• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۸ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5504 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۱ خرداد

منابعي در گفت‌وگو با «اعتماد» از آزار شديد كودكان در يك مركز سخن گفتند كه پيگيري اين پرونده منجر به تغييرات جدي در اين موسسه خيريه شد

داغ «ماندگار»

مشاور رييس و مدير كل دفتر مديريت عملكرد سازمان بهزيستي: اتفاق ناگواري رخ داد و برخورد حداكثري انجام شد حقي، مديرعامل موسسه خيريه زنجيره مهر ماندگار: اينكه همه بايد اخراج شوند، درست نيست بهزيستي به ما گفت مسوول فني را تغيير دهيد

توضيح «اعتماد»: حدود چهار روز پيش منابعي در تماس با خبرنگار اعتماد از رفتارهاي به ‌شدت تلخ و آزارهاي مختلف كودكان يك مركز نگهداري كودكان بدسرپرست و بي‌سرپرست گفتند كه خبرنگارما هم اين موضوع را به شيوه‌هاي مختلف بررسي كرده و پس از جمع‌آوري و بررسي صحت اسناد اين آزارها، موضوع را با بهزيستي در ميان گذاشت و حالا از بهزيستي خبر رسيده كه موضوع بررسي و پس از تاييد شدن خطا، اين مركز به‌طور موقت خلع‌ يد شده و اخطار گرفته است. گزارش‌ پيش‌رو جزييات اين پيگيري و تشريح اين پرونده است. به‌عبارتی ساده‌تر این گزارش روایت پیگيری یک پرونده تا رسیدن به نتیجه مطلوب است. انتشار و خواندن آن از این جهت حايز اهميت است كه مي‌تواند مانع از تكرار اين كودك‌آزاري‌ها شود. مهم: هرگونه كودك‌آزاري را از طريق تماس با شماره تلفن ۱۲۳ به اورژانس اجتماعي اطلاع دهيد.

محمد باقرزاده: كودكي هفت، هشت‌ساله دچار شب‌ادراري مي‌شود و اين آغاز ماجراست: روز كه برمي‌آيد زندگي‌‌اش رنگ می‌بازد؛ آن‌طورکه یکی از مربیان این مرکز می‌گوید، نخست با همكاري رييس و يكي از مربيان، دست‌وپاي اين كودك با اتو سوزانده مي‌شود و بعد هم در حمام ساختماني قديمي كه پر از سوسك است، زنداني شده و غذايش به نان‌ خشك و آب محدود مي‌شود و اين روند يك هفته ادامه پيدا مي‌كند. ماجرا را يكي از مربيان پيشين موسسه خيريه زنجيره مهر ماندگار به خبرنگار اعتماد اطلاع مي‌دهد و صحت آن و دست‌كم سوزاندن دست‌و‌پاي اين بچه از طريق چند منبع ديگر هم تاييد مي‌شود، تصاويري هم صحت آن را اثبات مي‌كنند. اين تنها يكي از قصه‌هاي وحشتناك اين مركز است و منابعي مي‌گويند ماه‌هاست كه روزگار ۲۴ بچه بي‌سرپرست و بدسرپرست ساكن در اين مركز همين است. پس از تماس منابعی با خبرنگار اعتماد و روایت این آزارها، موضوع پیگيری می‌شود و صحت دست‌کم بخشی از آزارها تایید می‌شود. همان روز این پرونده به منابعی در بهزیستی استان تهران و کشور هم منتقل می‌شود که بهزیستی پس از بررسی و تایید تخلفات صورت‌گرفته، به شیوه خود با این مرکز برخورد می‌کند.  فارغ ‌از اين مركز خاص كه در ادامه بيشتر و دقيق‌تر به آن پرداخته مي‌شود، چند سالي است كه اخبار آزار و تنبيه كودكان ساكن در مراكز نگهداري خصوصي و همچنين مراكز نگهداري از معلولان، معتادان و اقشار فرودست نيازمند زندگي در چنين مراكزي شدت يافته و ماهي نيست كه خبري از اين مراكز به رسانه‌هاي رسمي راه پيدا نكند. جست‌وجوي ساده در اخبار خبرگزاري‌ها و رسانه‌هاي رسمي داخل كشور هم اين موضوع را تاييد مي‌كند؛ از خبر منتشرشده در خبرگزاري مهر با تيتر «گزارشي از تعرض به كودكان معلول در پرورشگاه» تا خبر «ايراد صدمات بدني به معلولان (كودك‌آزاري) در يك مركز در شيراز» كه درنهايت منجر به بازداشت رييس همين مركز در خرداد امسال شد تا ده‌ها و حتي صدها خبر مشابه كه در چند سال گذشته رسانه‌اي شده است. دليل هر چه هست اما به ‌نظر مي‌آيد از اواخر دهه هشتاد و واگذاري بسياري از مراكز بهزيستي به موسسات و خيريه‌هاي خصوصي تعداد اين اخبار هم افزايش يافته و حتي كار به جايي رسيده كه حالا بهزيستي در كنار بررسي‌هاي رسمي و فرستادن ناظران خود، در سامانه‌اي تازه از مردم خواسته كه هرگونه تخلف و آزار در اين موسسات را اطلاع دهند؛ موضوعي كه مشاور رييس سازمان بهزيستي در گفت‌وگو با «اعتماد» هم آن را تاييد و بر اهميت آن تاكيد مي‌كند. گزارش پيش‌رو روايت وضعيت ساكنان يكي از اين موسسات و پيگيري و بررسي آن است كه البته در نهايت به نتيجه هم مي‌رسد و دست‌كم تاكنون اين موسسه اخطار دريافت كرده و به‌طور موقت از سرپرستي اين كودكان خلع يد شده است. پرونده اما جزييات فراوان ديگري هم دارد كه در ادامه به آن پرداخته مي‌شود. 

 افشاگري بر اثر درگيري داخلي؟
روايت منبعي كه پيش‌تر در اين موسسه به مربيگري مشغول بوده چنان هولناك و حيرت‌آور است كه مدام خبرنگار را وادار مي‌كند اين پرسش را مطرح کند كه «خاطرات زندانیان مخوف‌ترین زندان‌ها را می‌گوید يا شيوه برخورد با كودكان يك موسسه خيريه؟ چقدر این روایت‌ها واقعی است و آیا ممکن است ناشی از اختلاف با مدیران این مرکز باشد؟» او كه حالا با اين موسسه بر سر جنگ است و كارشان به شكايت هم كشيده شده، اما مي‌گويد عين واقعيت را مي‌گويد و حتی می‌گوید به دلیل عذاب وجدان دیدن چنین برخوردهایی کارشان به جدایی کشیده شد. ماجرا اما دقيقا چيست؟ براساس روايت منابعي كه دست‌كم همكاري آنها با اين موسسه براي خبرنگار اعتماد اثبات شده، آزار كودكان در موسسه نگهداري از كودكان بي‌سرپرست و بدسرپرست در تهرانپارس به يكي، دو مورد خاص خلاصه نمي‌شود هر چند مورد آخر يعني سوزاندن دست‌و‌پاي يك كودك و زنداني‌ كردن او، منجر به اختلاف مربيان و اين افشاگري شده است. ۲۴ كودك در اين موسسه به زندگي مشغولند؛ ۱۲ نفر با سن پايين‌تر در طبقه همكف و ۱۲ نفر ديگر هم در طبقه بالا كه روايت‌ها مي‌گويد تقريبا تمام اين كودكان تنبيهات مختلفي از محروميت از دريافت غذا تا برخورد شديد فيزيكي را تجربه كرده‌اند. يكي از مربيان پيشين اين مركز در توضيح اين آزارها به «اعتماد» مي‌گويد: «در چند ماهي كه من آنجا بودم انواع آزار و تنبيه كودكان را به چشم ديدم تا اينكه اتفاقي رخ داد كه ديگر به‌ هيچ‌وجه قابل‌ تحمل نبود؛ اين‌جور كه من مطلع شدم يكي از بچه‌ها شب ادراري داشت كه البته پيش‌تر هم شيطنت‌هايي داشت و شرايط درسي‌اش هم خوب نبود. اينها اين بچه را تهديد كردند كه اگر يك‌بار ديگر شب ادراري داشته باشد با اتو دستت را مي‌سوزانيم و نمي‌دانم از روي عمد يا سهو دست و پايش را سوزاندند. من با مدير صحبت كرده بودم كه چرا اين كار را كردي و مي‌گويند من واقعا چنين قصدي نداشتم. با كمك يكي از مربيان بچه‌ را گرفته و مدير هم اين بلا را سرش آورد.» او این روایت حیرت‌آور را به این شکل ادامه می‌دهد که «من روز بعد در كلاس درس متوجه شدم. موقعي كه متوجه شدم با همين خانم صحبت كردم و گفت من از قصد اين كار را نكردم و مي‌گفت حتي به دست و پايش نخورده اما مگر مي‌شود به دست و پايش نخورده باشد، اما رد اتو مانده باشد. بعد از اين نه تنها بچه‌ را به مراكز درماني نبردند كه براي تسكين عذاب وجدان خودشان بچه‌ را به مدت يك هفته در حمام نگه داشتند. بچه را حدود يك هفته در حمام تاريك زنداني كرده بودند و غذايش در همين حمام تاريك نان خشك بود.» او مي‌گويد ديدن اين شرايط منجر به جدايي‌اش از اين موسسه شده است: «من اين شرايط را كه ديدم دچار عذاب وجدان شدم؛ بچه 7-6 ساله را يك هفته با دست و پاي سوخته داخل حمام تاريك زنداني كرده و غذايش نان خشك بوده است (يك‌چهارم نان خشك) حمام هم كه پر از سوسك بود، چون ساختمان بسيار قديمي است.» او مي‌گويد چون اين كودك را از حمام خارج كرده با او برخورد كردند: «شيفت آخر من جمعه بود و صبح شنبه به من زنگ زدند كه آقاي فلاني چرا فلاني را از حمام بيرون آورديد و من بايد چه مي‌گفتم و به همين خاطر من را توبيخ ‌كردند؛ من ديده بودم بچه ضعف پيدا كرده و زير چشمانش كبود است و با خودم كمي عسل بردم اما روز شنبه زنگ زدند كه چرا عسل با خودت بردي و همين داستان را پيش گرفتند.» اما اين مربي چرا حدود شش ماه تمام اين برخوردهاي به روايت خودش هولناك را به چشم ديده و به همكاري با اين مركز ادامه داده است و اگر او را در همين مورد آخر توبيخ نمي‌كردند باز هم به همكاري با اين موسسه ادامه مي‌داد؟ او در پاسخ به اين پرسش مي‌گويد: «اتفاقا به من گفتند بياييد صحبت كنيم ولي من حتما و در هر صورت گزارش مي‌دادم. من دوست داشتم با اينها ادامه بدهم، اما در اين مدت هم شگرد خودم را داشتم.» گمان مي‌كرديد حضورتان در اين مركز تاثير مثبت دارد يا درآمد مالي آن دليل همكاري‌تان بود؟ اين مربي در اين باره هم مي‌گويد: «صادقانه هر دو مورد؛ من هم به حقوقش نياز داشتم و هم اينكه احساس مي‌كردم وجودم هر چند كه تاثير اساسي نداشته باشد، اما مفيد است و بهتر از نبود من است. البته در برخي موارد من هم به خاطر سكوتم مقصر و مجرمم.»
منابعي كه همكاري آنها با اين موسسه تاييد شده است، روايت‌هاي حيرت‌آور متعددي را مطرح مي‌كنند؛ مثلا مي‌گويند بچه‌هاي مركز به شكل عجيبي از مسوول فني ترس داشتند و خود اين فرد دليل اين ترس را به اين صورت توضيح داد كه «من همان ابتدا چنان زهر چشمي از اين بچه‌ها گرفتم كه ديگر هميشه از من حساب مي‌بردند. در همان ابتدا يكي از بچه‌ها را چنان ترساندم و گفتم زبانت را مي‌برم و چنان به دهنش پشت سر هم زدم كه دهانش خوني شد و حالا اين بچه‌ها مثل مرگ از من مي‌ترسند.» روايت‌هاي اين منابع مي‌گويد كه «حتي يكي از مربي‌هاي بچه‌هاي نوجوان يك‌بار يكي از بچه‌ها را چنان زده و هل داده كه با شيشه از پنجره به بيرون پرتاب شد كه واقعا خاطره عجيب و تلخي است يا يكي از مديران خانم يك‌بار يكي از اين بچه‌ها را داخل راه‌پله چنان مي‌اندازد كه از دهان و صورت بچه خون مي‌آيد و چنان با روح و روان اين بچه بازي شده بود كه مي‌خواست خودكشي كند. آن شب دو، سه ساعت با بچه صحبت كرديم و بچه را از هر اقدام خطرناك منصرف كرديم و با يك قرص او را خوابانديم و صبح هم ماجرا را به شكلي ختم به خير كرديم اما مگر اين آثار به راحتي از بين مي‌رود.» اين مربيان مي‌گويند كه در اين مركز هدف آرام نگه داشتن ۲۴ كودك و نوجوان در يك محيط كوچك و صد متري است و با همين هدف مدام بچه‌ها را مي‌ترسانند كه «اگر امتيازت فلان شود از ناهار فردا محرومي و تنبيهاتي اين‌جوري، آن‌ هم درحالي كه در هر طبقه ۱4-۱3 بچه را در يك محيط صد متري نگه مي‌دارند.» اين منابع مي‌گويند كه اين مركز حتي روانشناس مشخص براي چنين كودكان آسيب‌ديده‌اي هم ندارد: «حدود يكسال و يكسال و نيم است كه روانشناس دايم و مستقر نداشته‌اند درحالي كه جزو الزامات مركز است كه براساس آن بايد پايش شوند. هيچ‌كس نمي‌آمد و فقط برخي بچه‌ها را كه موردش بسيار حساس مي‌شد يك جلسه پيش روانشناس مي‌بردند.» اما چرا بايد مربياني چنين تنبيهاتي را انجام دهند؟ آن‌‌هم تنبيهاتي چنين وحشتناك؟ توضيحات اين افراد در پاسخ به اين پرسش را مي‌توان به اين صورت خلاصه كرد كه بعضي از اين كودكان به دلايل شرايط خاص خود و دشواري كه پشت سر گذاشتند، بيش‌فعال هستند يا اينكه شيطنت‌ و رفتارهاي منحصر به خود را دارند و چون محيط كوچك است و امكانات مركز هم به ‌شدت پايين و هيچ‌كدام از مربيان هم براي چنين شرايطي آموزش نديده‌اند، مجبور به انجام چنين تنبيهاتي مي‌شوند.

«مركز نمونه هستيم و بچه‌هاي‌مان به ديدار رييس‌جمهوري هم رفته‌اند»
اگرچه مسوولان اين مركز تماس و برخورد بهزيستي با آنها را تاييد مي‌كنند، اما روايت‌هاي آزار این کودکان را رد مي‌كنند و مي‌گويند از سر رقابت ديگر موسسات يا تخلف يك مربي خاص است. «حامد حقي»، مديرعامل و عضو هيات موسس موسسه خيريه و نيكوكاري زنجيره مهر ماندگار در اين باره به «اعتماد» مي‌گويد: «اين موارد درست نيست، اتفاقا مركز ما مركز نمونه تهران است. از سال ۹۴ بچه‌ها دراختيار ما بودند و درواقع ما در خدمت بچه‌ها بوديم؛ يعني اين ۲۴ نفر الان ۸ سال است كه در اين موسسه هستند. ما جزو مراكز نمونه كشور هستيم و وقتي بهزيستي و رييس‌جمهوري مي‌خواهند به موسسه سر بزنند سراغ ما مي‌آيند. شب عيد بچه‌هاي ما در افطار با رييس‌جمهوري حضور داشتند. آقاي قاليباف آنجا آمدند. منظورم اين است كه ما مركزي نمونه هستيم و اين روايت‌‌ها درست نيست.»
او مي‌گويد كه تخلفي صورت گرفته اما مساله حل شده است: «يك نفر يك خطايي كرده بود كه ما آن يك نفر را اخراج كرديم و با بهزيستي مشكل‌مان را حل كرديم؛ اولا بچه‌هاي‌ ما حق صحبت با خبرنگار را ندارند و دوم اينكه من روي خدمت به بچه‌ها شك ندارم. اتفاقا بچه‌هاي ما سرحال‌ترين و مودب‌ترين بچه‌هاي بهزيستي هستند و مدام در مراسم‌هاي مختلف بچه‌هاي ما را صدا مي‌كنند. ما يك نفر را اخراج كرديم به خاطر اينكه بچه‌ها را كتك زده بود و از او به دليل كودك‌آزاري شكايت هم كرديم. ما اصلا اجازه هيچ‌گونه برخوردي با بچه‌ها را نمي‌دهيم و اگر كسي تخلفي كند مثل همين مورد او را اخراج مي‌كنيم.» اين سخنان مديرعامل موسسه خيريه و نيكوكاري زنجيره مهر ماندگار درحالي‌ است كه منابعي در بهزيستي استان و كشور در گفت‌وگو با «اعتماد» از برخورد شفاف و حتي خلع ‌يد اين موسسه درباره كودكان سخن مي‌گويند؛ حقي در سخنان خود البته بخشي از اين برخورد را روايت و تاييد مي‌كند: «از بهزيستي به ما گفتند مسوول فني را عوض كنيد. اينكه همه بايد اخراج شوند درست نيست و فقط همان مسوول فني بايد تغيير كند. مسوول فني همه كاره است و وقتي تغيير كند مربي و بقيه موارد هم عملا تغيير رفتار مي‌دهند و تغيير ايجاد مي‌شود. ما يك مربي را كه خودمان اخراج كرديم و يك مربي ديگر را به دليل اينكه اين موضوع را گزارش نكرده بود، اخراج كرديم و مسوول فني هم قرار است كه تغيير كند و زمان خواستيم چون در لحظه نمي‌شود اين اتفاق رخ دهد.» اما چرا بايد در موسسه خيريه تنبيه كودكان آن‌ هم با چنين شدتي رخ دهد؟ حقي در پاسخ به اين پرسش هم مي‌گويد: ‌«اين بچه‌ها همه‌شان بچه‌هاي آسيب هستند و تا زماني كه كنارشان زندگي نكنيد، نمي‌دانيد چه سيستمي دارند و چه اتفاقي براي مربي‌ها رخ مي‌دهد و تا پيش از اينكه اين موارد را ندانيد، قضاوت درست نيست ولي بعضي وقت‌ها اتفاقاتي رخ مي‌دهد كه از دست مربي هم خارج است و مربي در شرايط خاص و موارد استثنا ممكن است تنبيهي را انجام دهد ولي اين‌طور نيست كه شما فكر كنيد شكنجه انجام مي‌شود. نه اين‌طور نيست. ما قراردادي با شهرداري داريم و از استخرهاي شهرداري و پارك‌هاي مختلف استفاده مي‌كنيم. هر سال بچه‌ها را به زيارت و سفر مشهد مي‌بريم.» او مي‌گويد كه همه مربيان اين مركز تاكنون از طلبه‌ها انتخاب مي‌شدند و الگوي مناسبي هم بوده‌اند: «ما از الگويي استفاده مي‌كرديم كه الگوي بدي نبود و از طلبه‌ها براي مربي استفاده كرديم؛ مثلا همين فرد طلبه از ارتباطاتش استفاده كرد و با شما تماس گرفت. بله تا الان همه مربيان ما طلبه بودند و فكر مي‌كرديم بهترين گزينه براي آموزش و پرورش هستند. اين اتفاقي كه در مركز رخ داد بايد خود را جاي آن فرد قرار دهيد كه ۲۴ ساعت آنجا بوده و چنين مساله‌اي پيش آمد و نبايد راحت آن را قضاوت كرد. اين گزارش كه به شما دادند غلط است و من آن را تكذيب مي‌كنم. ما داريم كار خير مي‌كنيم و براي كار خيرمان دنبال چيز خاصي نيستيم، اما مراكز ديگر مي‌بينند و مي‌گويند چرا بچه‌هاي حقي پيش رييس‌جمهور مي‌روند، چرا رييس مجلس آنجا مي‌رود و اين مسائل پيش مي‌آيد.»

 مشاور رييس بهزيستي كشور: موسسه اخطار گرفته و مربيان بهزيستي در مركز ساكن شدند
مشاور رييس و مديركل دفتر مديريت عملكرد سازمان بهزيستي كشور در گفت‌وگو با «اعتماد» اما از برخورد جدي با اين موسسه خبر مي‌دهد و مي‌گويد سياست تازه بهزيستي برخورد شفاف با چنين پرونده‌هايي است. «سيد محمدجواد حسيني» درباره اين پرونده مي‌گويد: ‌«طبق قانون اگر موسسه سابقه تخلف نداشته باشد در مرحله اول اخطار مي‌گيرد و اگر اين اخطار تكرار شود منجر به لغو مجوز خواهد شد. اين موسسه به دليل همين پرونده اخطار اول را گرفته و پس از آن به سمت لغو مجوز مي‌رود؛ چون سابقه‌اي نداشته پس اخطار گرفته است.» حسيني در توضيح اين برخورد هم مي‌گويد: «برخورد حداكثري انجام شده و اگر كار فوري انجام نشده و مركز كامل خالي نشده به خاطر شرايط بچه‌هاست كه امكان جابه‌جايي سريع وجود ندارد و ممكن است موضوع به زندگي بچه‌ها آسيب وارد كند.» آن‌طور كه آقاي حسيني مي‌گويد سياست و مصوبه سازمان بهزيستي در سال جديد برخورد شديد و شفاف با چنين پرونده‌هايي است: «در بازرسي بهزيستي كشور كه ما يك ماه پيش همايشي را داشتيم، اعلام شد كه اگر بحراني در يكي از مراكز رخ دهد، در اولين فرصت موضوع به مراكز شهرستاني و استاني گزارش شود و در اين مورد هم موضوع به گزارش بهزيستي رسيد و بررسي انجام شد. خود آن حادثه و پيگيري آن براي ما ارزش بيشتري از اين دارد كه كار را پنهان كنيم.» مشاور رييس و مديركل دفتر مديريت عملكرد سازمان بهزيستي كشور درباره جزييات همين پرونده و بررسي‌هاي صورت‌‌گرفته هم مي‌گويد: «درباره اين موضوع و مركز، بهزیستی شهرستان و استان وارد شدند و موضوع را بررسي كردند و در فاصله كمي هم موضوع را به ستاد گزارش دادند. قاعدتا اتفاق ناگواري است، اما سابقه و شرايط بايد بررسي شود. اتفاقي كه رخ داد يكي از مربيان با يكي از فرزندان بدرفتاري كرده اما برخورد بهزيستي به يك فرد محدود نشده برخورد حداكثري انجام شد؛ چون موضوع مهم است و ما بچه‌هاي اين مراكز را بچه‌هاي خودمان مي‌دانيم و به همين دليل برخورد با يك فرد يا يك مسوول فني نبوده و برخورد جدي‌تر بوده است. بچه‌ها اينجا را خانه خود مي‌دانند و جابه‌جايي بچه‌ها آن‌هم در اين شرايط كه فصل امتحانات است، درست نيست اما پروانه فعاليت مسوول فني لغو شد، توليت نگهداري بچه‌ها تا اطلاع ثانوي از موسسه گرفته شد و همكاران دولتي در آن مركز مستقر شدند تا بچه‌ها در آن موسسه بمانند، اما تمام مسوولان آن موسسه خلع يد شدند تا فصل امتحانات رفع و در شرايط مناسب تصميم ثانویه گرفته شود. با وجود سابقه خوب موسسه، اين موسسه خلع يد شده و پرسنل هم غالب‌شان تغيير كرده و مربيان بخش دولتي مستقر شده‌اند.»

 آزارها قابل ‌پیشگيری است؟ 
اگرچه به ‌نظر می‌آید با ورود مناسب و سریع بهزیستی به این پرونده خاص حالا کودکان این مرکز شرایط مناسبی پیدا کردند اما چگونه می‌توان مانع از تکرار چنین حوادثی در این‌همه مرکز نگهداری از محروم‌ترین و آسیب‌دیده‌ترین افراد شد؟ راهکاری برای پیشگیری وجود دارد؟ اگرچه چنین برخوردهایی می‌تواند جنبه پیشگیری هم به خود بگیرد اما به ‌نظر می‌آید شدت‌یافتن چنین آزارهایی از ریشه‌هایی دیگری نشات می‌گیرد که شاید نیازمند راه‌حلی اساسی‌تر است. مديركل دفتر مديريت عملكرد سازمان بهزيستي کشور درباره این موضوع هم به «اعتماد» می‌گوید: «درخصوص واگذاری‌های بخشی از فعالیت‌های موسسه‌های نگهداری بچه‌های معلول یا بی‌سرپرست و بدسرپرست به مراکز خصوصی، دستورالعمل‌ها و پروتکل‌های مشخصی شکل گرفت و بازدیدها هم براساس آن دستورالعمل‌ها صورت می‌گيرد. در حقیقت می‌توان گفت دفترچه راهنمای مشخصی وجود دارد. این دستورالعمل‌ها در بازدیدهای سرزده و دیگر موارد بررسی بود که در دولت جدید بازدیدهای شبانه هم اضافه شد.» حسینی می‌گوید درباره نوع تخلفات و مجازات مرتبط، شرایط شفافی وجود دارد و حتی تغییر شرایط مجوز یا افزایش یا کاهش حوزه فعالیت یک موسسه هم قواعد مشخصی تعریف شده است اما در کنار همه این قواعد، او به یک راهکار تازه هم اشاره می‌کند: «در یکسال گذشته ما موضوعی را فراتر از این دستورالعمل‌ها تعریف کردیم و آن‌ نظارت‌های مردمی است. چون خانواده‌ها، مربیان، خیر‌ها به شیوه‌های مختلف با این موسسات ارتباط دارند، می‌توانند ناظر هم باشند و از طریق سامانه دیدبان بازخورد خود را منتقل کنند. در واقع بررسی محدود به بازدید همکاران نمی‌شود و مردم هم اگر نکته‌ای داشته باشند، می‌توانند موضوع را پیگيری کنند.»
با این توضیحات به نظر می‌آید نهادهای ناظر هم افزایش چنین آزارهایی را تایید می‌کنند و راهکارهایی هم برای آن لحاظ کرده‌اند؛ حالا باید منتظر ماند و دید که چقدر این برخوردها و روش‌های پیشگيری می‌تواند نتیجه‌بخش باشد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون