• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4015 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۱۰ بهمن

با ارسلان فصيحي درباره زير وبم‌هاي ترجمه ادبيات تركي

ضربه بعضي ترجمه‌هابه ساختار نحوي ادبيات فارسي

رسول آباديان

ارسلان فصيحي را مي‌توان پركارترين مترجم ادبيات تركي در ايران معرفي كرد. فصيحي كه ده‌ها اثر از نويسندگان كشور تركيه را به فارسي ترجمه كرده، در اين گفت‌وگو ضمن اشاره به تاريخ ترجمه آثار تركي به فارسي؛ نگاهي هم دارد به چگونگي وضعيت كارهاي ضعيف در اين زمينه كه نه‌تنها كمكي به شناخت نويسندگان ترك نمي‌كنند بلكه ساختار ادبيات فارسي را هم مورد تهديد قرار مي‌دهند. ازميان آثار ترجمه فصيحي مي‌توان به كارهايي چون «معرفت‌تلخ» نوشته انيس باتور، «مگه تو مملكت شما خر نيس؟» اثري از عزيز نسين، «ملت عشق» نوشته اليف شافاك، «نام من قرمز»، كتابي از اورهان پاموك نام برد.

 

دايره دانش خوانندگان ايراني از ادبيات كشور تركيه منحصر است به نويسندگاني چون «ياشاركمال»، «عزيزنسين» و اين اواخر هم «اورهان پاموك». در حالي كه با مراجعه به كتاب‌هايي كه شما ترجمه كرده‌ايد، به اين درك و دريافت مي‌رسيم كه بايد وسيع‌تر به اين حوزه نگاه كنيم. از افت و خيزهاي ترجمه آثار نويسندگان ترك بگوييد و اينكه چرا هنوز فقط چند چهره در ايران به عنوان سقف ادبيات اين كشور مطرحند.

ترجمه از تركي به فارسي از اواخر دوران قاجار در ايران شروع شد. در آن دوران بعضي مترجمان ايراني كه تركي مي‌دانستند آثار نويسنده‌هاي انگليسي و فرانسوي را از اين زبان به فارسي ترجمه مي‌كردند. شايد مهم‌ترين اثري كه در آن دوره از تركي به فارسي ترجمه شده «بينوايان» اثر ويكتور هوگو باشد. در دهه ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ هم بعضي مترجمان، از جمله رضا سيدحسيني، رمان‌هايي از تركي به فارسي ترجمه كردند. در آن دوره وزارت فرهنگ تركيه، مجموعه‌اي منتشر مي‌كرد با عنوان «هزار اثر اساسي» كه برگزيده و ترجمه آثار مهم ادبيات جهان به تركي بود. در ايران هم مترجمان تركي، برخي از اين آثار را انتخاب و به فارسي ترجمه مي‌كردند. ترجمه آثار نويسندگان تركيه‌اي به فارسي هم كمي پس از آن در دهه 40 با ترجمه داستان‌هاي كوتاه عزيز نسين شروع شد. عزيز نسين، طنزنويس محبوب و شناخته‌شده‌اي در سطح جهان بود و آثارش جوايز بين‌المللي برده بود و در ايران هم از صمد بهرنگي و ثمين باغچه‌بان بگيريد تا حتي احمد شاملو به ترجمه آثارش پرداختند. دهه‌هاي 60 و 70 ميلادي به نوعي سال‌هاي هژموني انديشه چپ بر ادبيات جهان به طور كلي است. تركيه هم از اين قاعده مستثني نيست و نويسندگان و شاعران مانند ناظم حكمت و ياشار كمال در آن دوره در سطح جهان مطرح شدند و آثارشان به بسياري زبان‌ها ترجمه شد. در ايران هم رمان‌هاي ياشار كمال در دهه‌هاي 50 و 60 پرطرفدار بود و يادم هست ترجمه فارسي رمان «اينجه ممد» به چاپ‌هاي متعدد رسيد. البته ترجمه شعرها و رمان‌هاي ناظم حكمت هم هميشه پرطرفدار بوده و خواهد بود.

دوره بعدي ترجمه كتاب‌هاي نويسنده‌هاي تركيه از دهه 70 با ترجمه آثار اورهان پاموك و لطيفه تكين شروع شد و در دهه‌هاي هشتاد و نود به نوعي به اوج رسيد. الان آثار نويسنده‌هاي بسياري از تركي به فارسي ترجمه شده. مثلا احمدحمدي تانپينار، اليف شافاك، انيس باتور، اورهان كمال، اوغوز آتاي، برهان سونمز، مصطفي كوتلو، احمد آلتان، اردال اوز، زولفو ليوانلي و ديگران. پس اين گونه نيست كه دايره آگاهي خوانندگان ايراني محدود به يكي دو نويسنده باشد و مي‌بينيم كتاب‌هاي زيادي از نويسندگان مختلف تركيه به فارسي ترجمه شده.

با نگاهي گذرا به ادبيات تركيه هم مي‌توان دريافت كه نوعي نگاه به حوزه سياست، بر ذهنيت اغلب نويسندگان اين كشور سنگيني مي‌كند. اين سياست‌نگري يا سياست ستيزي يا هر اسم ديگري كه بخواهيم رويش بگذاريم؛ چرا بخش عمده‌اي از ذهن و قلم اهالي ادب را به خود مشغول كرده و مي‌كند؟

از دوره پرتلاطم دهه‌هاي شصت و هفتاد ميلادي كه بگذريم اتفاقا تاثير سياست بر آثار نويسندگان تركيه بسيار كمرنگ شده. مثلا اورهان پاموك كه الان مطرح‌ترين نويسنده تركيه در سطح جهان است و جايزه نوبل ادبي را هم برده فقط يك رمان سياسي دارد با عنوان «برف». اليف شافاك فقط در يكي از رمان‌هايش كمي به سياست تركيه در قبال اقليت‌ها مي‌پردازد. اما به هر حال نويسنده در آثارش درباره انسان‌ها و مسائل انساني و مشكلات اجتماعي مي‌نويسد و شايد بتوان اين نوع نگرش را نگرشي تحت تاثير سياست دانست.

خوب شد از اليف شافاك نام برديد. نويسنده‌اي كه اين‌روزها زياد در محافل ادبي از او نام برده مي‌شود همين نويسنده است. خانم شافاك در كتابي مثل «ملت عشق» چه وجهي از وجوه مختلف كشورتركيه را به نمايش گذاشته كه محبوب ايراني‌ها هم هست؟ ظاهرا خود شما هم، جهان اين نويسنده را مي‌پسنديد چون به غير از اين كتاب، كارهاي ديگري هم از او ترجمه كرده‌ايد.

يكي از رمان‌هاي اليف شافاك در تركيه بسيار پرطرفدار است و تاكنون دو سه ميليون نسخه از آن به فروش رسيده. اين رمان در تركيه با عنوان«عشق» چاپ و منتشر شده و در ترجمه فارسي من عنوانش را به «ملت عشق» تغيير دادم. ديگر رمان‌هاي اين نويسنده بعضي بسيار دشوارخوان هستند و بعضي بسيار قصه‌گو. اما هيچ كدام موفقيت «ملت عشق» يا همان «عشق» را به دست نياورده. اين رمان چون به زندگي و انديشه‌هاي مولوي و شمس تبريزي مي‌پردازد و قواعد عرفان و تصوف را در قالب رمان و از زبان راوي‌هاي مختلف بيان مي‌كند؛ بسيار پرطرفدار شده چون به هرحال، هم ايراني‌ها هم تركيه‌اي‌ها به مولوي و شمس تبريزي علاقه دارند، به افكار عرفاني احساس نزديكي مي‌كنند و نوعي تسلاي خاطر و آرامش و مهرورزي و محبت و مدارا در اين رمان مي‌يابند. به نظرم راز موفقيت«ملت عشق» اين‌هاست. رمان ديگري هم از اليف شافاك ترجمه كرده‌ام كه در فارسي عنوانش را گذاشته‌ام «بعد از عشق». اين رمان هم بسيار جسورانه است و موضوعش كشف هويت زنانه و مسائل و مشكلاتي است كه زنان بطور كلي و زنان هنرمند و نويسنده به طور خاص با آن درگيرند. فكر مي‌كنم خواندن اين رمان به شناخت زنان و هويت زنانه بسيار كمك مي‌كند.

من فكر مي‌كنم منتشر نشدن يك كتاب؛ بهتر از انتشار يك ترجمه بد است. ترجمه‌هاي بد از ادبيات خيلي كشورها باعث شده كه خواننده ايراني عطاي مطالعه آثار نويسندگان آن كشورها را به لقايش ببخشد. ظاهرا ترجمه‌هاي بد از ادبيات تركيه، خصوصا آثار نويسندگاني كه به دوره ما نزديك‌ترند هم توانسته ضربه‌هايي از اين دست را درافت مخاطب بزند. به نظر شما چه چيزي در ادبيات تركيه‌ باعث مي‌شود كه مترجماني با دانش اندك از اين زبان، به سراغ ترجمه بروند؟

اين مشكل منحصر به ترجمه ادبيات تركيه نيست. اكثر كتاب‌ها از انگليسي و فرانسه ترجمه مي‌شود و ترجمه اكثر اين كتاب‌ها بد است. مشكل اصلي در حال حاضر اين است كه بيشتر كساني كه كار ترجمه مي‌كنند فارسي را خوب بلد نيستند و نتيجه كارشان به‌شدت تحت تاثير زبان مبدأ است. اين ترجمه‌ها به‌تدريج دارند به ساختار نحوي زبان فارسي هم آسيب مي‌زنند. معتقدم اهالي ادبيات، نويسنده‌ها و مترجم‌ها بايد در اين باره جدي فكر بكنند و راه چاره‌اي پيدا كنند تا فارسي بيشتر از اين آسيب نبيند.

حال و روز ادبيات معاصر ايران در تركيه چگونه است؟ آيا اين حجم از ترجمه آثار نويسندگان ترك در ايران به شكل برعكس در تركيه هم رواج دارد؟

آثار كلاسيك ادبيات فارسي از قديم و از دوره عثماني به تركي ترجمه مي‌شده. آثار سعدي و حافظ و مولوي و ديگر اديبان فارسي‌زبان صدها سال است كه در ميان ترك‌زبان‌ها طرفداران زيادي دارد و آنها شرح و تفسيرهاي زيادي بر آثار اين بزرگان نوشته‌اند. اما از ميان نويسندگان و شاعران و متفكران معاصر ايران، چند نفر هستند كه آثارشان در تركيه شناخته شده است و خواننده‌هاي زيادي دارد. از جمله صادق هدايت، فروغ فرخزاد، صمد بهرنگي، علي شريعتي و سيدحسن نصر. البته در سال‌هاي اخير به‌تدريج كتاب‌هاي ديگر نويسنده‌هاي ايراني هم در تركيه ترجمه و منتشر مي‌شود، مثلا ترجمه تركي «بامداد خمار» را ديده‌ام، همين‌طور يكي، دو كتاب از مصطفي مستور. خودم هم به مترجمي در تركيه پيشنهاد دادم رمان «تهراني‌ها» نوشته اميرحسين خورشيدفر را به تركي ترجمه كند و ناشري معتبر چاپش كند. خلاصه اينكه ادبيات معاصر ايران هم به سرعت دارد به تركي ترجمه مي‌شود و مشتاقاني هم در تركيه دارد.

 

   يكي از رمان‌هاي اليف شافاك در تركيه بسيار پرطرفدار است و تاكنون دو، سه ميليون نسخه از آن به فروش رسيده. اين رمان در تركيه با عنوان«عشق» چاپ و منتشر شده و در ترجمه فارسي من عنوانش را به «ملت عشق» تغيير دادم. ديگر رمان‌هاي اين نويسنده بعضي بسيار دشوارخوان هستند و بعضي بسيار قصه‌گو اما هيچ كدام موفقيت «ملت عشق» يا همان «عشق» را به دست نياورده .
   رمان ديگري هم از اليف شافاك ترجمه كرده‌ام كه در فارسي عنوانش را گذاشته‌ام «بعد از عشق». اين رمان هم بسيار جسورانه است و موضوعش كشف هويت زنانه و مسائل و مشكلاتي است كه زنان به‌طور كلي و زنان هنرمند و نويسنده به طور خاص با آن درگيرند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون