هاشمي به روايت هاشمي(23)
روزنامه اعتماد مصاحبه مركز اسناد انقلاب اسلامي با آيتالله هاشمي را روز نوزدهم دي منتشر كرد كه ادامه آن به صورت روزانه منتشر خواهد شد. آيتالله هاشميرفسنجاني در ادامه اين مصاحبه به مسائلي درمورد اصلاحات سفيد شاه و اهداف آمريكاييها از حمايت از اين برنامههاي رژيم پهلوي پرداخته است. وي در بخش ديگري از اين مصاحبه همچنين درباره علت مخالفت روحانيت با اين اصلاحات توضيحاتي ارائه كرده و در پاسخ به اين سوال كه آيا انگيزه امام و ديگر روحانيون از اين مبارزه در حقيقت مبارزه با خود شاه بود؟ نكاتي را تشريح ميكند كه در شماره امروز ميخوانيد.
آيا روحانيوني كه مبارزه با شاه را منع ميكردند كلا با مبارزه مخالف بودند؟
نه. اصلا موردي گفته بود، گفته بود اين محاربه با امام زمان (عج) است در اعلاميههايشان آمده بود. خوب علما بعضيهاشان تحت تاثير تجار و گردنكلفتهاي پولدار و اينها هم بودند. آن موقع يكي از اين مواد اين طوري بود كه بازار را مثل اينكه بعضي از اين پولدارها ممكن بود بگيرد آنها هم موثر بودند در بعضي آقايان. احتمالا از آقاياني هم بودند كه تحت تاثير آن گونه چيزها ميآمدند. طلبههاي جوان من فكر ميكنم كه شبيه خود امام فكر ميكردند. يعني تيپ ما گاهي هم قانع نميشديم به آن مقدار اعلاميهها و اعلاميههاي بيامضا و اينهايي كه ميداديم و گاهي هم با امضا ميداديم. مسائل سياسي و اجتماعي و جهاني و منطقهاي و اينطور چيزها را هم در آن مطرح ميكرديم. طلبهها، مدرسان و اينها گرداننده اين مبارزه اينها بودند ديگر. آقاياني كه وقتي فشار ميآورديم به آنها ميرفتند اعلاميه ميدادند. يا اگر ولشان ميكرديم خيليها بعضيوقتها ميرفتند ساكت ميشدند. آقايان ديگر هر يك با يك انگيزهاي ميآمدند حالا اسم اشخاص را الان نميشود برد. من در مراجع سطح بالا جامعيت امام را در هيچ كس نديدم تا آن موقعي كه آن آقايان در ميدان بودند. آقاي ميلاني مرجع روشني بود خيلي مسائل را هم ميفهميد ولي جبهه مليها روي او نفوذ داشتند. يا مرتضي جزايري و اينها بيشتر چيز ميكردند دوروبر ايشان ميرفتند. حائل بودند بين خيلي چيزها. آقاي شريعتمداري جزو علمايي بود كه مسائل را ميفهميد او هم نهضت آزاديها و اينها يك مقدار دوروبرش ميپلكيدند و بعد يك نقاط ضعفي هم داشت دست رژيم، من نميدانم از تبريز يا از جاهاي ديگر ميترسيد كه شهامت واقعي، ايشان بروز نميداد يا نميخواستند مبارزه كند، كشيده ميشد.
اگر شاه برود ايران كمونيستي ميشود؟
من نميدانم اينقدر نفهم باشد يا نفهمد قضيه اينقدر چيز نبود. براي همه به نظرم يك طور نميشد قضيه را تحليل كنيم. عده زيادي هم كشيده ميشدند يعني در تصميمگيريها و اينها موج زد به جايي رسيده بود كه هر كسي نميگفت، شكست ميخورد. اين را همه ميگفتند در آن قضيه اوايلش خطري نبود كمكم عمومي ميشد. وقتي خطر جدي شد شروع كردند به عقب كشيدن. ديگر شما ميبينيد مرتب اين امواج يا اعلاميهها تنزل ميكرد. ما هرچه ميآمديم جلو همه ميرفتند. يك مقدار زيادي هم جو مريدها، مسجدها، مأمومين اينها ميآمدند فشار ميآوردند؛ ميخواستند، اين طوري بود. خلاصه ميخواهم بگويم خالصترين موضع مال شخص امام بود و شبيه موضع ايشان را مدرسين و طلبههاي جوان داشتند كه حقيقتا مبارزه را بعد از امام اداره ميكردند.
اين نهضت برخورد روحانيت چه اقشاري را به صحنه آورد و اصولا روحانيون چه عناصري و افراد و اشخاصي را به مبارزه كشاندند؟
مذهبيها كه به طور كلي بعد از قضيه مشروطه سرخورده بودند، آنها كه يادشان بود از گذشته، كه نااميد و مأيوس بودند. آنهايي هم كه يادشان نبود ديگر نشاطي براي كسي نبود. دوران فداييان اسلام و آيتا... كاشاني اينها هم مذهبيها خب، حركت كرده بودند، نسبتا سياسي شده بودند عده زيادي از مردم. ولي با عملكرد بد جبهه ملي، مذهبيها دوباره سرخورده بودند. اين مبارزه از نو مذهبيها را كشيد، همه را چه روستا، چه شهر نقطه مثبت قضيه اين بود كه چون قضيه روحاني بود در مبارزات قبل به اين شكل هيچوقت نبود بر اساس حوزه و اينها، اينجا حوزه مركز بود و طلبهها محور بودند بعد از امام. طلبهها به سراسر كشور ميرفتند همه انواع قشرهاي مختلف مردم را بالاخره مذهبيها با اينها تماس داشتند ديگر. يك دوره يك سال و چند ماه كه ميگذشت همه اينها به يك نحوي نفس حوزه به آنها خورده بود. هم روستاييها آمدند، هم شهريها آمدند، كارگرها آمدند، كاسبها آمدند البته بيشتر از همه كاسبها در اين جريان همكاري ميكردند. چون كانون حركت اجرايي در بازار بود بيشتر و بازار براي چاپ و پخش اعلاميهها و اينها خيلي كمك ميكردند. يعني بازاريهاي مذهبي براي فرستادن به اين طرف آن طرف نوعا در مساجد و اينها نقش داشتند ديگر. هياتهاي سينهزني باز همه از اين طريق با اينها برخورد ميكرد. من بايد بگويم همه اقشار مذهبي را، هم روشنفكرش را، هم بيسوادش، هم باسوادش، هم روستايي، هم شهري همه را تحت تاثير قرار داد.