• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۸ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4736 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۷ شهريور

ابژه‌اي تمام‌نما به نام كرونا

محمد ميلاني

ژان بودريار به عنوان دقيق‌ترين فيلسوف در شناخت چنين جريان‌هايي بحران‌زا و سرايت‌پذير ناگهاني  وقتي مفهوم سرايت را طرح كرد اگرچه حتي تصور وقوع بيماري مانند جهان‌هاي گذشته براي مردمان واپسين‌ سال‌هاي هزاره دوم شايد محال به‌نظر مي‌رسيد  پس از طرح نظريه وي، فيلم ماتريكس 
   ساخته شد  اما از ساخت فيلم استيون سودربرگ  با نام سرايت يا شيوع، خبري نبود.   در فاصله تقريبا بيش از يك دهه مياني ساخت اين دو فيلم هشدار و تحقق سرايت و نيز تكثر نيروهاي شر و شيوع بدي‌هايي نظير نوعي بيماري مهلك آنچنان قوي است كه محال است بشري كنجكاو باشي و آغاز دهه سوم قرن21 را دهه‌اي سلامت و ايمن تلقي كني. منظورم در اين مقطع توطئه يا بروز جرياني بيمارگونه آن هم به عمد نيست.  اما به‌طور بسيار جدي عملكرد انسان مدرن از ديد بودريار منجر به بروز سرايت هر امر يا پديده‌اي مي‌شود كه اصرار بر وقوع و تحققش از ديد اين فيلسوف به‌طور افراطي ذهن بشر مدرن را به خود مشغول كرده است؛ چيزي كه در بخش اول اين يادداشت‌ها به آن اشاره كردم. در يكي از آخرين نامه‌هايم   به وي وقتي فحواي كلامش را جويا شدم برايم نوشته بود كه «بيشتر از آنكه خودش از يك آسيب جدي زميني يا مثلا حمله انسان‌هاي فضايي ساخته شده در ابرشهرهاي زيرزميني همين جهان غريب ما بترسد، نگران تزلزل امر اخلاقي از بروز حادثه‌اي است كه او فقط هشدارش را مي‌تواند با نوع بشر در ميان بگذارد. جنگ، معضل ‌زباله‌هاي ‌اتمي، گستراندن اخبار با ماهيت ناخبر (فيك‌نيوز به معناي امروزي‌اش) از جمله مفاهيم وارونه‌اي هستند كه اصرار بر آفرينش و تكثر آنها مي‌توانند بزرگ‌ترين ساختار سرايتي را در دنيا ايجاد كنند.»  معضلي كه مردمان دنيا را در وضعيت خطرناكي قرار مي‌دهد. براي آنكه بتوانيد مفهوم سرايت و بحران بشري را به خوبي تصور كنيد به ياد سه‌گانه‌ فيلم‌هاي ماتريكس بيفتيد. سرايت و عملكرد آن از نظر بودريار دقيقا به زايش مدام همان مردان مبارز سياه‌پوشي است كه لحظه‌اي تمامي ندارند و مدام و هر دم به‌طور شبيه‌سازي شده توليد و بازتوليد مي‌شوند. ( ماتريكس‌ها بر مبناي نظريات بودريار ساخته شده.) حال كه سرايت را درك مي‌كنيد مقداري به ماهيت ويروس كرونا و بيماري كوويد19 نظر كنيد. آنتوني گيدنز، جامعه‌شناس نظري كه پيش‌تر از مشخصات خاصش در خصوص دوره مدرن گفتم جمله‌اي بسيار مفهومي در بحث مدرن متاخرش دارد با اين مضمون كه دنياي امروز و سهم انسان مدرن از اين دنيا را بيشتر از آنكه خطرناك بداند مخاطره‌انگيز مي‌داند. يعني دقيقا همين شرايط عمومي و جهان فعلي ما. شما به محل كارتان مي‌رويد بسيار آرام روزتان را سپري مي‌كنيد و شب‌هنگام معلوم نيست كه به محل زندگي‌تان سالم، مريض، جنازه باز مي‌گرديد يا خير! اما يك رزمنده يا فرد نظامي كه در جنگ است از شما ايمن‌تر و با امنيت بيشتري به سنگر خودش به جهت خواب يا طرح‌ريزي برنامه‌هايش پناه مي‌برد. از روزي كه شهر ووهان به همراه شيوع بيماري خاصش بر سر زبان‌ها افتاد خود به خود كليه مناسبات رفتاري- عمومي بشري به زير سوال رفت. ديگر فاصله گرفتن از هم، دست ندادن، قدغن كردن آغوش حتي اگر زيباترين و شايد محترمانه‌ترين مناسبات بشري تلقي مي‌شدند به زودي   به مشمئزكننده‌ترين يا حتي خطرناك‌ترين الگوهاي رفتار بشري تبديل شدند. جالب اينجاست كه اگر هنوز مدعاي بنده دال بر مدرن بودن ماهيت اين بيماري و ويروس را در پس ذهن خود داشته باشيد با خود به فكر فرو مي‌رويد كه اگر اين هم سويه‌اي از نوسانات و محققات عصر مدرن باشد؛ پس چگونه مي‌توان دل به ساير فرآيند‌ها و اجزاي مدرن خوش كرد؟ چه چيزي را بايد رعايت كرد تا اينچنين زنداني عناصر موجود در دنياي مدرن نشد؟ پاسخ در اولين صورت مدعايي ما اگرچه مي‌تواند ساده به نظر برسد، اما واقعيت موضوع اين نيست. براي نمونه كافي است كل تقصيرها و قصورات را به گردن چيني‌ها و مركز تحقيقات ميكروب و ويروس‌شناسي شهر ووهان بيندازيد و دست‌كم دو اخطاريه مهم سازمان بهداشت جهاني كه در سال‌هاي 2015 و 2018 براي اين مركز ارسال كرده كه از قضا در سايت سازمان بهداشت جهاني بخش آسيا نيز قابل دريافت است. پولك‌هاي مغذي، كراتين‌دار مورچه‌خوار پانگولين را به ياد بياوريد كه چطور در فرآيند انتقال با برگشت ويروس از جان خفاش‌ها به جان آنها، باعث بروز وحشتناك‌ترين بيماري قرن يعني كوويد19 و سرايت همگاني آن در كسري از چند ماه در گستره كره زمين شدند. سپس در همين مقطع است كه رفتار و موضوع و خواسته طبيعي و كاملا پيش‌بيني شده انسان‌هايي كه به همين حد قانع هستند، سراغ‌شان مي‌آيد. مانند ابركهكشان‌شناسان يا اخترفيزيك‌شناساني كه وقتي در برابر عظمت جهاني قرار مي‌گيرند كه جرات نفس كشيدن آني را هيبت اين عظمت از آنها مي‌گيرد، ناگهان از شدت كوچكي و بزرگي دامنه‌دار غرور، با آن همه علم و داده در وجودشان ناگهان به بي‌خدايي محض مي‌رسند تا شايد قدري تپش قلب‌شان طبيعي شود. پرداختن به همين اطلاعات چند خطي و اعتراض خفت و خيانت بشر در حق كره زمين و تاوان گرفتن هستي از ما از پس عدم‌گرايي پوچ و زايل كردن نعمت‌ها و لذت‌هاي اين‌ جهاني از جمله نشان از همين سير معنايي دارد. از ابتداي شروع و شيوع كرونا در اين جهان به چندين بيان و وضعيت متنوع هم مدرنيته امروزي و هم عملكرد طبيعت ستيز بشر مردن به زير سوال و باد انتقاد رفته است. اما هيچ‌ وقت به اين مهم پرداخته نشده كه در هيچ مقطع تاريخي و زمانه‌اي از تفكر انساني اينچنين عين و ذهن يا همان ابژه و سوبژه مورد مدعاي درك بشري اينچنين از براي تحليل صحت وجود زمينگيرش كرده باشد. حال كه به اينجا رسيديم در آينده خواهم گفت كه چگونه سوبژكتيو و ابژكتيو به مثابه دو اصل مهم شناخت فلسفي بشر از گذشته تا امروز در قامت معنايي به نام كوويد19 در عين يكي شدن تبديل به امر محسوس شدند. به يك معنا تاريخ تفكر با آن همه عظمتش به اينجا رسيد و ذهن بشر از پس درك مقطعي از حقيقت به خود لرزيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون