مروري بر تاريخ احداث ايستگاه راه آهن
شهر ميرجاوه
نورمحمد بهلولي٭ / مكانيابي مراكز جمعيتي در بدو شكلگيري، متاثر از عوامل طبيعي، جغرافيايي، اقتصادي، تاريخي يا سياسي هستندكه در همه آنها آب به عنوان عنصر حيات و الفباي آباداني نقش بسزايي دارد. هرچند گاهي توسعه شهرها تنها به دلايل سياسي مانند سلطه استعمارگران بر كشورها و صرفا براي تامين اهداف اقتصادي آنها انجام ميگيرد. اين اهداف گرچه در كوتاهمدت آنان را به مقصود ميرساند اما در درازمدت و با تغيير دولتها و رژيمهاي حكومتي و با استقرار جمعيت و رشد اجتماعي و فرهنگي ملل شاهد اتفاقهاي متفاوتي در مناطق تحت نفوذ استعمار هستيم. از جمله اين تلاشها كه به وسيله استعمار پير در جنوب شرقي ايران و در شمال و شمال شرقي رشته كوه تفتان در اواخر دوره قاجار صورت پذيرفت، اجراي راهآهن از شهر امروزي كويته در پاكستان تا مرز ايران و ادامه آن تا شهر دزدآب (كلانشهر زاهدان) بود و اين آغازي شد براي شكلگيري دو مركز جمعيتي مهم (ميرجاوه و زاهدان) در شمال منطقه سرحد در استان سيستان و بلوچستان. با توجه به اينكه ميرجاوه در منطقه حساس مرزي بين ايران و مستعمرات انگليس قرار داشت، مورد توجه دو دولت ايران و انگلستان بوده است. در سال 1879 ميلادي طراحان بريتانيايي نخست شهر كويته مركز بلوچستان كشور پاكستان (در آن زمان كشور پاكستان به استقلال نرسيده بود و جزيي از هندوستان بود) را با انگيزههاي سياسي و نظامي بنا نهادند. تا اينكه طي سالهاي 1918 و 1919ميلادي مطابق با سالهاي 1289 و 1299 هجري شمسي انگليس بنا به مقاصد سياسي خط راه آهن را از كويته به مرز ايران رسانده و تا شهر دزدآب (زاهدان) ادامه داد.
بديهي است در فاصله چند كيلومتري مرز ضرورت داشت يك ايستگاه راهآهن داير شود؛ بنابراين با استفاده از مصالح بومي (خشت، گل، كاهگل) و الوارهاي چوب و ريل راهآهن كه لازمه ساخت خط بودند و با شناختي كه از اقليم منطقه داشتند، ساختمان اصلي ايستگاه راه آهن را بنا كردند. اين ساختمان با حدود 230 مترمربع زيربنا، 6 فضاي اداري اصلي و 5 فضاي خدماتي جنبي داشت و در مجاورت آن چهار ساختمان ديگر با زيربناي 240 مترمربع احداث شد.
ويژگي جالب در ساخت اين ايستگاهها توجه به گرماي شديد و رطوبت نسبي پايين در فصل تابستان بود كه براي مقابله با آن، در بر جنوبي ايستگاه رواقي با عمق بيش از دو متر براي ايجاد سايه ساخته شد و سقفهاي شيبدار ساختمان با كاهگل پوشيده شدند تا خنكي را در فصل تابستان تامين كند. از ديگر ويژگيهاي اين ساختمان، ميتوان به ارتباط مناسب فضاهاي داخلي با هم اشاره كرد.
به طور كلي تركيب ساختمانهاي ميرجاوه متفاوت است در برخي معماري ايراني و غربي با هم در آميختهاند و در برخي ديگر كاملا از هم جدا شدهاند.
شايان ذكر است رودخانه لاديز در جنوب شهر فعلي ميرجاوه قرار گرفته است و سابقه سكونت در اطرافش به دوران پارينهسنگي بازميگردد. شاهد اين مدعا به دست آمدن نمونه سنگهايي از بستر رودخانه است كه انسانهاي آن دوران از آنها به عنوان ابزار استفاده ميكردند. از طرفي در مكانهايي از لاديز مشاهده ميشود عمق بستر رودخانه از كف طبيعي زمينهاي اطرف بيش از ده متر پايينتر است و اين ويژگي شرايطي را به وجود آورده كه مردمان ساكن در محل با احداث كوهكندهايي (نوعي معماري صخرهاي) در ارتفاع سه الي پنج متري كف رودخانه مكانهايي را براي زندگي بسازند.
بديهي است اين آثار تمدني در منطقه وجود آباديهايي را در حومه ايستگاه راهآهن تاييد ميكنند كه با راهاندازي قطار، مردمانشان به مرور زمان در جوار ايستگاه سكني گزيدند. ميرجاوه جامعه روستايي بود كه با احداث راهآهن رفتهرفته تشكيلات مرزي و اداري در آن برپا شد و هسته اوليه آن همان استراحتگاه تجاري بود كه از قطار پياده ميشدند و به مبادله مرزي ميپرداختند. احداث ايستگاه راهآهن و تبادلات بازرگاني با هندوستان راهاندازي ساختمانهاي اداري مورد نياز با بازرگاني را اجتنابناپذير كرد. در نتيجه در آن محدوده ساختمانهاي ديگري نيز تاسيس شدند. از جمله ساختمان گمرك با زيربناي حدود 750 مترمربع و داراي 14 فضاي اداري كه در نوع خود قابل توجه است، ساختمان پست با زيربناي تقريبي 320 مترمربع و تعداد10فضاي اداري و ساختمان شهرباني با زيربناي نزديك به 250 مترمربع كه آجركاريهاي زيباي آن نشان از توجه به معماري در ساختوساز دارد. رفتهرفته با افزايش جمعيت
تامين نيازهاي اوليه زندگي جمعيت جديدي كه در اين محدوده براي كار و زندگي ساكن شدند در اولويت قرار گرفت.
مهمترين نياز رساندن آب شرب به منطقه بود. انگليسيهاي مستقر در محل با ساخت منبع آبي در فاصله چند كيلومتري جنوب ايستگاه راهآهن كه آب آن با انحراف مسير رودخانه لاديز تامين ميشد؛ مشكل را برطرف كردند. آب با لولههاي سفالي به قطر تقريبي 40 تا 50 سانتيمتركه احتمالا وارداتي بودهاند، به مناطق مسكوني منتقل شده و نياز ساكنان را برطرف ميكردند.
نكته قابل تامل در اين سيستم انتقال آب اين است كه آب به دليل عبور از درون لولههاي سفالي تا رسيدن به محل مصرف خنك شده و آب گوارايي در اختيار اهالي ميرجاوه قرار ميگرفته است. در اواخر دهه هفتاد هجري شمسي مسوولان مربوط لولههاي سفالي را از زمين خارج كرده و به جاي آن از لولههاي جديد استفاده كردند. البته در آن مقطع زماني تنها يك قطعه از لولههاي سفالي ذكر شده به موزه شهر زاهدان تحويل داده شد.
در انتها بد نيست به پيشينه تاريخي نامگذاري شهر ميرجاوه اشاره شود. قدمت نامگذاري شهر ميرجاوه را به دوره افشاريان نسبت دادهاند. گفته شده در اين زمان «مير بولان ريگي» از اجداد طايفه ريگي،
سپه سالار نادر شاه افشار بوده كه با انديشيدن ترفندي نظامي زمينه فتح هندوستان را فراهم ميكند و به همين خاطر به پاس خدمات وي نادر شاه به فرمانفرماي كرمان دستورميدهد كه منطقه سرحد در بلوچستان را به نام وي سند بزنند و از همين زمان محل تولد وي به عنوان «ميرجاه» به معني جاي و محل زندگي «مير»كه منظور همان «مير بولان ريگي» است، معروف ميشود و به مرور زمان به ميرجاوه تغيير مييابد.
ميرجاوه از سال 1332 به عنوان يكي از بخشهاي شهرستان زاهدان شناخته شده و داراي دو دهستان لاديز و تمين بوده است. شهرداري ميرجاوه در سال 1341 درشهر ميرجاوه راهاندازي شده و در اواخر سال 1391 ميرجاوه از شهرستان زاهدان جدا شد و با مركزيت شهر ميرجاوه به شهرستان ارتقا پيدا كرده است.
٭ رييس اسبق سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان سيستان و بلوچستان