• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4766 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۲ مهر

دو امريكايي براي تحقيق در خصوص حراجي‌ها برنده نوبل 2020 اقتصاد شدند

«نفرين برنده» جايزه نوبل گرفت

گروه اقتصادي

دو اقتصاددان امريكايي، پاول ميلگرام و رابرت ويلسون براي مشاركت مهمي كه در «تئوري مزايده» و «ابداع قالب‌هاي تازه براي حراج» داشتند، برنده جايزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۰ شدند. آكادمي نوبل اعلام كرده كه «اين دو نفر نوآوري‌هايي در زمينه استفاده بهينه از منابع اندك داشته‌اند.» پاول ميلگرام متولد 1948 در ديترويت و دانش‌آموخته دانشگاه استنفورد است و هم‌اكنون در اين دانشگاه تدريس مي‌كند. رابرت ويلسون نيز در سال 1937 در ژنو، ايالت نبو به دنيا آمده، تحصيلات خود را در دانشگاه هاروارد گذرانده و اكنون استاد برجسته دانشگاه استنفورد است. اين دو توانستند قالب‌هاي حراجي را براي كالاها و خدماتي طراحي كنند كه فروش آنها به روش سنتي دشوار است. از جمله كالاهايي كه فروش آن به روش سنتي دشوار است. فركانس‌هاي راديويي، واگذاري شركت‌هاي حفاري نفتي به بخش خصوصي و به صورت كلي موضوعاتي است كه احتمال «تباني» بين فروشنده و خريدار وجود دارد و در صورت تباني نيز مي‌توانند مشكلاتي را براي افراد به وجود آورد. نمونه مشكلات فروش يا واگذاري برخي كالاها و خدمات را حتي در كشور خودمان نيز مي‌توان مشاهده كرد؛ واگذاري فركانس‌هاي 700 و800 مگاهرتز به صداوسيما و عدم آزادسازي آن براي افزايش سرعت اينترنت. اين دو اقتصاددان براي حل مشكلات اينچنيني نظريه خود را تعميم دادند كه براي آن نيز برنده نوبل شدند. بر اساس آنچه آكادمي سلطنتي علوم سوئد منتشر كرد با يافته‌هاي اين دو استاد اقتصاد، مزايده‌ها در قالب جديد و به نمايندگي از فروشنده و با انگيزه‌هاي خوب براي جامعه به مزايده گذاشته شوند. عمده كاركرد اين تحقيقات در بهينه كردن روش مزايده براي فروش فركانس‌هاي راديويي توسط دولت به اپراتورهاي تلفن همراه در امريكاست. به نظر مي‌رسد در چند سال اخير آكادمي نوبل افرادي را براي جايزه نوبل انتخاب مي‌كند كه تحقيقات يا يافته‌هاي‌شان در راستاي بهبود زندگي افراد و افزايش سطح رفاه باشد، چراكه سال گذشته نيز نوبل اقتصاددان به صورت مشترك به 3 اقتصادداني كه تحقيقات گسترده‌اي در خصوص «راهكارهاي كاهش فقر در جهان» كردند، اهدا شد. 

رابرت ويلسون، برنده نوبل اقتصاد امسال ‌نخستين كسي است كه چارچوبي براي مزايده كالاهايي با ارزش مشترك ايجاد كرده است. او براي تشريح تئوري خود به مفهومي به نام «نفرين برنده» يا «طلسم برنده» اشاره مي‌كند. در يك حراجي روند كار اين‌گونه است كه افراد ابتدا ارزش شيء را پيش‌بيني مي‌كنند و بعد بر اساس اينكه شيء چه ارزشي براي آنها دارد، قيمتي را پيشنهاد مي‌كنند. طبعا براي اينكه فرد ضرر نكند، قيمتي كمتر از ارزش پيش‌بيني شده توسط خودش را پيشنهاد مي‌كند. «نفرين برنده» پديده‌اي است كه مي‌تواند در حراج‌هايي با اطلاعات ناقص اتفاق بيفتد. اين مفهوم به ‌طور خلاصه اشاره به ضرر يا سود كمتر از انتظار برنده حراج دارد. در صورتي كه تخمين برنده از ارزش كالا بيشتر از ارزش واقعي آن باشد، سود برنده كمتر از انتظار او خواهد بود و حتي ممكن است متضرر شود. به اين ضرر يا سود كمتر از انتظار فرد برنده، نفرين برنده گفته مي‌شود. نفرين برنده زماني شدت مي‌گيرد كه ارزش كالا براي شركت‌كنندگان در حراج يكسان باشد اما هيچ‌كدام ارزش دقيق كالا را ندانند. در اين صورت احتمالا به دليل قانون اعداد بزرگ، ميانگين قيمت پيشنهادي افراد نزديك به ارزش واقعي كالاست. در چنين شرايطي برنده كسي است كه قيمتي بيشتر از ارزش واقعي كالا پيشنهاد داده باشد و اين باعث مي‌شود، برنده ضرر كند يا سودي كمتر از آنچه انتظارش را داشت ببرد. آقاي ويلسون با استفاده از مفهوم «نفرين برنده» عنوان مي‌كند كه «در بيشتر حراجي‌ها و مزايده‌ها، پيشنهاد‌دهندگان داراي ارزش‌هاي مشترك و شخصي هستند به عنوان مثال هنگام خريد خانه، خريداران در مورد آنچه شخصا در مورد امكانات رفاهي دوست دارند همچنين ارزش بازار در خانه فكر مي‌كنند.» اينجاست كه پاي «پاول ميلگرام» ديگر اقتصاددان برنده جايزه نوبل امسال به ميان كشيده مي‌شود. آقاي ميلگرام براي مقابله با اين تركيب از ارزش مشترك و خصوصي يك مزايده يا حراج نظريه‌اي ارايه كرد تا اين موضوع را تشريح كند كه «نفرين برنده» در چنين مواردي چگونه عمل مي‌كند. او دريافت كه مردم در مزايده‌هايي كه قيمت‌ها در آنها كم و زياد مي‌شود، كمتر از مزايده‌هايي كه از ارقام بالا شروع مي‌شود و به ارقام پايين‌تر مي‌رسد، شركت مي‌كنند. بر اساس متن انتشاري آكادمي نوبل، ويلسون نشان داد چرا برگزاركننده‌هاي مزايده به قيمتي پايين‌تر از ارزش كالا رضايت مي‌دهند؛ چراكه آنان نگران نفرين برنده هستند: به معناي پرداخت زياد و از دست دادن كالا. ويلسون در پاسخ به سوال خبرنگاري در خصوص اينكه آخرين چيزي كه از يك حراجي خريداري كرديد، چه بوده؟ گفت:«من هرگز به صورت فعالانه در حراجي شركت نمي‌كنم.» شايد قدري عجيب باشد كه يك تئوريسين اقتصادي در خصوص حراجي، خودش تا به حال حراجي را تجربه نكرده است.

كاربرد در زمان تخصيص منابع
تعريف اوليه علم اقتصاد «تخصيص منابع محدود به نيازهاي نامحدود است». يافته‌هاي ويلسون و ميلگرام مي‌تواند قالبي ارايه كند تا خدمات و كالاهايي كه به هر دليلي كمياب هستند يا در انحصار گروه و طبقه‌اي خاص قرار دارند به صورت عادلانه‌اي در اختيار سايرين قرار گيرد و فرآيند انتقال آن نيز شفاف باشد. الوين راث، برنده نوبل 2012 در خصوص برنده شدن همكارانش در دانشگاه استفورد به نيويورك‌تايمز گفت:«اين دو تنها نحوه درك حراج را تغيير نداده‌اند بلكه نحوه حراج چيزها را نيز دستخوش تغيير كرده‌اند.» به باور او اين دو نفر از بزرگ‌ترين تئوريسين‌هاي امروزي اقتصاد هستند. ويلسون در بيان نظريه خود عنوان مي‌كند كه اغلب افراد از مناقصه مي‌ترسند و فكر مي‌كنند به «نفرين برنده» منتهي مي‌شود حتي اگر كمبود اطلاعاتي براي دو طرف جريان در مناقصه باشد. اما مزايده پيشنهاد‌دهنده از هر دو ارزش مشترك و خصوصي كالاي مورد مزايده با خبر است. به عنوان مثال اگر مي‌خواهد خانه بخرد در مورد امكانات رفاهي، ميزان دسترسي و به ‌طور كلي هر آنچه به ارزش خانه مربوط مي‌شود با خبر است. اين دو اقتصاددان در خصوص «بهينه‌ترين ساختار حراجي» تحقيق كرده‌اند كه مي‌تواند بر مزايده هر كالايي از اشياي عتيقه تا جت شخصي تاثير بگذارد. به اعتقاد ويلسون، رفتار مردم در حراجي‌هايي كه قيمت‌ها از بالا شروع شده و به پايين مي‌رسد نسبت به حراجي‌هايي كه قيمت‌ها از پايين شروع شده و به بالا مي‌رود، متفاوت است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون