• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4508 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۱ آبان

سلبريتي‎ستيزي و «نقد راديكال»

محسن آزموده

شهرت، مثل ثروت و قدرت و... يكي از مطلوب‎هاي اجتماعي است و عموم انسان‎ها كم و بيش به آن گرايش دارند. شهرت‎طلبي در صورت افراطي آن اما يكي از رذايل مذموم و ناپسند اخلاقي است. در طول تاريخ هم هميشه انسان‎هايي حضور دارند كه در ميان شمار وسيعي از آدم‏ها شهره و نام‎آور و معروفند. از قضا گروهي از اين افراد از اين شهرت استفاده يا سوءاستفاده مي‎كنند. باز هميشه هم بوده و هستند كساني كه مشاهير خيرخواه و ديگردوست را ستوده‎اند و به نقد اخلاقي نامداراني پرداخته‎اند كه به طريق ناصواب، از نام خود نان در مي‎آورند.

«سلبريتي»‎هاي روزگار ما، همين آدم معروف‎هاي شناخته شده هستند كه هر يك به نحوي از انحاء از شهرتي كه دارند، بهره‎مند مي‌شوند، منتها با اين تفاوت قابل توجه كه جهان ما نه فقط به واسطه گسترش ارتباطات و رسانه‎ها بسيار بزرگ‌تر و پيچيده‎تر شده و نام‎آوري و شهره شدن ابعادي بسيار متنوع يافته، بلكه اساسا شهرت يكي از اصلي‎ترين موتورهاي محركه و در عين حال محصولات نظام سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ارتباطاتي جديد است. در زمانه ما تنها سياستمداران و هنرمندان و ورزشكاران و انديشمندان و ساير كساني كه در كار و حرفه خود به دلايل گوناگون سرآمد شده‎اند، نيستند كه مي‌توانند «سلبريتي» شوند، بلكه اصولا سلبريتي‎بودن و شدن، خود به يك اشتغال جديد بدل شده. بر اين اساس، ناگزير است كه نقد سلبريتي‌ها، از نقد فرصت‎طلبي و سوءاستفاده تعدادي آدم مشهور از موقعيتي كه دارند، چنانكه در گذشته در نقد اخلاقي مشاهير رايج بود، فراتر ‎رود و به نقد وضعيتي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بدل ‎شود كه براي حفظ و تثبيت و فراگير كردن خود، ناچار از سلبريتي‎سازي و سلبريتي‎پروري است و به برساختن آنها نياز دارد. روشن است چنين نقدي كه اساس مناسبات قدرت و جامعه را نشانه مي‎گيرد، با قضاوت اخلاقي فلان آقازاده و بازيگر و بيسار خواننده و بازيكن متفاوت است، اگرچه نافي آنها نيست. يعني كماكان ممكن است كساني پيدا شوند كه خود را مدعي‎العموم و نماينده وجدان جمعي بدانند و به نقد اخلاقي كردار و گفتار سلبريتي‎هايي خاص و مشخص بپردازند كه به عقيده اين منتقدان، از شهرت‎شان سوءاستفاده مي‎كنند و دروغ مي‎گويند و ريا مي‎ورزند و ... به ويژه در صورتي كه اين سلبريتي‎ها، نام خود را وامدار اموال عمومي كرده باشند. البته روشن است كه اين دسته از منتقدان بايد بتوانند داعيه‎هاي خود در نقد اخلاقي آن سلبريتي‎هاي مشخص را با مدارك و اسناد محكمه ثابت كنند و صرفا به هياهو و بلاغت (رتوريك) پناه نبرند، چراكه نقد اخلاقي آنها متوجه افرادي حقيقي است و شخصيت و كردار مشخص فرد يا افرادي را نشان رفته‎‌اند. فعلا از اين بحث در مي‌گذريم كه آيا اصولا افراد حق دارند پليس اخلاقي ديگران باشند يا خير.اما نقد گونه نخست، يعني نقد مناسبات اجتماعي و سياسي و اقتصادي و فرهنگي برسازنده سلبريتي‎ها به نحو عام هم پديده تازه‎اي نيست. همواره بوده و هستند منتقدان و پژوهشگران علوم اجتماعي و مطالعات فرهنگي كه شرايط پيشيني امكان‎پذير شدن سلبريتي‎ها را نقادي كرده‎اند. از قضا به واسطه همين مباحث روشنگر و ارزشمند است كه تقريبا عموم اهل فكر تا حدودي متوجه شرايط امكان و كاركردها و پيامدهاي پديده سلبريتي شده‌اند. يعني ديگر اكثريت اهالي فرهنگ مي‎دانند كه نقد شخصي سلبريتي‎ها و كنار زدن اين يا آن سلبريتي، بدون تغيير راديكال راه چاره نيست. در نتيجه در شرايط موجود و در غياب امكان دگرگوني اساسي، بايد به دنبال ظرفيت‎ها و استعدادهاي اين پديده براي بهبود وضعيت عمومي گشت. در چنين شرايطي است كه نقد شخصي و اخلاقي سلبريتي‎ها به ادعاي نمايندگي از سوي وجدان عمومي، بيش از آنكه نشان‌دهنده نقد راديكال و به اصطلاح رهايي‎بخش باشد، در نهايت به همسويي و همراهي و همصدايي با جريان‌هاي تجددستيز منجر مي‎شود؛ گروه‎هاي قدرت‌طلب و ذي‌نفوذي كه از استعدادهاي حداقلي سلبريتي‎ها در شكل‏دهي به جامعه مدني بيم دارند و پس و پشت نقد سرمايه‎داري و مظاهرش به تضعيف جامعه و تثبيت و تشديد قدرت خودشان مي‎انديشند. گواه روشن اين سخن نيز بي‎خطر بودن به اصطلاح نقدهاي راديكال شخصيت و كردار فردي اين يا آن سلبريتي است كه از سوي كساني بيان مي‎شود كه خود دست كمي از سلبريتي ندارند و اتفاقا «نقد راديكال» و «رهايي‎بخش»شان در فضا و با «رتوريكي» بيان مي‎شود كه خود برسازنده سلبريتي‎هاست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون