• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4515 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۹ آبان

درخواست مديرعامل «جمعيت خيريه تولد دوباره» از مردم و نهادهاي امدادي: هيزم و پتو برسانيد

كاش آسمان بالاي سر كارتن‌خواب‌ها هميشه ابري باشد

بنفشه سام‌گيس

«دره فرحزاد»، وسيع‌ترين و غيرقابل دسترس‌ترين مجموعه پاتوق‌هاي مصرف مواد مخدر تهران است ؛ مجموعه اي كه به دليل حجم بالاي مواد مخدري كه خارج از چرخه خرده فروشي جابجا مي‌كند ، به دليل رسوب كارتن خواب هايي كه به اين مجموعه مي آيند و همان جا مي خواهند تمام شوند ، به دليل محافظان مسلح به سلاح گرم كه ذره ذره منطقه را زير نظر دارند و به دليل قيمت ميلياردي اجاره ماهانه هر پاتوق ، برچسب «مخوف ترين» مجموعه پاتوق هاي مواد مخدر تهران هم روي پيشاني اش چسبيده . حالا وقتي برف و باران بر سر اين مجموعه ببارد و شيب‌هاي تند دره، حجم عميقي از گل و لاي چسبناك و لغزنده شود و ذرات نور مهتاب كه از روزنه گاه و بيگاه پوشش گياهي متراكم و بلندقامت دره، مجال پيدا مي‌كند لكه‌اي از اين وسعت 10 كيلومتري را روشن كند هم، پشت توده فشرده ابرها پنهان شود، «دره»، سياهچاله‌اي مي‌شود كه ساكنانش؛ كارتن‌خواب‌ها، مشتريان گذري يا رسوبي پاتوق‌ها، چوبدارها (نگهبانان پاتوق‌ها) خرده‌فروشان مواد مخدر و فروشندگان چاي و بيسكويت و فندك و زرورق و پايپ، فقط با راهنمايي حواس و حافظه، مي‌توانند معابر فرضي ديروز و روز قبل‌تر و روز قبل‌تر را پيدا كرده و بدون آنكه بر اثر لغزش قدم‌ها، از شيب تند دره به رودخانه سقوط كنند، خود را به محل پاتوق برسانند.

«دره» هنوز هم بيشترين تعداد پاتوق‌هاي مصرف مواد مخدر را در خود حفظ كرده و با وجود طرح‌هاي ضربتي جمع‌آوري معتادان كارتن‌خواب و دستگيري خرده فروشان مواد مخدر كه هرازگاه، اجرا مي‌شود و نفس فعاليت يك پاتوق از مجموع 6 الي 10 پاتوق مستقر در «دره» را، به‌طور موقت به شماره مي‌اندازد، هنوز هم مثل قصر پادشاه، گُل پاتوق‌هاي تهران است و فروشندگانش، چوبدارهايش و صاحبانش، جايگاهي در حد هيات‌مديره شبكه قاچاق مواد مخدر پايتخت دارند. شب‌هاي پاييز و زمستان كه دماي هواي دره به دليل مجاورت با رودخانه، زودتر از ساير نقاط شهر به زير صفر مي‌رسد و آن ايامي كه باران بر سر دره مي‌بارد يا شيب دره از برف سفيدپوش مي‌شود، مديران انجمن‌هاي غير دولتي حامي كارتن‌خواب‌ها، اولين كمك‌ها و بسته‌هاي حمايتي را براي كارتن‌خواب‌هاي دره كنار مي‌گذارند و اولين اعزام‌هاي اضطراري را روانه دره مي‌كنند و اولين درخواست كمك از نهادهاي امدادي؛ هلال احمر، بهزيستي، شهرداري را بابت نياز فوري كارتن‌خواب‌هاي «دره» ارسال مي‌كنند. در تمام ايام سال، شرايط «دره» به دليل جغرافياي پاتوق‌هايش به گونه‌اي است كه كارتن‌خواب‌هايي كه عزم كرده‌اند براي هميشه، فراموش شوند و فراموش كنند، بليت يكسره به سمت «دره» مي‌گيرند. آمار كارتن‌خواب‌هاي رسوبي «دره» كه فقط براي تامين هزينه مواد مصرفي‌شان، پاتوق را ترك مي‌كنند اما آن‌قدر دست‌آموز شرايط «دره» شده‌اند كه دوباره برمي‌گردند، طوري است كه مديران انجمن‌هاي حامي كارتن‌خواب‌ها، در شب‌هاي پاييز و زمستان، بيشترين فرض درباره يخ‌زدگي كارتن‌خواب‌هاي پايتخت را مي‌برند سمت ساكنان «دره»، اگر نتوانند در كوتاه‌ترين زمان، وسايل گرم‌كننده به دست‌شان برسانند يا به دليل شديدتر شدن حفاظت فيزيكي پاتوق‌ها، نتوانند خود را به پاتوق رسانده و كارتن‌خواب‌هاي بيشتري را به رفتن به گرمخانه و سرپناه‌هاي شبانه ترغيب كنند يا حتي به دليل جاري شدن سيلاب و شلاب در حاشيه‌ها و سكوهاي مسطح دو سمت دره، نتوانند توده‌هاي كوچك آتش در فاصله‌هايي كه حدس مي‌زنند كارتن‌خواب‌ها ممكن است بيتوته انفرادي داشته باشند مهيا كنند. مديران انجمن‌هاي حمايت از كارتن‌خواب‌ها؛ جمعيت خيريه تولد دوباره، طلوع بي‌نشان‌ها و موسسه كاهش آسيب سيماي سبز رهايي، با يادآوري تجربه هرساله‌شان، به ياد دارند كه در اين شب‌ها، در همين شب‌هاي تاريك پاييز و زمستان كه همه شهر شتاب دارد خود را به چهار ديواري گرم و پناهي امن و سلامي مهربان و خوابي آرام برساند و از زيبايي پاييز و شكوه زمستان لذت ببرد، در اين شب‌هاست كه كارتن‌خواب‌هاي «دره» مي‌ميرند. مي‌ميرند از سرما، از ترس، از تنهايي. مي‌ميرند در فاصله درختان، در سكوت سياه «دره»، پلك‌هاي‌شان بسته مي‌شود رو به روشنايي شهري كه فرا‌رسيدن فصل عاشقي را پيشواز مي‌رود.

از آسمان بدون ابر مي‌ترسم

عباس ديلمي‌زاده؛ مديرعامل «جمعيت خيريه تولد دوباره»، غروب شنبه، وقتي بارش برف بند آمد، رفت سمت «دره». كل بضاعت «دره»، دو سرپناه است با ظرفيت 60 نفر. ديلمي‌زاده رفت سمت «دره» كه با همراهي تيم‌هاي سيارش، براي كارتن‌خواب‌هاي «دره» كه نمي‌خواستند اسير ديوارهاي «سرپناه» شوند، پتو و هيزم ببرد تا آنها؛ آن تعدادي‌شان كه در گيجي بعد از مصرف، از پاتوق بيرون مي‌آيند كه روان ملتهب‌شان را در كنج خلوتي رها كنند، از سوز استخوان‌شكن بعد از بارش برف، منجمد نشوند و گرماي آتش يا پتويي كه جسم بيمارشان را در پناه مي‌گيرد، كمك حداقلي باشد كه تا اولين جرقه‌هاي روز دوباره، زنده بمانند.

شنبه‌شب، «دره» و پاتوق‌هايش را در چه وضعيتي ديديد؟

بسيار وحشتناك بود . شنب‌شب، آسمان «دره»، ابري بود. من از لحظه‌اي مي‌ترسيدم و مي‌ترسم كه ابري در آسمان نباشد چون آن زمان، يخبندان «دره» شروع مي‌شود و دعا مي‌كنم كه طي روزهاي آينده، آسمان ابري باشد و برف و باران ببارد. در غير اين صورت، يكي از نقاط بحراني ما، دره فرحزاد خواهد بود. اگرچه كه به دليل وسعت زياد دره فرحزاد - منطقه 2 تا منطقه 5 تهران، از بالاي پونك تا شمال فرحزاد - دسترسي معتادان كارتن‌خواب به پاتوق‌هاي متعدد در اين منطقه، بسيار متفاوت است و پوشش برف هم امكان كمك‌رساني به آنها را به دليل وسعت منطقه و پراكندگي بسيار زياد پاتوق‌ها و حتي پراكنده شدن كارتن‌‌خواب‌ها در سطح منطقه، بسيار كند و دشوار مي‌كند و هيچ تضميني وجود ندارد كه چند گروه سيار، بتوانند اين منطقه را به‌طور كامل پوشش دهند. البته در طول روز، كمك‌رساني آسان‌تر است اما در تاريكي شب، با مشكل مضاعفي مواجهيم و اينكه حتي استفاده از چراغ قوه ممكن نيست چون كارتن‌خواب‌ها ممكن است با ديدن نور چراغ قوه، بترسند و فرار كنند و خودشان را در نقطه خلوت‌تر و غيرقابل دسترس‌تري پنهان كنند. نگراني من در مورد كارتن‌خواب‌هاي «دره» همين است كه آنها تا وقتي در پاتوق‌ها هستند، شايد امنيت بيشتري دارند چون به هر حال، در كنار همتايان‌شان و حداقل، در پناه شعله آتشي هرچند كوچك هستند اما مشكل، زماني شروع مي‌شود كه آنها بعد از مصرف، مي‌خواهند از پاتوق جدا شوند تا خود را به نقطه امن و خلوتي برسانند و در اين فاصله، به ‌شدت در معرض خطر سرخوردن روي شيب‌هاي ليز و لغزنده دره هستند علاوه بر اينكه ممكن است به علت مصرف زياد، گيج باشند و هيچ دركي از وضعيت واقعي پيرامون‌شان نداشته باشند و سرماي هوا را حس نكنند و در يك نقطه‌اي، دور از دسترس و تنها، به چرت بروند و در همين لحظه‌ها، يخ بزنند. بنا به آنچه شنبه شب شاهد بودم و شنيدم، در هر پاتوق «دره»، يك الي 3 نفر زن هست، زن باردار هم در پاتوق‌ها هست، زنان بالاي 55 سال و مردان بالاي 60 سال هم در پاتوق‌ها هستند. مشكلي كه كمك‌رساني را بسيار كند مي‌كند، اين است كه اعتماد چوبدارهاي پاتوق‌ها به نهادهاي مردمي، به ‌شدت كاهش يافته شايد به اين دليل كه فكر مي‌كنند مددياران و فعالان نهادهاي مردمي، ممكن است خبرچين باشند و فعاليت پاتوق آنها را به خطر بيندازند. به همين دليل هم دسترسي به پاتوق‌ها بسيار دشوار شده به اين معنا كه پاتوق‌هاي جديد، در نقاطي از دره مستقر و پنهان شده كه چوبدارها، بتوانند از بالاي دره، نسبت به تردد هر موجود زنده در پايين دره، اشراف و ديد كامل داشته باشند و به محض مشاهده هر فرد غريبه، از ورود او به حوزه پاتوق جلوگيري كنند. در واقع، حالا پاتوق‌هاي «دره» مثل قلعه‌اي مي‌ماند كه بالاي كوه و تقريبا دور از دسترس بنا شده و همين وضعيت، كمك‌رساني را بسيار دشوار مي‌كند. البته به اين فكر كرديم كه در طول روز، به پاتوق‌ها سر بزنيم و اعتماد چوبدارها و كارتن‌خواب‌ها را جلب كنيم و پتو ببريم و غذاي گرم ببريم و كمك‌رساني اوليه داشته باشيم تا اگر تيم‌هاي ما در ساعات نيمه شب مجبور به كمك‌رساني شوند، پيدا كردن كارتن‌خواب‌هايي كه از پاتوق جدا شده‌اند، به سختي شنبه‌شب نباشد. اما متاسفانه گزارش‌هايي دارم از اينكه در اين شب‌هاي سرد، خشونت بسيار بالايي توسط چوبدارها و خرده‌فروشان مواد در پاتوق‌هاي «دره» اعمال مي‌شود و واقعا نمي‌دانم ظرف اين چند روز، درآمد اين منطقه و اين افراد از خرده‌فروشي مواد چقدر است كه تا اين حد در مقابل كمك‌رساني گروه‌هاي مردمي مقاومت مي‌كنند. البته طبيعي است كه سرماي هوا، درآمد آنها را افزايش مي‌دهد چون كارتن‌خواب‌ها در اين هوا نياز بيشتري به مصرف خواهند داشت اما واقعا، اين افزايش تا چه حدي است كه حاضرند به خاطرش، مرزهاي انسانيت را هم زير پا بگذارند؟

شما هم با سرماي هوا و بارش برف غافلگير شديد؟

تلاش كرديم پتو و هيزم تهيه كنيم. با كمك خيريه‌ها و مردم، 140 تخته پتو فراهم شد و تيم‌هاي سيار، از عصر شنبه مشغول توزيع در منطقه شدند ولي هيچ پيش‌بيني درباره دسترسي به پتو در روزهاي بعد ندارم. اين پتوها هم در زمان بارش برف و باران، كارايي خودش را از دست مي‌دهد چون خيس مي‌شود و سرماي مضاعف توليد خواهد كرد. حتما بايد روي سطح پتوها به‌طور كامل پلاستيك دوخته شود تا براي كارتن‌خوابي كه پتو را به دور خود مي‌پيچد، مثل يك گلخانه عمل كند. نياز فوري ما، نيروي انساني براي توزيع كمك‌ها در پراكندگي بيش از حد «دره» است و فكر مي‌كنم نيروهاي داوطلب هلال‌احمر، در اين شرايط مي‌توانند طبق وظايف ذاتي‌شان، براي كمك به كارتن‌خواب‌هاي «دره» با ما همراهي كنند. مشكل مهم، ظرفيت بسيار كم سرپناه و نبود گرمخانه در اين منطقه است. ظرفيت اسمي سرپناه‌هاي موجود كه توسط بهزيستي ايجاد شده، حدود 60 نفر است كه تلاش مي‌كنيم ظرفيت سرپناه را به 150 نفر برسانيم اما در منطقه 2 (شرق دره فرحزاد) هيچ گرمخانه‌اي نداريم. شنبه‌شب از نهادهاي امدادي درخواست كرديم به ما هيزم برسانند؛ هيزمي كه به خوبي و براي ساعات طولاني بسوزد. واقعيت اين است كه ديگر، در شب‌هاي سرد زمستان و پاييز، مدل‌هاي كلاسيك كمك‌رساني، بي‌فايده است و به دليل امكانات محدود و وسعت زياد «دره»، براي نجات انسان‌ها، نيازمند ايده‌هاي خلاق هستيم. يكي از راه‌هاي كمك‌رساني مي‌تواند اين باشد كه اطراف پاتوق‌هاي «دره» و در فاصله 200 يا 300 يا 400 متري، حلب‌هاي خالي روغن را از چوب و هيزم انباشته كرده و آتشي درست كنيم كه اگر در ساعات شب، كارتن‌خوابي از پاتوق جدا شد، در طول مسير، بتواند خودش را به اين آتش برساند و از سرما و مرگ نجات پيدا كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون