• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۴ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5501 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۷ خرداد

چيرگي بر تله‌هاي ذهني

سيدحسن اسلامي اردكاني

اخيرا كتابي خواندم كه افزون بر عنوانش، نامي كه ناشر براي آن مجموعه انتخاب كرده بود برايم جالب بود. دانشگاه استنفورد «فروست» مجموعه‌اي منتشر مي‌كند با عنوان مختصر استنفورد (Stanford Briefs). در اين مجموعه، انتشارات دانشگاه يك كتاب جدي و دانشگاهي را با كمترين ارجاعات و كنار گذاشتن زبان فني و تكنيكي براي استفاده عموم منتشر مي‌كند. عنوان كتاب اين است «گشودن تله‌هاي ذهني رهبري؛ چگونه در دوران پيچيدگي شكوفا شويم» (2019). ايده اصلي كتاب آن است كه مغز ما براي رفتار در جهان پيچيده امروز طراحي نشده است و گويي ما داراي سيستم‌عاملي قديمي هستيم كه قادر به درك و فهم پيچيدگي‌هاي جهان امروز نيست. طراحي شگفت‌انگيز مغز ما براي جهاني قديمي، آرام و كمتر به‌هم پيوسته طراحي شده است، پس نيازمند بازطراحي آن در جهان پيچيده امروز هستيم.
اين مايه اصلي بسياري از كتاب‌هايي است كه در عرصه علوم عصب‌شناختي يا علوم‌شناختي منتشر مي‌شود. مغز ما، بر خلاف تصور كهني كه از آن داريم، خيلي هم ساختار دقيقي ندارد. بلكه سرشار از «گپ» و «باگ» و «نويز» و خلاصه همه جور عيب و نقصي است. خواندن اين دست كتاب‌ها حسابي ما را سرخورده مي‌كند تا جايي كه در عقل خودمان شك اساسي مي‌كنيم. با اين حال، كورسويي از اميد وجود دارد و انگار مي‌توانيم همه آنها را با همين مغز عليل خودمان بشناسيم و آنها را رفع و رجوع كنيم.
نويسنده كتاب خانم جنيفر گاروي برگر كه فارغ‌التحصيل دانشگاه هاروارد است، كارش (افزون بر داشتن يك موسسه تربيت رهبري) آن است كه براي مديران ارشد كارگاه بگذارد و آنها را با موانع و تله‌هاي ذهني آشنا كند و راه غلبه بر آنها را بياموزاند. 
به نوشته او در مغز ما پنج چيز عجيب (quirk) وجود دارند كه در گذشته كارايي كافي داشتند و خيلي مفيد بودند، اما امروزه ديگر كارآمد نيستند و به مانعي براي تفكر درست تبديل شده‌اند. اين پنج دام عبارتند از: (1)تله داستان‌هاي ساده و ساده كردن امور (2) تله خود را بر حق ديدن (3) تله تلاش براي جلب موافقت و يافتن راه ميانه (4) تله تلاش براي كنترل امور و پيرامون خود و (5) تله حفظ خود و دفاع از آن و خود را امري تثبيت‌شده ديدن.
ما به داستان‌هاي سرراست بيش از واقعيت اهميت مي‌دهيم. خود را در مجموع برحق و ديگران را خطاكار مي‌دانيم، در نتيجه توطئه‌انديشانه به هر چيزي كه مخالف نظر ما است، مي‌نگريم و مي‌خواهيم با قطعيت زندگي كنيم. كسب موافقت ديگران و همسويي و همرنگي براي‌مان اهميت حياتي دارد. مي‌خواهيم تا جاي ممكن همه‌چيز را مهار كنيم و بر اوضاع مسلط باشيم و سرانجام آنكه فكر مي‌كنيم هر تغييري كه بايد كرده باشيم، تاكنون كرده‌ايم و ديگر تغييري نخواهيم كرد و به اوج هويت خود دست يافته‌ايم.
در گذشته، اين تله‌ها هويت ما را حفظ مي‌كرد، مايه همبستگي اجتماعي مي‌شد، تكليف ما را در شرايط بغرنج مشخص مي‌كرد و ما را از دغدغه خودشناسي و تغيير خويش باز مي‌داشت. اما در جهاني سرشار از عدم قطعيت و رخدادهاي پيش‌بيني‌ناپذير اين سوگيري‌هاي پنجگانه ذهني به دامي تبديل مي‌شوند كه اجازه فهم واقعيت و تعامل درست با آنها را از ما مي‌گيرند. در نتيجه، آنچه زماني براي ما حياتي بوده است، اينك فناي ما را رقم مي‌زند.
پس از آنكه نويسنده به استناد يافته‌هاي تازه علوم‌شناختي اين تله‌ها و جلوه‌هاي آنها را برمي‌شمارد، مي‌كوشد راه‌هايي براي برون‌شد از آنها به دست دهد. برخي از اين راه‌ها آن است كه باور كنيم كه امور پيچيده واقعا پيچيده هستند و دست از ساده‌سازي بكشيم؛ از تلاش براي حفظ يك هويت به هر قيمتي دست بكشيم و بدانيم كه همان‌گونه كه در طول زمان شكل گرفته‌ايم باز در ادامه زندگي خود شكل‌هاي تازه‌اي به خود خواهيم گرفت؛ با خودمان و عواطف‌مان پيوند نزديك‌تري برقرار كنيم و دست به خودشناسي بزنيم؛ به جاي مهار بيرون، بكوشيم بر پيرامون خود تاثيرگذار باشيم و سرانجام ابهام را به مثابه بخشي از جهان بپذيريم و با آن كنار بياييم. اين كتاب ترجمه شده است كه آن را نديده‌ام (بودن در عصر پيچيدگي و ابهام، ترجمه محمد حسين نقوي و ايمان سرايي، نشر ميلكان). اين‌هم مشخصات عنوان اصلي كتاب براي علاقه‌مندان: 
Unlocking leadership mindtraps: how to thrive in complexity, Jennifer Garvey Berger, Stanford briefsAn Imprint of Stanford University Press.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون