• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4027 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۵ بهمن

نقدي كوتاه بر نمايشگاه عكس «اميد صالحي»

تصويرهاي بيروني و دروني

ساره بهروزي

اميد صالحي هنرمند عكاسي است كه نمايشگاه اخير خود را با عنوان «اينجا من دو اسم دارم» در گالري راه ابريشم به نمايش گذاشت. او موانع و دغدغه‌هايش را به شيوه‌ خود تصوير كرده است. نوشته‌ها و عكس‌هاي مستند اجتماعي او بيشتر برپايه تنهايي و جدا شدن يا جدا ماندن از جايي يا گروهي را نشان مي‌دهد. تكست‌، عكس‌ و دو بخش ويدئو آرت مجزا در درك هويت تكست‌ها، مخاطب را متوجه نمايشي متفاوت از فرآيند دگرگوني هويت مي‌كند. صالحي مخاطبش را شريك در روبه‌رويي باتجربه مهاجرت و دستاورد آن كرده است. همين نگرش در نوع خود تامل‌برانگيز است. اگرچه تجربه مهاجرت به‌هيچ‌عنوان، تازه و جديد نيست؛ اما چيستي مهاجرت، ارتباط و مناسبات بين ميهمان و ميزبان و بازتعريف هويت فرد مهاجر همچنين نقش بسيار مهم ترجمه (ادراك) بسيار موردتوجه قرار مي‌گيرد. در حقيقت نمايشگاه خلق آثاري است كه دگرگون‌شده‌اند.

نمايشگاه «اينجا من دو اسم دارم» را با توجه به ويژگي‌هاي منحصربه‌فردش مي‌توان در چند مورد صورت‌بندي كرد. در اين مجال كوتاه فقط مي‌توان به رويكرد اصلي تغييرات در مهاجر اشاره كرد.

وضعيت مهاجر و غريبي او در كشور ميزبان، همچنين وضعيت نبودن در خانه يا وطن و چگونگي بازنمايي آن در نمايش به‌گونه‌اي هم داراي تفكر و تامل‌اند، هم غم‌انگيز. چيدماني از غربت‌زدگي در كاشي شكسته، پرنده‌اي تنها در آسماني ابري و مخزن دريافت نامه مشاهده‌ مي‌كنيم. نگارگري سنتي ايران بر روي كاشي تكه شده و ترك‌‌دار در يك قاب و باغ‌ سبز گياهان غربي در قابي ديگر دركنار هم چيده شده‌اند. اين ترك‌هاي به‌هم‌پيوسته در پس‌زمينه‌اي از آجر با برگ‌هاي زرد پاييزي و شاخه‌اي سبز، تلفيقي از دگرگوني هويت و رنج و غم را بازنمايي مي‌كنند.

هنرمند علاوه بر فضاي بيروني و محيطي خود، تاثير ژرفي از درون را با تفاوتي موردتوجه به تصوير مي‌كشد. صالحي، ويدئويي از نمايش خياباني را منطبق با پرسش‌هاي افسر كنترل پاسپورت مي‌داند. صحنه‌هاي برخورد و مشت‌هاي گره‌شده دو مرد و تماشاچياني كه نظاره‌گرند. ولي جالب‌تر است بدانيم، اين رابطه بده بستان ميان دو هويت ايراني و انگليسي چگونه شكل مي‌گيرد. هويت، منفرد نيست و با تغييرات بيروني و دروني تغيير مي‌كند و گاهي مشروط به موقعيت است. هويت در ارتباط بودن با ديگران، وابسته به شناخت و تاييد آنان نيز هست. صالحي با مالكوم انگليسي كه مالك آپارتمانش است از طريق پيامك وارد دنياي غريبه مي‌شود. كسي با او گفت‌وگو نمي‌كند. مدام كنار گذاشته مي‌شود؛ اما او مي‌كوشد تا به عنوان يك شهروند، يك انسان، نشان دهد «من» وجود دارم. اين تلاش را باارزش‌هاي فرهنگي آميخته مي‌كند. گفت‌وگوهاي خود را از طريق روزنامه‌اي دستي در اتوبوس و مترو به افراد حاضر پخش مي‌كند. سپس پيامك‌هاي خود و صاحبخانه را در قالب يك كتاب گردآوري مي‌كند.

