• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4653 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۱ خرداد

اندر اين ره مي‌تراش و مي‌خراش

محسن آزموده

درك لحظه‌لحظه محضر انسان‌هاي بزرگ همراه است با دقيقه‌هاي ژرف و اثرگذار و به يادماندني. براي نگارنده درك حضور استاد دكتر محمدعلي موحد چنين بوده و هست، اگرچه نه فقط در مقايسه با دوستان و ياران و شاگردان نزديك استاد كه در مقام سنجش با بسياري از رفقاي روزنامه‌نگار نيز بسيار كم ايشان را از نزديك ديده‌ام و همواره محضرشان را در جلسات و محافل سخنراني‌ها و نشست‌هاي علمي درك كرده‌ام. از اين نظر به راستي شايسته و رواست كه خود استاد با آن قلم سحار و شيوايي كه درباره شمس و مولانا و ابن بطوطه و محمد مصدق نوشته، از فراز و نشيب زندگي پربار خويش بنويسد يا لااقل برخي نزديكان اهل ذوق و فرهنگ و ادب كه سالياني محضر ايشان را درك كرده‌اند، درباره سوانح زندگي درخشان او بنويسند. 
آبان‌ماه سال گذشته در جلسه «شب بهگود گيتا» كه در مركز دايره المعارف بزرگ اسلامي به مناسبت تجديد چاپ ترجمه كتاب «گيتا: سرود خدايان» برگزار شد، استاد موحد سخنانش را با بيتي زيبا و دلنشين از مثنوي معنوي مولانا جلال‌الدين محمد بلخي آغاز كرد كه مي‌فرمايد: «اندر اين ره مي‌تراش و مي‌خراش/ تا دم آخر دمي فارغ مباش» (دفتر اول) و سپس با طرح پرسشي بحث خود را چنين ادامه داد: «چرا مي‌نويسم؟ به دو دليل، اول آنكه دوست ندارم بر سر خواني تنها بنشينم. دلم مي‌خواهد اگر طعامي مطبوع و لذيذ نصيبم شد، با ديگران هم زانو و هم‌كاسه باشم. دوم آنكه مطلب را تا ننويسم، درست آن را نمي‌فهمم. شمس تبريز گفته است سخن را كه نمي‌نويسم، در من مي‌ماند و هر لحظه مرا روي دگر مي‌دهد. اين تجربه عميق‌تري است كه متاسفانه نصيب من نبوده است. من منم. سخن را تا ننويسم، با فراز و فرود آن درست آشنا نمي‌شوم. من بيشتر با بيهقي احساس همدلي مي‌كنم كه گفت، مرد آنگاه آگاه شود كه نبشتن گيرد و بداند كه پهناي كار چيست.»
درباره اين چند جمله كوتاه و به ظاهر ساده استاد موحد، نكات ارزنده و گفتني و شنيدني فراوان هست. تعريض هوشمندانه استاد موحد به مثنوي معنوي كه عمري را به تحقيق و پژوهش در آن سپري كرده و تصحيحي منقح و انتقادي از آن به دست داده، به زيبايي نشان‌دهنده رويكرد ايشان به زندگي در آستانه نود و هفت سالگي است. دكتر موحد در مقام دانشوري كوشا و پايدار، قريب به هفتاد سال است كه تاليف و ترجمه و تحقيق مي‌كند و رهاورد عمر پرثمرش شماري از ارزنده‌ترين تحقيقات و نوشته‌ها در حوزه‌هاي متنوع حقوق، تاريخ، عرفان و ادبيات است كه كماكان نيز ادامه دارد. سال گذشته از ايشان يك كتاب جديد (در كشاكش دين و دولت) و چند كتاب با ويرايش جديد منتشر شد و آشنايان مي‌دانند كه استاد چندين پروژه تاليفي و پژوهشي در دست دارد.
اما مهم‌تر از اين نكته، دو دليلي است كه استاد موحد به اختصار در بيان علت نوشتن بيان كرده است. درباره هر دو مي‌توان فراوان گفت و نوشت. شايد هيچ‌جا اهميت و در عين حال خلأ نوشتن و نگارش به اندازه فرهنگ ما كه به درست يا غلط فرهنگ «شفاهي» خوانده مي‌شود، احساس نشود. بسياري از دانشوران و روشنفكران و محققان برجسته ما به دلايل و علل متفاوت از نوشتن سر باز مي‌زنند، حالا يا جسارت و اعتماد به نفس ندارند، يا حال و حوصله اينكه وقت بگذارند و بنويسند. در مقابل كم نيستند مدعياني كه عادت به سخنراني كرده‌اند و در هر محفل و مجلسي و به هر مناسبتي حاضر مي‌شوند و آسمان و ريسمان به هم مي‌بافند و درباره همه‌چيز اظهارنظر نمي‌كنند. اما وقتي از اين افراد بخواهيد درباره يك دهم آنچه گفته‌اند، بنويسند، مشخص مي‌شود كه چند مرده حلاجند و چه مايه كيسه‌شان خالي است. 
البته گروهي هم هستند كه مي‌نويسند و ‌اي بسا طولاني و ملال‌آور، اما چنان مغلق و پيچيده و تو در تو و گاه در قالب جملاتي بي‌سر و ته و نامفهوم كه خواننده جز سردرد نصيبي نمي‌يابد. در چنين مواردي احتمالا نويسنده خود به فراز و فرود آنچه نوشته آگاه نيست و به الفباي موضوعي كه نوشته مسلط نيست. از اين رو يا آگاهانه، جهل خود را پشت جملات تو در تو و مبهم پنهان مي‌كند يا نادانسته ناداني خود را در عباراتي نامفهوم آشكار مي‌سازد. اينجاست كه اهميت نكته صائب استاد موحد و اشاره‌اش به نويسنده تاريخ بيهقي آشكار مي‌شود. آنكه زير و بم موضوعي را نمي‌داند و به تعبير دقيق و زيباي بيهقي، پهناي كار را درنيافته، حتي اگر بخواهد هم نمي‌تواند درست بنويسد و بر عكس، كسي كه اصل و حاق مطلبي را فهميده و به چنگ آورده و از آن خود كرده، توانايي آن را دارد كه موضوع را با كلمات و عباراتي شيوا و روان بيان كند. آثار و نوشته‌هاي استاد محمد علي موحد خود نمونه گويايي از اين حكم هستند. براي نمونه ايشان در مجموعه سترگ و خواندني «خواب آشفته نفت» با تبحر و استادي زير و بم‌هاي قراردادهاي پيچيده حقوقي و مذاكرات طاقت‌فرساي مصدق و مشاورانش با كارشناسان و متخصصان غربي را وا مي‌كاود و آنها را با زباني شيرين كه نشانه استادي و تسلط شگفت او هم به موضوع و هم به زبان است، بيان مي‌كند. همچنين است وقتي در كتاب‌هاي عرفاني از موضوعات و مسائل غامض عرفاني سخن مي‌گويد يا متني تخصصي و پر از اصطلاحات مثل سفرنامه ابن بطوطه را كه به نثر عربي سده‌هاي ميانه نوشته شده، به فارسي بر مي‌گرداند. از اين رو ضمن تبريك تولد ايشان، بايد اميدوار بود و آرزومند كه زندگاني پرثمر استاد موحد با تراش‌ها و خراش‌هاي عميق و موثري كه در جان پيكر فرهنگ ايراني- اسلامي مي‌نشاند، ساليان سال تداوم يابد. ايدون باد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون