرفته و به جنبه‌هاي اقتصادي آن دوره پرداخته است. فصل چهارم، تصويري است از نخستين مناسبات ايرانيان با تازيان و فصل بعد، از حضور اعراب در ايران اين دوره بحث شده و آخرين فصل كتاب درباره خارجي‌گري در اسلام است كه هدف آن تبيين چگونگي پديد آمدن خوارج، ريشه‌هاي فكري آن به ويژه نقش قرّاء يا همان طبقه‌اي كه با خواندن قرآن تشخص يافتند، است.


محسن آزموده

 شايد نسل جوان امروز مقهور و مدهوش اينترنت و فضاي مجازي و تكنولوژي جديد و سرگرمي‌هاي متنوع، چندان حال و حوصله نداشته باشد كه در ميان كتاب‌هاي كهن فارسي و عربي كنكاش كند و درباره موضوعاتي چون تاريخ صدر اسلام و نزاع‌ها و مشاجراتي كه بعد از رحلت پيامبر اسلام(ص) به وقوع پيوست يا درباره نخستين مواجهه‌هاي ايرانيان با اعراب و علل انحطاط ساسانيان و شكل و نحوه فتوحات اعراب و هزيمت‌هاي ايرانيان در برابر قبايل عرب و ... مطالعه كند؛ اما واقعيت آن است كه اين مباحث، نه فقط كهنه و تاريخ مصرف گذشته نيستند، بلكه همچنان بر بسياري از آنچه امروز در خاورميانه و ايران به وقوع مي‌پيوندند، اثر مي‌گذارند و بدون فهم دقيق آنها نمي‌توان تبييني راست و درست از مناسبات سياسي، اجتماعي و فرهنگي امروز ارايه داد. رجوع به تاريخ صدر اسلام از يكسو و نحوه ورود آن به ايران از سوي ديگر از اين حيث اهميت و ضرورتي اساسي دارد، منتها بايد اين تاريخ توسط استاداني نگاشته شود كه بتوانند با زباني شيرين و شيوا و روان، اين مباحث تخصصي را چنان بيان كنند كه براي نسل جوان هم قابل فهم و جذاب باشد. كتاب «در كشاكش دين و دولت» آخرين اثر منتشر شده از محمدعلي موحد، چنين كتابي است. دكتر موحد در اين كتاب كه در واقع صورت منقح و تنظيم شده يادداشت‌هاي چهل سال پيش ايشان است، با همان نثر دلكش و خواندني، برخي از پيچيده‌ترين و در عين حال مهم‌ترين و مناقشه برانگيزترين مباحث تاريخ صدر اسلام و ايران را مورد بحث قرار داده و در مواردي به اجتهاداتي دست زده كه قطعا از ديد محققان اين حوزه، محل تامل است. به عبارت دقيق‌تر، «در كشاكش دين و دولت» مجموعه‌اي از ايده‌ها و انديشه‌هاي حقوقداني تاريخدان و اديب و عرفان‌شناس درباره تاريخ صدر اسلام، به زباني روشن و گوياست و از اين حيث اثري ارزنده و قابل اعتنا. به مناسبت انتشار اين اثر با غلامرضا ظريفيان، پژوهشگر و استاد پيشين تاريخ اسلام دانشگاه تهران گفت‌وگويي صورت داديم كه از نظر مي‌گذرد.

 

كتاب «در كشاكش دين و دولت» در 96 سالگي دكتر محمد علي موحد منتشر شده و در همين فاصله زماني كوتاه با اقبال فراواني از سوي مخاطبان مواجه شده است. به نظر شما علت اين اقبال فراوان به آثار ايشان چيست؟

دكتر محمدعلي موحد الحق و الانصاف هم عرفان‌پژوه برجسته‌اي است، هم حقوقدان آگاه و هم تاريخ‌نگاري متبحر. مي‌توان گفت كارهايي كه در هر سه حوزه كرده، به‌شدت قابل اعتناست و مي‌توان ديگران را تشويق كرد كه اين آثار را بخوانند. «خواب آشفته نفت»، كتاب چهار جلدي ايشان درباره نهضت ملي كردن صنعت نفت و دكتر مصدق اثري درخشان است و به عنوان يك منبع اصلي محسوب مي‌شود و از زوايايي به مساله نفت و نهضت ملي نگريسته كه كمتر مورد توجه ساير پژوهشگران بوده. يا وقتي وارد بحث عرفان شده و به تصحيح و معرفي شمس تبريزي و مثنوي معنوي مي‌پردازد، نوع نگاه تازه‌اي معرفي كرده است. در مورد تاريخ سده‌هاي نخستين و ميانه نيز چنين است. اثر حاضر نيز از اين حيث حائز اهميت و توجه است.

نكته حائز اهميت اين كتاب كه به تاريخ صدراسلام از سويي و تاريخ ايران در سده‌هاي نخست اسلامي از سوي ديگر مي‌پردازد، از نظر شما چيست؟

از آنجا كه دكتر موحد به اين موضوع علاقه‌مند بوده، مساله را كاملا درك كرده است. او در اين كتاب نشان مي‌دهد كه با منابع اصلي و تعارض آنها آشنايي دارد و غلوها و اغراق‌ها را مي‌داند و به مفصل‌بندي‌هاي تاريخ آگاهي دارد. كتاب «كشاكش دين و دولت» اثري سخت موجز است، درباره اين موضوع دست كم مي‌توان ده جلد نوشت. اما اهميت اين كتاب در آن است كه در عين ايجاز سخناني مهم مي‌گويد. البته همين ايجاز در برخي موارد ابهاماتي ايجاد مي‌كند.

اينكه پژوهشگر و نويسنده تراز اولي مثل دكتر موحد پس از سال‌ها تحقيق در حوزه‌هاي متنوعي چون عرفان و حقوق و تاريخ معاصر و ادبيات، به تاريخ صدر اسلام و ايران در سده‌هاي نخست دوره اسلامي مي‌پردازد، اين سوال را در ذهن ايجاد مي‌كند كه اهميت پرداختن به تاريخ صدر اسلام چيست و به نظر شما هدف‌شان از نگارش اين كتاب چيست؟

ما ايراني‌ها چند هويتي هستيم. بخشي از هويت ما را ايران و ايران‌زمين و فرهنگ كهن ايراني شكل مي‌دهد كه نسل به نسل تداوم يافته است، بخش ديگري از هويت ما را فرهنگ اسلامي شكل مي‌دهد كه با عمق وجود ما پيوند خورده است و بخش عظيمي از گفتار و كردار ما را متاثر ساخته. اين بخش از هويت ما البته با بخش ايراني عميقا پيوند خورده، ضمن آنكه تعاطي‌ها و نقاط مشترك ميان اين دو فراوان است. بخش ديگري از وجود ما ايراني‌ها معطوف به فرهنگ جديد است كه با آن هم زندگي‌مان را سامان مي‌دهيم. بر اين اساس، از آنجا كه ايران و اسلام و پيوند اين دو، بخش عمده‌اي از هويت ما را شكل داده، اين كتاب نيز اهميت دارد. در تاريخ اسلام نيز همه تاويل‌ها و تعبيرها به عصر تنزيل قرآن و صدر اسلام بازمي‌گردد. اين دوره به خصوص تا انتهاي خلافت اميرالمونين علي (ع) را به خودش اختصاص مي‌دهد. در تاريخ اسلام، همه همواره به اين دوران نگاه مي‌كنند و بر اساس تبيين و تاويل و فهم خودشان از اين دوره فهم خودشان از ساير مسائل را ارايه مي‌كنند. بنابراين اين دوره يعني از ابتداي بعثت پيامبر(ص) تا سال 41 هجري پايه و شالوده (foundation) فهم مسلمانان از تاريخ خودشان است. اتفاقات و حوادثي كه در اين دوره رخ داده و دكتر موحد نيز با دقت لازم به كليدي‌ترين آنها اشاره كرده، هويت‌ساز، انديشه‌ساز، فرقه‌ساز، فقه‌ساز، كلام‌ساز و ... هستند و همه آنچه بعدا در تاريخ اسلام رخ مي‌دهد، تفسير و تبيين اين دوره است. اين دوره همچنين جعبه سياه‌هايي دارد كه اگر به درستي گشوده نشوند، شناخت دوره‌هاي بعد نيز با مشكل مواجه خواهد شد و تصويري كاريكاتوري از دوره‌هاي بعد به دست مي‌آيد. دكتر موحد در اين كتاب با هوشمندي سراغ اين جعبه سياه‌ها رفته و توانسته آنها را رمزگشايي كند.

منظورتان كدام جعبه سياه‌ها است؟

مهم‌ترين و كليدي‌ترين نمونه اين جعبه سياه‌ها، بحث فتوحات است. دكتر موحد تلاش كرده از ابعاد مختلف به اين موضوع بنگرد و مثل كوهنوردان حرفه‌اي كه يك قله را از راه‌هاي مختلف صعود مي‌كنند، به بحث فتوحات از ابعاد متفاوت نگريسته است.

در پرداختن به دوره‌اي حساس و مهم كه تاكنون آثار و نوشته‌هاي انبوهي راجع به آن نوشته شده، فكر مي‌كنيد كار دكتر موحد از جهت منابع جديد است يا از نظر تحليل‌هايي كه ارايه كرده است؟

فهم تاريخ صدر اسلام نيازمند پژوهشگري است كه چند رشته‌اي باشد و بتواند مطالعه‌اي بين‌رشته‌اي صورت دهد. دكتر موحد از اين حيث صاحب توانمندي‌هاي ارزنده‌اي است، زيرا هم با حقوق و عرفان و ادبيات آشنايي دارد و هم به كلام و تاريخ و تحولات سياسي ورود دارد. اين ويژگي موجب شكل‌گيري درك جديدي در ايشان شده و مي‌تواند با نگاه منشوري سراغ تاريخ اسلام برود. اولا ايشان سراغ منابع اصلي رفته است، ثانيا به اين منابع اكتفا نكرده است و منابع جديد و مطالعات جديد با رويكردهاي نو را نيز مد نظر قرار داده است. همچنين ايشان از مطالعات مياني مثل ابن خلدون نيز بهره گرفته و از فهم امثال او در تاريخ صدر اسلام ياري گرفته است. دكتر موحد همچنين از مطالعات مستشرقين مثل نولدكه، گلدزيهر، كريستين سن، گيب و مادلونگ و بارتولد و... نيز بهره گرفته است. همچنين سراغ مورخان خوب معاصر ايراني مثل زرياب خويي، زرين‌كوب، تقي‌زاده، مدرسي طباطبايي و... نيز رفته است. كتاب حاضر از اين حيث قابل توجه است كه تجربه زيسته سه دوره يعني منابع دسته اول، منابع مطالعات مياني و منابع مطالعات جديد را همراه داشته، اما مساله فقط در منابع نيست، بلكه در نوع پرسش است. دكتر موحد با فهم امروز سراغ ديروز رفته و پرسش‌هاي مهم امروز را مطرح كرده است.

يكي از ويژگي‌هاي تحليلي كتاب كه حتي در ذكر عناوين نيز رعايت شده، كوشش در جهت حفظ بي‌طرفي علمي و فاصله گرفتن تا سر حد امكان از گرايش‌ها و علقه‌هاي ديني و مذهبي است. از اين جهت كتاب را چطور ديديد؟

يكي از انحرافات كه در فهم تاريخ اسلام رخ داده، خلط ميان تاريخ و كلام است. ما خيلي وقت‌ها با نگاه كلامي سراغ فهم تاريخي مي‌رويم. طبيعي است كه با نگاه كلامي، پيش‌فرض‌هايي داريم و تصميماتي گرفته‌ايم. دكتر موحد با آنكه يك ايراني شيعه است، اما با نگاه كلامي سراغ تاريخ نرفته و يافته‌هاي خوبي را عرضه داشته است. ايشان با نگاه مورخانه و با منطق تاريخي سراغ وقايع رفته و توانسته شكاف‌ها و زاويه ديدها و نوع نگرش‌ها را به خوبي رصد كند. البته برخي مورخان اهل سنت نيز با همين نگاه سراغ تاريخ اسلام رفته‌اند و توانسته‌اند نقطه افتراق‌ها و نقاطي را كه تبديل به شكاف تاريخي شده، به خوبي پيدا كنند. مثلا يكي از كساني كه در اين زمينه موفق بوده ابوالعلاء مودودي است، او وقتي مساله سلطنت را با تعبير ملوكيت ريشه‌يابي مي‌كند، آن را از دوره بني‌اميه شروع نمي‌كند با آنكه خودش يك سني آگاه است و با مباحث كلامي آشنايي دارد بلكه آغاز ملوكيت را دوره عثمان مي‌داند. دكتر موحد نيز اين ويژگي را دارد، يعني از آنجا كه با منطق تاريخي سراغ تاريخ رفته، سعي كرده تا جايي كه امكان دارد بي‌طرف باشد و نگاه كلامي ندارد. البته اين تعبير كه ما مورخ كاملا بي‌طرف داريم، علمي نيست. به هر حال هر كس با پرسش‌ها و منظر خودش تاريخ را تحليل مي‌كند و به تفاوت و تمايز ميان خلفا مي‌پردازد، يعني به خوبي به تمايز ميان جناب ابوبكر با جناب عمر و جناب عثمان و حضرت علي(ع) اشاره مي‌كند.

يكي از نكات مهم كتاب، نثر روان و بيان شيواي آن است كه باعث شده مخاطبان غيرتخصصي تاريخ نيز از مطالعه آن استفاده كنند. آيا اين شيوه بيان نقطه قوت كتاب است يا باعث مي‌شود كه مباحث تخصصي به صورت عاميانه مطرح شوند؟

به نظر من اين يكي از نقاط قوت كتاب است. دكتر موحد عضو پيوسته فرهنگستان ادب است و در آثار ديگرش حتي آثار عرفاني نيز اين بيان و نثر شيوا و روان را حفظ كرده است. با آنكه مفاهيم عرفاني سخت پيچيده است، دكتر موحد به عمق مفاهيم راه يافته و با تسلطي كه به زبان فارسي دارد، آنها را با ساده‌ترين عبارت و به تعبير قرآني به «بيان للناس» بيان مي‌كند. يكي از موضوعات پيچيده در تاريخ، فهم مسائل اقتصادي است. دكتر موحد در بحث فتوحات، موضوع غنيمت و تاثير آن در تحولات سياسي و اجتماعي و اقتصادي را به زباني قابل فهم بيان و كليد‌واژه‌هاي اقتصادي چون خراج و في و جزيه و قراردادهاي اقتصادي را با عباراتي ساده و در عين حال غني رمزگشايي و به زبان سليس فارسي بيان مي‌كند.

شما بحث فتوحات را كليدي‌ترين بحث كتاب حاضر مي‌دانيد. چرا معتقديد كه فتوحات چنين اهميت دارد؟

فتوحات چنان كه گفتم جعبه سياه فهم تاريخ اسلام است. فتوحات در بستر تاريخي رخ داد و اعراب به سمت ايران و روم آمدند و دو امپراتوري بزرگ را مغلوب ساختند. اين فتوحات قدرت اقتصادي و سياسي فراواني به اعراب اعطا كرد. اين در حالي است كه اين واقعه كمتر مورد كالبدشكافي دقيق قرار گرفته است. در حالي كه فتوحات بزرگ‌ترين انحراف معيار از دوره پايه يعني دوره تنزيل (عصر نبوت) است. البته در اين زمينه برخي پژوهشگران كار كرده‌اند. نكته كليدي آن است كه اسلام ما ايراني‌ها از فتوحات حاصل نمي‌شود. اگر فتوحات عامل مسلمان شدن ما ايراني‌ها شده بود، همان اتفاقي مي‌افتاد كه در آندلس رخ داد. تغيير ديانتي كه با شمشير حاصل شود، نمي‌تواند بقا داشته باشد، زيرا وقتي قدرت سياسي رفع شود، آن انديشه جديد نيز خود به‌خود حذف مي‌شود. اسلام از مسير ديگري وارد ايران شده و در يك بستر تاريخي به وقوع پيوسته است.

اين مسير كدام است؟

اين مسير از پيامبر(ص) و اميرالمومنين علي(ع) و برخي صحابه آغاز شده و از جزيره العرب و يمن و كوفه به سمت ايران مركزي يعني قم مي‌گذرد و سپس به خراسان رفته است. بنابراين مسير اسلام با مسير فتوحات متفاوت است. پيامبر اسلام (ص) 13 سال آغاز بعثت را در مكه بودند و عده اندكي مسلمان شدند و با ايشان به مدينه مهاجرت كردند. در مدينه نيز پيامبر (ص) تا سال هشتم هجرت، درگير جنگ‌هايي بودند كه عمدتا به ايشان تحميل شد. يعني پيامبر (ص) ناگزير بود براي دفاع از دولتشهري كه در مدينه‌النبي تاسيس كرده بود، با دشمنان اسلام بجنگد. ايشان از سال هشتم هجري به بعد توانست مستقر شود. فاصله سال هشتم هجري تا رحلت ايشان در سال يازدهم هجري بسيار اندك است، هر چند در اين فاصله نيز شاهديم كه غزوات سنگيني بر پيامبر(ص) تحميل مي‌شود، همچنين پيامبر(ص) از ناحيه بيرون مرزهاي جزيره العرب نيز احساس نگراني مي‌كند و مثلا جنگ تبوك رخ مي‌دهد. حتي پيامبر (ص) تا لحظه رحلت نگران تهديدهاي بيروني است و سپاه اسامه را تدارك مي‌بيند تا اين دولتشهري كه تاسيس كرده، دچار بحران نشود. بنابراين مسلمانان حتي به اعتبار سوره نصر، عمدتا در سال‌هاي هشتم و نهم هجري به اسلام گرويدند. البته نود درصد اين افراد نيز با ظاهر اسلام آشنا شدند و بيشتر آنها حتي سواد نداشتند و بلد نبودند كه قرآن بخوانند. اينكه مي‌بينيد در سال‌هاي دوازدهم و سيزدهم هجري با پديده ارتداد روبه‌رو مي‌شويم، به همين دليل است. البته جنگ‌هاي «رده» و پديده ارتداد خودش موضوع قابل بحثي است و به نظر من موضوع ارتداد پديده‌اي برساخته براي توجيه فتوحات است. اينكه مي‌بينيد حتي سيره پيامبر (ص) كه صد سال بعد تدوين مي‌شود، با مغازي (غزوات) آغاز مي‌شود، فرصت‌هايي براي توجيه فتوحات است، در حالي كه اصلا مباني مغازي و غزوات پيامبر (ص) با فتوحات كاملا متفاوت است. فتوحات از اواخر خليفه اول و بعدا در كل دوره خليفه دوم ساماندهي شد و مسلماناني كه درك صحيح و عميقي از اسلام و قرآن نداشتند، به سمت ايران و حيره رفتند. دكتر موحد در اين كتاب به خوبي به آسيب‌هاي اين اقدام اشاره مي‌كند. البته دكتر موحد در كتاب به علل فروپاشي ساسانيان نيز اشاره مي‌كند كه ما ايراني‌ها از اواخر دوره انوشيروان دچار انحطاط مي‌شويم. يعني ساسانيان بنا به همان تعبير ويل‌دورانت، پيش از آنكه از بيرون ضربه بخورد، از درون دچار اضمحلال شده بودند. به هر حال عرب‌ها به سمت ايران و عده قليلي از آنها به هدف بسط و گسترش اسلام آمدند؛ به عبارت ديگر چنان كه كتاب به خوبي نشان مي‌دهد، اساس فتوحات غنيمت بود. غنيمت ميدان بازي را از صحابه اوليه خارج و كار را به كساني واگذار كرد كه اساسا با اسلام در تعارض و ستيز بودند و از اين فرصت استفاده كردند و خودشان را مجاهدان اسلام معرفي مي‌كردند و همه صحابه واقعي را كنار زدند. به همين دليل شاهديم وقتي اين ثروت‌هاي عظيم براي جامعه‌اي كه از نظر فرهنگي آمادگي مواجهه با تمدن‌هاي پيچيده را نداشت، به جاي آنكه دين و توحيد تقويت شود، تنازعات عظيم پديد آورد. خليفه دوم و خليفه سوم ترور شدند، اميرالمومنين علي(ع) شهيد شدند و امام حسن(ع) نيز ناگزير شد كه كار را واگذار كند. بنابراين بني‌اميه حاصل فتوحات هستند.

البته شما خيلي نگرش منفي به فتوحات داريد، اما برخي پژوهشگران كه با نگاه انتقادي و غيرجانبدارانه به تاريخ گسترش اسلام مي‌نگرند، مي‌گويند كه اگر اين فتوحات و ثمرات اين غنايم نبود، اسلام اينچنين گسترش پيدا نمي‌كرد.

اينجا بحث فرهنگ مطرح است. نياز به فرهنگ مستلزم زمينه‌ها و ظرفيت‌هاست. مسيحيت با جنگ و فتح به جاهاي مختلف منتقل نشد. فرهنگ جايي مي‌رود كه آن را طلب كنند و نيازش احساس شود. در ايران آن روز نيز از آنجا كه زرتشتي‌گري پاسخگوي جامعه نبود، در معرض فرهنگ جديد قرار گرفت. برخي تمدن‌شناسان و پژوهشگران معتقدند به اين دليل كه ساحت ايراني، هميشه يك ساحت معنوي بوده، اگر اسلام جايگزين انديشه زرتشتي‌گري نمي‌شد، امكان داشت كه فرهنگ مسيحي جايگزين آن شود. جنگ‌هاي صليبي مربوط به قرن‌ها بعد از آن است. البته قدرت در برخي عرصه‌ها مي‌تواند انتقال‌دهنده يك فرهنگ باشد، اما اساسا ايمان يك امر آگاهانه و آزادانه و عادلانه و اخلاقي و مهربانانه است. بر همين اساس ايمان توسعه پيدا مي‌كند. به گسترش اسلام در مدينه توجه كنيد. پيامبر(ص) براي انتقال انديشه‌اش به مدينه كه با مردم يثرب جنگ نكرد، در حالي كه پيامبر(ص) در مكه بود و خودش مكي بود و او را به عنوان يك فرد معتبر و امين مي‌شناختند. اما كساني كه در مكه به پيامبر(ص) گرويدند، بسيار اندك بودند. اما همان پيامبر(ص) هنوز به مدينه نرفته، بخش زيادي از مردم آنجا مسلمان شدند. مي‌فرمايد: فُتِحتِ المدينةُ بالقُرآن. مدني‌ها به دليل ايمان به قرآن گرايش پيدا كردند. يعني احساس نياز به فرهنگي داشتند كه مي‌تواند آنها را نجات بدهد. در فتوحات اسلام دعوت و اسلام حقيقت به اسلام قدرت بدل شد. البته در اسلام حقيقت هم به قدرت توجه مي‌شود، اما اصالت با حقيقت است و شاخص‌هاي قدرت را نيز حقيقت و دعوت تعيين مي‌كند. ما مي‌بينيم كه در اسلام قدرتي كه بني‌اميه نقش اصلي‌اش را ايفا مي‌كردند، اين قدرت است كه براي دعوت و حتي الهيات شاخص تعيين مي‌كند. يعني يك الهيات ويژه اموي درست كردند كه متفاوت با الهيات نبوي و علوي است. دليل مستند نيز آن است كه نهايتا اين نوع نگاه مسير را عوض كرد و بني‌اميه سر كار آمدند و سپس بني‌عباس و بني‌عثمان به قدرت رسيدند. در واقع كارگزاران و كنشگران اسلام تداوم انديشه نبوي و علوي نبودند، حتي انديشه صحابه اوليه را تداوم نبخشيدند و كنشگران اسلامي عمدتا بني‌اميه و بني‌عباس و ديگران بودند. بنابراين فتوحات كه در اين كتاب به ابعاد مختلف آن توجه شده از ديدگاه من يكي از جعبه‌هاي سياه اساسي است. البته در تحقيقات جديد نيز به مساله فتوحات توجه مي‌شود، اگرچه كار مستقل در اين زمينه صورت نگرفته است. اما نومعتزلياني مثل عابد الجابري و مرحوم دكتر آيينه‌وند و دكتر زرگري‌نژاد و دكتر شهيدي به بخش‌هايي از اين مساله توجه كرده‌اند. به نظر من اساس انحراف جامعه اسلامي كه از درونش اشرافيت جديد پديد آمد و فاصله طبقاتي شديد به وجود آمد و بني اميه سر كار آمدند و عاشورا را پديد آوردند، بحث فتوحات است. يكي از نكات مهم ديگر كتاب بحث خارجي‌گري است. انديشه خوارج توليد فتوحات است. بعد مي‌بينيم كساني در مقابل امام حسين (ع) قرار گرفتند كه يا خودشان نقش موثر در فتوحات ايفا كردند يا فرزندان سرداران اصلي فتوحات بودند. ايرانيان نيز با درك درست بني‌اميه را كنار زدند و سراغ اسلام حقيقت رفتند، هر چند بعدا جريان عباسيان از اين اقدام ايرانيان سوءاستفاده كردند. دكتر موحد نيز با فهم عميق اسلام حقيقت به نقد جدي فتوحات مي‌پردازد.

به بحث خارجي‌گري اشاره كرديد كه به خصوص امروز با توجه به قدرت گرفتن جريانات سلفي اهميت زيادي پيدا كرده است. دكتر موحد در تكمله پاياني كتاب به خوبي اشاره كرده‌اند كه ريشه گروه‌هاي سلفي كنوني را مي‌توان در خارجي‌گري صدر اسلام يافت.

دكتر موحد به دو نكته اشاره مي‌كند كه به نظرم هر دو حائز اهميت است. نخست بحث قراء است. اصلا اين قاريان چه كساني بودند زيرا نقش اصلي در تحولات بعد از رحلت پيامبر (ص) و خصوصا در دوره فتوحات را قاريان ايفا مي‌كردند كه برخاسته از جنگ‌هاي ارتداد بودند و بعدها تداوم يافتند. حتي در عاشورا شاهديم كه بخشي از اين قرا در تقابل با امام حسين (ع) هستند يا در دوره اميرالمومنين (ع) نقش‌هاي كليدي ايفا مي‌كنند. بحث ديگر خارجيان است. در واقع خوارج تداوم انديشه باديه در برابر انديشه مدني پيامبر(ص) هستند. در تعبير جاهليت، چنان‌كه ايزوتسو با درك عميش نشان مي‌دهد، در واقع جهل در برابر عدل و حلم است. جاهليت متكي بر باديه همه كنش خودش را در شمشير و خشونت و چكاك شمشيرها و درگيري‌ها جست‌وجو مي‌كرد. جاهليت به تعبير اوريانا فالاچي جنگ و ديگر هيچ است. با پيامبر (ص) نيز اينچنين بر خورد كردند. اينكه در كارنامه پيامبر (ص) بيشتر از 80- 70 غزوه است به اين دليل است كه اعراب مساله‌شان را با جنگ حل مي‌كردند. پيامبر (ص) وقتي به مدينه آمد و خواست يك جامعه مدني ايجاد كند، با قريشي مواجه شد كه فقط بلد بود مساله‌اش را با جنگ حل كند. بنابراين آن نگاه باديه‌اي را بر سر پيامبر (ص) خراب و جنگ‌هاي پي در پي را با پيامبر (ص) شروع كرد. خوارج در فتوحات توليد شدند. يعني خوارج تداوم باديه هستند، اما كساني بودند كه وقتي چشم به جهان گشودند، جنگ ديدند و در جنگ بزرگ شدند و دين را در جنگ فهميدند. حضرت علي(ع) مانع فتوحات شد و خوارج كه عادت كرده بودند دين را در خشونت ببينند، وقتي اميرالمومنين مقابل ايشان ايستاد، شمشيرشان را به درون آوردند و مساله را از بيرون به درون آوردند. بنابراين خوارج همين نگاه سطحي‌نگر و ناتوراليستي و طبيعت‌گرا و احساسي را در فهم دين نيز به كار بستند و تداوم همين انديشه است كه سلفي‌هاي ظاهرگرا و نوميناليست را توليد مي‌كند و به حداقل‌ها بسنده مي‌كنند. وهابيت تداوم همين نگاه است، ظرفيت فهم باطن دين را ندارد و به ظاهر آن بسنده مي‌كند. از دل همين نگاه داعش و طالبان پديد مي‌آيد. در عربستان تا به امروز يك فيلسوف يا عارف يا فقيه بزرگ نداريم كه از دل اين باديه بيرون آمده باشد. بنابراين خارجي‌گري و سلفي‌گري جديد تداوم همان نگاه باديه است كه خودش را در فهم دين بازتوليد مي‌كند و سراغ باطن دين نمي‌رود و به ظواهر آن بسنده و آن را بسيار ساده مي‌كند. بسياري از اروپايياني كه داعشي شدند، با خواندن دو صفحه به اسلام گرويدند، آنها فكر مي‌كردند كه يا غنيمت به دست مي‌آورند يا اگر خشونت‌شان باعث كشته‌شدن‌شان شد، رستگار مي‌شوند و در دامن رسول‌الله (ص) محشور مي‌شوند. نگاه باديه ظرفيت فهم عميق را ندارد و به همين دليل است كه برگشت به باديه بعد از هجرت از گناهان كبيره بود. بنابراين باديه الگوهاي خودش را بازتوليد مي‌كند و خوارج تداوم جريان باديه هستند كه در اسلام متولد شدند و اين جريان تا به امروز طالبان و القاعده و النصره و داعش و ... را بازتوليد كرد.

دكتر موحد به نسل مورخان استخوان‌دار پيشين ايراني مثل عباس زرياب خويي و سيد جعفر شهيدي و محمد جواد مشكور و عبدالحسين زرين‌كوب و عباس اقبال آشتياني و سعيد نفيسي و رشيد ياسمي و ... تعلق دارد. آيا ما بعد از انقلاب مورخاني در اين حد و اندازه تربيت كرده‌ايم؟

البته الان هم مورخان و تاريخ‌پژوهان برجسته‌اي هستند، اما در مقايسه كم هستند. امروز هم شاهد پژوهشگراني چون مرحوم صادق آيينه‌وند، غلامحسين زرگري‌نژاد، رسول جعفريان، داود فيرحي، حسن حضرتي، محمد علي اكبري، مفتخري، اسفندياري، هاشم آقاجري، منصور صفت گل و ... هستيم كه با فهم جديد و اندوخته‌هاي نظري تازه، مي‌كوشند پنجره‌هاي نويني به تاريخ اسلام بگشايند. يكي از مشكلاتي كه در دانش تاريخ داريم، اين است كه نسل كنوني بر خلاف نسل قديم، كمتر سراغ منابع اصلي مي‌رود، نسل قديم هم با نظريه‌ها و الگوهاي نظري جديد بيگانه بود. كساني حرف جديد زده‌اند كه هم مدل‌ها و نظريه‌هاي جديد را مي‌شناسند و هم به منابع اصلي آشنايي دارند و زبان عربي مي‌دانند و به خوبي به منابع اصلي مراجعه مي‌كنند. متاسفانه دانشگاه‌هاي ما به سمت انبوه‌سازي رفته و البته مسائلي چون اشتغال هم هست، در نتيجه اين سيطره كميت به قول گنون، ما را از فهم عميق گذشته و بهره‌گيري از نظريه‌هاي جديد، باز داشته است. به طور كلي خيلي نسبت به وضعيت كنوني تاريخ‌نگاري خودمان نااميد نيستيم، اما در عين حال نگران هم هستم.


يكي از انحرافات كه در فهم تاريخ اسلام رخ داده، خلط ميان تاريخ و كلام است. ما خيلي وقت‌ها با نگاه كلامي سراغ فهم تاريخي مي‌رويم. طبيعي است كه با نگاه كلامي، پيش‌فرض‌هايي داريم و تصميماتي گرفته‌ايم. دكتر موحد با آنكه يك ايراني شيعه است، اما با نگاه كلامي سراغ تاريخ نرفته و يافته‌هاي خوبي را عرضه داشته است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون