مناظره يا تخريب انتخابات؟
جعفر گلابي
بيش از 40 سال است كه ايرانيان موقعيت خاص و احتمالا كم سابقهاي را تجربه ميكنند و همواره گفته ميشود كه ما در شرايط حساسي به سر ميبريم، البته اين سخن كاملا درست است و درستتر آنكه اغلب نخبگان و حداقل بخشي از جامعه كه به سياست نيم نگاهي دارند، احساس ميكنند كه شرايط روز به روز حساستر ميشود و گويا در ذهن و ضمير همه، نقطهاي مبهم ولي فوقالعاده مهم و تعيينكننده وجود دارد كه به آن نزديك ميشويم. ميتوان ادعا كرد كه اكنون در آستانه انتخابات رياستجمهوري روزهاي بسيار حساسي را سپري ميكنيم و شايد با سرعت در حال نزديك شدن به نقطه فيصله بخش هستيم.
در حال حاضر كاملا روشن است كه جمهوريت نظام از چندين سو مورد حمله بيسابقه است و برخي كه جسورترند، بيپروا آن را اعلام ميكنند و آشكارا كشورهايي كه در آنها انتخابات برگزار نميشود را مثال ميزنند و مردم را دعوت به فضايي كاملا بسته و آرام ميكنند. اما اين تنها اندكي از ماجراست. در بعد رسمي آن يك جناح سياسي متشكل از 31 حزب و گروه سياسي شناسنامهدار به همراه 15 عضو حقيقي و حمايت مجمع روحانيون مبارز به رياست سيدمحمد خاتمي 14 كانديدا معرفي كردند كه 9 نفر از آنها ثبتنام كردند ولي همه آنها رد صلاحيت شدند و بعضا مورد بررسي هم قرار نگرفتند. به تعبير آشكار و قابل فهم براي همه مردم و ناظران صحنه رقابت كاملا يكسويه است. كاملا واضح است كه در اين صورت نقش تعيينكننده اكثريت مردم به شدت تضعيف شده و ميليونها نفر كه در انواع انتخاباتهاي گذشته به نمايندگان يا افراد مورد حمايت جبهه اصلاحات راي دادهاند عملا در انتخابات كنوني نمايندهاي ندارند. در همين صحنه رقابت يكسويه گويندگان يك گرايش بيش از 2 برابر هستند ضمن اينكه رسانه ملي هم نه تنها از چند ماه گذشته بلكه در حال حاضر هم در انواع برنامههاي خود به تبليغ اهداف و گرايشهاي يك جناح همت گماشته است. مناظره انتخاباتي برگزار ميشود و 5 كانديدا انواع مشكلات يك قرن گذشته و معضلات عميق و بعضا خودساخته و اثرات تحريمي كه از آن استقبال ميكردند را به گردن يك كانديدا مياندازند كه حدود 2 سال رييس بانك مركزي بوده است! نخبگان پرادعايي كه خود را معجزهگر معيشت مردم نشان ميدهند، فراموش ميكنند كه كرونا بزرگترين اقتصادهاي جهان را با خسارتهاي عظيم روبهرو كرده است... كسي برنامه ارايه نميكند و در محضر ميليونها بيننده شويي از شعارها برگزار ميشود كه حتي هواداران اصولگرا را مكدر ميكند! گويا در اين مناظره كسي با صداي بلند و ميخكوبكننده ميخواهد به مردم القا كند:
مردم سالاري ميخواهيد؟
نخبهگرا هستيد؟
حلال مشكلات طلب ميكنيد؟
ميخواهيد در جهان سرافراز باشيد؟
بفرماييد: اين هم دموكراسي، اين هم تضاراب آرا، اين هم رجال ملي و مذهبي... نوش جانتان! اين سخنان مرموز ولي بلند و رسا در حالي به صور گوناگون چون تير بر دل و جان مردم شليك ميشود كه ايرانيان از پيش در يك پروژه كليتر انگيزههايشان براي تعيين سرنوشت مورد تخريب قرار گرفته است و احساسي شايع به وجود آمده كه مردم با هر ميزان از شور و حرارت پاي صندوقهاي راي حاضر شوند در امور مهمه كشور اراده و تمايلشان چندان مجال ظهور و بروز ندارد! در واقع آن خالصسازي كه وعدهاش را ميدهند از يمين ويسار و تحت و فوق، ذهن و دل و اراده و فكر و روح و روان مردم را مورد هجوم قرار داده است تا شهروندان عطاي دموكراسي را به لقايش ببخشند و حاصل يك قرن مبارزات يك ملت دو دستي تقديم عدهاي شود و خلاص! اما هنوز اين بازي تمام نشده و در بعدي كلان هرگز تمام نميشود. هيچكس نميداند با همه تمهيدات انجام شده، مردم در 28 خرداد چه عكسالعملي از خود بروز خواهند داد؟ كما اينكه بارها اين راه آزموده شده و گاهي مردم ابر و باد و مه و خورشيد و فلك را كنار زدند و كارستان كردند. اگر بانيان اصلي وضع موجود پيروز شوند، ما مردم اين بار خالصتر از گذشته خواهيم فهميد كه ضايع شدن 800 ميليارد دلار و منزوي شدن در جهان و شعبدههاي سياسي و خطرات امنيتي و استقبال از تحريم بارها ممكن است تكرار شود. روح آقاي احمدينژاد در شعارهاي پوپوليستي و تعارف كردن 450 هزار تومان يارانه به مردم در اولين مناظره انتخاباتي حاضر بود و درك و آگاهي و تجربه همه ايرانيان را به چالش كشيد. بسيار بعيد است كه مردم خودآگاه قبول كنند كه معدل نخبگي در كشور در اين مناظره حتي نسبتي از خود را نشان داده باشد. آنها خوب ميدانند كه سرمايههاي غرورآفرين اخلاقي و فكري و علمي و مديريتي ايران هستند، وجود دارند در همين سرزمين زندگي ميكنند ولي در انزوا خون جگر ميخورند و گاهي از غصه ايران دق ميكنند و ميميرند. نخبگان صادق و منزوي حتما روزي نزديك سر برميآورند و ايران را خواهند ساخت اما تلاش مجدانه و همهجانبه يك جناح سياسي براي تضعيف يا بهتر بگوييم، تخريب دستاورد بزرگ و بيبديل مبارزات ملت ايران يعني مردمسالاري و انتخابات از هماكنون اثرات خود را نشان خواهد داد و ريزشهاي تاريخي و تحولات پردامنه را رقم ميزند. جامعه ما آنقدر تجربه و ذكاوت دارد كه صبر پيشه كند و بدون هزينههاي خشونتبار بالاخره اراده خويش را بر كرسي بنشاند.