در انديشه هومي بابا، استاد زبان انگليسي و ادبيات و زبان امريكايي: «مهاجرت نوعي ترجمه فرهنگي است. مهاجر فرهنگ‌ها را ترجمه مي‌كند و از مرزبندي‌ها فراتر مي‌رود» بنابراين اين بده بستان بر پايه الگوسازي و تقليد از ميزبان شكل‌گرفته است. تقليد در هماهنگي، نزديك شدن و رسيدن به زبان و فرهنگ ميزبان در بخشي از تكست‌هاي قاب شده، ملموس است. در ادامه تقليد وقتي درست شكل مي‌گيرد و نزديك به فرهنگ ميزبان مي‌شود از طرف مالكوم انگليسي ديگر پذيرفته نيست. هر فرهنگي متشكل از قوانين است و حالا كه شخصي غريبه توانسته با اين قوانين خود را هماهنگ كند، مالكوم حالا يا يك كلمه يا اصلا پاسخ نمي‌دهد. در حقيقت تذكر او به ميهمان يا مهاجر اين است كه بداند، همچنان غيرخودي است. تقليد در بيشتر موارد امري راهبردي محسوب مي‌شود. شخص مهاجر با تكرار همراه با تغيير مي‌خواهد تاييد مقابل را بگيرد.

از طرفي رفتار مالكوم حاوي اين نكته نيز هست؛ غريبه هيچگاه آشنا نمي‌شود. گويا هويت اگرچه دستخوش تغيير قرار مي‌گيرد اما خودي و ديگري هميشه بايد قابل تفكيك باقي بمانند؛ بنابراين مالكوم پاسخ غريبه‌اي كه آشنا شده را نمي‌دهد. اين رفتار بدين معني كه تو غريبه‌اي! تفاوت خود را حفظ كن، نمي‌خواهم مثل من باشي، تعريف مي‌شوند. شخصيت تقليدگر مهاجر، اين‌چنين در وضعيت دوگانه‌ قرار مي‌گيرد. انگار كه سرزمين جديد هيچ‌وقت خانه امن مهاجر نخواهد بود. عملكرد و كاركرد تمامي پيام‌ها مربوط به فضاي كوچك آپارتمان است؛ يعني مكاني كه متعلق به هنرمند عكاس هم هست و هم نيست، در اين وضعيت مالكوم همچنان صاحبخانه است.

روابط روان‌شناختي بين دو نفر «اميد (ميهمان) و مالكوم (ميزبان) » اگرچه بر پايه‌ تقليد استوار است اما بدون شك هراس انساني و تنش را به طور غيرمستقيم در خود پنهان دارد. اين جست‌وجو اگرچه امري آشناست، اما هرچه بيشتر مي‌گذرد و روبه‌جلو حركت مي‌كند، ناآشناتر مي‌شود. برخي از چيزهاي جديد براي همگان ترسناكند، چون شناخته‌شده نيستند. همين امر هراس و تنش حزن‌آوري را بر شخص غالب مي‌كند. تقليد درعين‌حال نشانه‌اي از عدم تناسب هم هست. شخصيت دچار سردرگمي مي‌شود، زيرا براي تغيير بايد از خود انعطاف نشان دهد. فرويد در مقاله «uncanny» امر غريب را بازنمود چيزي آشنا مي‌داند كه پيش‌تر ناديده گرفته‌شده است. تمايل به هماهنگي در چارچوبي ترسناك است تا اينكه يك مركز مشترك براي شخص حس شود. درواقع امري آشناست اما احساسي غريب در آن نهفته است.

درنهايت ويديوي ديگري با صداي آموزش زبان انگليسي هنرمند، منطبق با تصاوير رشد كودكي مي‌شود كه تعليم را از مادرش مي‌آموزد و هر روز تواناتر مي‌شود. اين موارد همواره نشان از فرآيندي روبه رشد و در حال بازتعريف شدن هستند. موقعيتي براي فراتر رفتن. اينگونه است كه دستاورد هنرمند مهاجر در چندگانگي‌ها و تاثير مكان، خلق نمايشي متفاوت از مهاجرت شده ‌است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون