• 1404 دوشنبه 24 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6215 -
  • 1404 دوشنبه 24 آذر

گزارش« اعتماد» از افزايش علاقه‌مندان به نگهداري حيوانات خانگي

همزبانان بي‌زبان

شفق  محمد حسيني

در خانه خانم ز،كسي فكرش را هم نمي‌كرد يك پرشين كَت نارنجي لم بدهد و در ظرف بلور بزرگي چرتِ نيم روزش را كنار باريكه نوري كه از آسمان مي‌ريزد به اين قسمت از خانه، يك وري دراز بكشد و به افقي نه چندان دور خيره شود. قيافه‌اش كمي شبيه گارفيلد است، اما عور و ادايش بيشتر است. آنقدر ناز دارد كه كسي حق ندارد بگويد بالاي چشم‌هاي اغلب خمارش ابروست. تنها حريفش مادربزرگي است كه چند ماه يك ‌بار مهمان خانه دخترش مي‌شود و تامي را با عصاي چوبي‌اش كه در هوا مي‌چرخاند - تازه آن هم وقتي دور و اطرافش را مي‌پايد كه داماد يا نوه‌اش آن نزديكي‌ها نباشند - حسابي ادب مي‌كند. اما جاي پاهاي تامي بعد از 7 سال در اين خانه سفت‌تر از آن است كه از دست مادربزرگي كه از لندن تا تهران، قاتل همه گربه‌هاي خانگي فرزندانش است - خانواده دخترش در لندن هم گربه‌اي دارند كه دائم در خانه است و با سقلمه‌هاي مادربزرگ كه چندسال يك بار به آنجا سفر مي‌كرد هم راه دوري نمي‌رفت - كاري برنمي‌آيد. ديگر مانند قديم نيست كه بزرگ‌ترها حاكماني باشند كه دستورهاي‌شان به اهل خانه ديكته شود و صداي بچه‌ها و نوه‌ها درنيايد. امروز روي دستورِ بچه‌ها حتي پدرمادرهايشان هم حرفي نمي‌زنند. البته همه اين طور نيستند. اما بار قبلي كه مادربزرگ به منزل دختركوچكش سر زد، آنقدر سر به سرِ تامي گذاشت كه دامادش به حرف آمد: اين گربه خط قرمز ماست و اولتيماتوم را به مادرزن داد. حالا نگهداري حيوانات خانگي بيش از يك دهه مي‌شود كه در ايران هم مانند ديگر كشورهاي جهان باب شده است. اغلب خانواده‌ها طبق گفته خودشان به دليل علاقه كودك يا نوجوان‌شان اين حيوانات را به خانه مي‌آورند و برخي افراد كهنسال نيز به دليل تنهايي، يا حتي جواناني كه تنها زيست مي‌كنند و همچنين افراد متاهلي كه امكان و علاقه‌اي به فرزندآوري ندارند، حيواني خانگي مانند سگ و گربه را نگهداري مي‌كنند، برخي هم به پرنده‌ها و انواع ماهي علاقه دارند. تعداد كمي هم هستند كه سراغ همستر و خوكچه هندي و خرگوش مي‌روند و اقليتي هم كه دنبال حيواني خاص‌تر هستند، سراغ حيوان‌هايي مانند مار و مارمولك و ميمون و... مي‌روند. قديم‌ترها برخي جوجه را هم نگهداري مي‌كردند. همان جوجه‌هاي رنگ شده‌اي كه كنار خيابان مي‌فروختند و برخي‌شان به خانه نرسيده از دنيا مي‌رفتند و تعدادي از آنها هم زير دست و پا له مي‌شدند. براي دهه‌هاي قبل‌تر جوجه حيوان محبوبي بود كه عمرش هم چندان طولاني نمي‌شد. اما امروز نگهداري از گربه و سگ از ديگر حيوانات و پرنده و ماهي متداول‌تر هستند. هرچند مسووليت نگهداري گربه از سگ كمتر است، اما سگ‌ها به دليل محبتي كه به گفته صاحبان‌شان ابراز مي‌كنند، پرطرفدارتر هستند. هرچند به همان اندازه مسووليت بيشتري هم مي‌طلبند. مثلا شما اگر يك گربه پارسي يا همان پرشين كَت نازك نارنجي داشته باشي، بايد حواست باشد كه آب در دلش تكان نخورد و دچار اضطراب نشود. اما يك سگ از هر نژادي را حداقل در هفته بايد چند روز بيرون ببري. البته برخي افراد سگ‌هاي‌شان را براي قضاي حاجت نيز به خيابان مي‌برند، اما گربه آرامي كه لم مي‌دهد و صدا از دلش درنمي‌آيد را با يك باكس شني مخصوص مي‌تواني در خانه نگه داري و فقط بايد چند روز يك بار خاكش را تميز كني.  البته نگهداري حيوان خانگي به همين سادگي نيست. هر حيواني دردسر خاص خودش را دارد. 

خانم «ز» كه 7 سال است يك پرشين نارنجي را به اصرار پسر و دخترش به خانه آورده، باورش نمي‌شد آنقدر به گربه وابسته شود كه وقتي مجبور مي‌شود براي سفري به اجبار او را چند روز در پانسيون بگذارد، همه راه تا خانه را گريه كند. حتي براي سفر فرزندانش هم آنقدر اشك نريخته است! اما تامي را آن قدر دوست دارد كه وقتي در موردش صحبت مي‌كند، مدام اشتباهي نام پسرش را به جاي نام گربه مي‌گويد! گربه‌اي كه جايش در دل اهل خانه حسابي باز شده است. مي‌گويد سال‌هاي ابتدايي كه تامي چند ماهه بود و آورديمش، بيش از 7 سال قبل، هزينه نگهداري‌اش بسيار كمتر از امروز بود. امروز به احتساب غذا و ويتامين و مالت روزانه، هزينه حداقلي گربه، ماهي يك تا دو ميليون تومان مي‌شود. البته آنها بسياري از كارهاي گربه را خودشان انجام مي‌دهند و همين از هزينه‌هاي نگهداري‌اش كم مي‌كند. گربه را دو ماهه بود كه آوردند و ابتدا بايد غذاي‌تر مي‌خورد. كنسرو مخصوص گربه برايش مي‌خريدند و برخي اوقات هم خودشان مرغ و سيب زميني و هويج را پخته و ميكس كرده به او مي‌دادند. مدام در صحبت‌هايش به عادات تامي اشاره مي‌كند، مي‌گويد هر چيزي زود دلش را مي‌زند. به خاطر همين از همان چندماهگي غذاي متنوع به او مي‌داديم. كم‌كم كه دندان‌هايش درشت‌تر شد، غذاي پخته و كنسرو و همراه آن غذاي خشك هم به خوردش دادند. ابتدا يك غذاي خشك آلماني كه بسيار با كيفيت بود مي‌خريدند، اما هرچه گذشت كمياب‌تر شد، تا جايي كه ديگر اصلا در ايران يافت نشد و حالا يك مارك ديگر كه اسپانيايي است را برايش مي‌خرند. بعد از يك سال و نيم كه گربه را عقيم كردند، بايد غذايي مناسب گربه‌هاي عقيم شده به تامي مي‌دادند. يك بسته 10 كيلويي براي 6 ماهش كافي است. 
غير از غذايي كه گربه‌ها مي‌خورند، گزينه‌هاي ديگري هم وجود دارد كه برخي ترجيح مي‌دهند خودشان انجام بدهند، تا از هزينه‌هاي نگهداري حيوان كم شود. مثلا آرايشگاه‌هايي مخصوص سگ و گربه وجود دارند كه موهاي‌شان و ناخن‌هاي‌شان را كوتاه مي‌كنند. البته برخي اصلا موي حيوانشان را كوتاه نمي‌كنند. خانم «ز» مي‌گويد ما آخرين بار موهاي تامي را با هزينه يك ميليون تومان كوتاه كرديم كه حالا حداقل دو تا سه ميليون تومان است. يكي از آرايشگاه‌هايي كه اصلاح و شست و شوي گربه و سگ را انجام مي‌دهند، مي‌گويد براي گربه و سگ‌هاي كوچك، هزينه اصلاح از 700 هزار تومان و شست و شو از 400 هزار تومان آغاز مي‌شود. هرچه حيوان بزرگ‌تر باشد، به اين مبلغ اضافه مي‌شود. اما براي تامي، به خاطر اينكه دائم بايد موهايش را كوتاه مي‌كردند، دستگاه ماشين اصلاح مو براي حيوانات را خريدند و خودشان موهايش را كوتاه مي‌كنند. برخي براي حمام و كوتاهي ناخن‌ها هم گربه‌ها را بيرون مي‌برند. اينها را مي‌شود كم كرد. خانم« ز» كوتاه كردن ناخن‌ها را هم ياد گرفت و ديگر خودش ناخن‌هاي گربه را مي‌گيرد. گربه بايد سه ماه يك بار قرص انگل بخورد كه مي‌شود خود صاحبان گربه‌ها تهيه كنند و به گربه بدهند، اما اگر بخواهند او را به كلينيك ببرند، هر بار حدود400 هزار تومان هزينه‌اش مي‌شود. سالي يك بار اما براي زدن واكسن‌شان بايد نزد  دامپزشك بروند  و  ويزيت  شوند.
 يكي از مراكز دامپزشكي مي‌گويد كه براي سگ بايد سالي حداقل سه تا واكسن بزني كه همان‌ها حدود سه ميليون تومان مي‌شود و قرص انگل هم هست كه هر سه ماه يك بار بايد به حيوان داده شود و هر قرص حدود 176 هزار تومان است. اما مدام تاكيد مي‌كند كه اگر از پس هزينه‌هاي نگهداري حيوان برنمي آييد و مسووليت‌پذير نيستيد، بهتر است  قبل خريدن، بي‌خيال شويد. البته حيواني كه حالش خوب باشد و سالم، چندان نيازي به مراجعه مرتب به دامپزشك ندارد، اما حيواناتي هستند كه مشكلات جسمي دارند و همين هزينه‌هاي نگهداري شان را چند برابر مي‌كند. مثلا زني كه با همسرش زندگي مي‌كند و دخترشان از ايران رفته است، به دليل تنهايي يك گربه خياباني را به خانه آورده است و همان يك ماه اول بالاي 30 ميليون تومان فقط هزينه دوا و درمان گربه شده است كه همچنان نمي‌تواند درست راه برود،  اما مونس  زن شده است تا  با گربه سرش گرم باشد.
خيابان‌ها و خانه‌هاي پر از گربه در گيشا
خانم «ز» كه ساكن محله گيشاست، مي‌گويد اغلب خانه‌هاي گيشا گربه دارند. البته اين غير از آن حجم انبوه گربه‌هايي است كه در خيابان‌هاي گيشا مشاهده مي‌كني. خودشان هم در يك ساختمان پنج طبقه ساكن هستند كه دو طبقه گربه دارند. اما مي‌گويد همه به گربه‌ها غذاي خارجي نمي‌دهند و همين از هزينه‌هاي نگهداري گربه كم مي‌كند. مي‌گويد تا چند سال پيش شني كه برايش مي‌خريديم هم خارجي و بسيار خوشبو بود، اما حالا بسته‌هاي شن ايراني به قيمت هر بسته 40 هزار تومان مي‌خريم. حالا هرچه وسواس بيشتري داشته باشيد، هزينه نگهداري حيوان هم بيشتر خواهد شد. هرچند كه هزينه گربه از سگ كمتر است. مي‌گويد همسايه‌شان گربه‌اي دارد كه همين غذاهاي ايراني ارزان‌تر را به خوردش مي‌دهند و گربه‌شان مانند تامي نيست. اين ميان مرتب از محاسن تامي مي‌گويد كه چقدر آقا و آرام است! مي‌گويد عباس آقا كه براي نظافت خانه مي‌آيد معتقد است كه تامي نظير ندارد! و مي‌گويد: خانم باورتان نمي‌شود همه خانه‌هاي گيشا گربه دارند اما هيچ كدام‌شان به خوبي تامي نيستند! گربه‌ها مرتب دستمالم را مي‌كشند و سر به سرم مي‌گذارند، اما گربه شما بسيار آرام و مهربان است! گربه‌هاي خياباني انگار آزارشان بيشتر از گربه‌هاي اصيل‌تر هستند. آنها كه گربه‌هاي خياباني را نگهداري مي‌كنند، همان غذاهاي خشك ايراني را هم به خورد گربه‌ها مي‌دهند. حدود قيمت غذاي خارجي براي گربه، طبق گفته يكي از فروشنده‌هاي پت شاپي در شمال شرق تهران، به ازاي يك كيلو، برابر يك و نيم ميليون تومان و قيمت ايراني آن كيلويي 250 هزار تومان است كه خود فروشنده مي‌گويد اغلب آنها كه گربه خانگي دارند، غذاي خارجي مي‌خرند و غذاي ايراني را براي گربه‌هاي خياباني خريداري مي‌كنند. البته قيمت‌ها در منطقه‌هاي مختلف كمي متفاوت است و برخي بسته‌هاي بزرگ‌تر را مي‌خرند كه به صرفه‌تر است. خودشان بيرون از فروشگاه يك ظرف غذا براي گربه‌هاي خياباني گذاشته‌اند، كه گربه تميز خاكستري رنگي در حال ناخنك زدن به غذاي خشك است. اما تنها در همين يك خيابان بيش از چند ظرف غذاي خشك را كنار باغچه‌ها مشاهده مي‌كني. دو خيابان آن طرف‌تر، كنار يك پت شاپ ديگر، خانمي مشغول ريختن غذاي خشك براي گربه‌هاست. جالب است كه در چند خيابان كنار هم، حداقل دو پت شاپ وجود دارد و همين حاكي از وجود تقاضاي بسياري براي خريد غذا و وسايل مورد نياز نگهداري حيوانات است. برخي از آنها حتي غذا براي پرنده‌ها و همستر نيز دارند، اما بيشترين تنوع در غذا و انواع مكمل‌ها و تشويقي‌ها، لباس و قلاده‌هاي مخصوص سگ و گربه است. انواع اسباب بازي‌هاي لاستيكي كه در شكل‌هاي متنوع براي سگ‌ها به چشم مي‌خورد، از 700 هزار تومان آغاز مي‌شود و قيمت غذايش هم بستگي به اينكه ايراني يا خارجي باشد، كمي از غذاي گربه گران‌تر است.  به گفته فروشنده يكي از پت‌شاپ‌ها، حداقل روزي 30 نفر به فروشگاه نسبتا بزرگ‌شان مراجعه مي‌كنند، كه تقريبا نيمي از آنها سگ و نيمي گربه دارند. البته مي‌گويد برخي از آنها چند بار در ماه مي‌آيند و عده‌اي هم دوست دارند كه مرتب وسايل جديد خريداري كنند. وقتي حدود قيمت هزينه‌هاي نگهداري از يك سگ يا گربه را مي‌پرسم، مي‌گويد كه بستگي به اين دارد كه چقدر دل‌شان بخواهد هزينه كنند و مثلا ممكن است فردي بيايد و هر چندروز يك بار يك قلاده تازه براي سگش بخرد كه اين هزينه‌اش بالا مي‌رود، اما حدودي مي‌شود گفت كه براي گربه‌اي با غذاي معمولي و حداقل هزينه‌ها، حداقل ماهي 10 ميليون تومان بايد خرج كني، كه در مورد سگ اين مبلغ كمي بيشتر است و ممكن است تا چند ده ميليون تومان هم برسد. البته اين مبلغ بستگي به اين هم دارد كه چقدر براي مثلا باكس حيوان يا وسايلي مانند لباس و حتي دستمال سر بخواهي هزينه كني. همه اين هزينه‌هاي جانبي  را  ندارند.  خود فروشنده‌ها معتقدند اغلب آنها كه حيوان نگهداري مي‌كنند، تصميم به فرزندآوري ندارند و وقت كافي هم ندارند، مثلا هر دو زن و مرد، شاغل هستند و گربه هم كه زحمت زيادي ندارد و نيازي نيست كه ببرندش بيرون مانند سگ، به همين دليل ترجيح مي‌دهند حيوان خانگي بخرند. اما آنها كه سگ دارند، بايد وقت بيشتري براي حيوان بگذارند. حداقل يك روز در ميان بايد او را بيرون ببرند. هر چند آنها كه ترجيح مي‌دهند سگ‌شان بيرون از خانه قضاي حاجت كند، هر روز بايد حيوان را ببرند چرخي بزند و خودش را خالي كند. ديگر توجهي هم ندارند كه داخل چمن پارك باشد، يا فضاي سبزي گوشه اتوبان. حتي در برخي پارك‌ها، به سگ‌ها از همان شيري آب مي‌دهند كه انسان‌ها آب مي‌نوشند. بارها در پاركي سگي را ديدم كه صاحبش دهانش را لب شير آب آشاميدني گذاشته بود و وقتي مردي اعتراض كرد كه از اينجا آدم‌ها آب مي‌نوشند و اين كار شما باعث بيماري مي‌شود و سگ نجس است، صاحب سگ شروع به توهين كرد و مرد هم سرش را انداخت و رفت. در برخي پارك‌ها در مناطق شمالي‌تر تهران، آنقدر تعداد سگ‌ها در پارك زياد است كه انسان كمتر مي‌بيني. همه سگ‌هاي‌شان را در ساعاتي از روز به پارك مي‌آورند و صاحبان‌شان هم همه دغدغه‌هايشان اين است كه ديروز سگ من با سگ تازه واردي دعوا كرد يا به هم پارس كردند  و همين سگ‌ها سبب شده است صاحبان‌شان همزمان بيشتري را خارج از خانه بگذرانند. البته گاهي هم صاحبان حيوانات با  هم  درگير  مي‌شوند.  خانم «ز» كه نماز مي‌خواند، مي‌گويد گربه نجس نيست. آنها كه به خانه‌اش رفت و آمد مي‌كنند، معتقدند كه همه خانه‌اش را موي گربه برداشته است. حتي تخت خوابش را هم با تامي قسمت كرده است. همه جا موهاي بلند نارنجي را مي‌بيني كه در خانه نورگيرشان برق مي‌زند، اما خودش مي‌گويد كه با پرزگير موها را مي‌گيريم و موي زيادي نمي‌ريزد! شايد هم خودشان بعد از 7 سال به بودن حيوان و موهايش خو گرفته‌اند. آنقدر كنار هم آرام و قرار دارند كه مي‌گويد سال‌هاست قيد مسافرت خانوادگي را زده‌ايم و بالاخره يك نفر بايد در خانه پيش تامي بماند. زيرا اگر مجبور شويم در پانسيون بگذاريمش استرس مي‌گيرد و طوري نگاه‌مان مي‌كند كه كل سفر را با عذاب وجدان مي‌گذرانيم. چند سال قبل براي شبي سه تا چهار ميليون تومان، او را چند شب در پانسيون گذاشتند. اين چند روز هر روز تماس تصويري مي‌گرفتند و با تامي صحبت مي‌كردند تا بچه دلش نگيرد! مي‌گويد هربار بعد از بازگشت به خانه تا چند روز غمگين است.  هزينه اوليه نگهداري از گربه ابتدا يك باكس توالت يا ظرف خاك براي دستشويي‌اش است كه بسته به مدل و كيفيتش از حدود يك ميليون تومان شروع مي‌شود. دركنار آن يك باكس حمل ثابت هم دارد كه براي رفت و آمدش از آن استفاده مي‌كني كه خانم «ز» چند سال قبل اين باكس را حدود 5 ميليون تومان خريداري كرده است. شن دستشويي‌اش را هم بايد خريداري كني. همه اينها به قيمت امروز، اگر هزينه يك گربه نوزاد اصيل كه از حدود 10 ميليون تومان آغاز مي‌شود را به آن اضافه كني، براي شروع آمدنش بالغ بر 20 تا 30 ميليون تومان هزينه اوليه مي‌شود. 
از او مي‌پرسم: «با تامي صحبت هم مي‌كنيد؟» با خنده مي‌گويد: « با تامي؟ آره فداش بشم من. عشق منه!»
سگ‌هاي نگهبان براي خانه‌هاي بزرگ
در دهه‌هاي قبل‌تر اما نگهداري از سگ، بيشتر براي محافظت از خانه بود. مخصوصا در مناطق كوهستاني و در خانه‌هاي بزرگ، عموما خانه‌ها يك سگ نگهبان داشتند. البته هنوز هم برخي خانه‌هاي ويلايي و بزرگ، سگ بزرگ نگهباني از نژادهايي كه مخصوص نگهباني و حفاظت هستند را نگهداري مي‌كنند. زني كه در ده ونك خانه ويلايي بزرگي دارد، چند سالي است كه سگ سياه بزرگي را در حياط خانه‌اش نگهداري مي‌كند. اين سگ كه با اعضاي خانواده بزرگ شد، آنقدر بزرگ و وحشي است كه خود اعضاي خانواده هم از دستش در امان نيستند. چند سال قبل لب دختر جوان خانواده را پاره كرد. زن مي‌گويد همين طور كنار ما نشسته بود و ناگهان به دخترم حمله كرد. دخترك تا چند روز شوكه بود و با يك جراحي سرپايي لبش را دوختند، اما ديگر نزديك سگ نشد. ولي آنقدر به بودنش در خانه عادت كرده‌اند و خود صاحبخانه هم از ترس دزد، ترجيح مي‌دهد  سگ را  نگه دارند.
آقاي «م» كه به خاطر علاقه دخترش سگ گرفته است هم درباره مهرباني و وفاداري اين حيوان مي‌گويد: سگ‌ها موجودات مهرباني هستند كه حاضرند حتي جان‌شان را براي صاحب‌شان بدهند. سگ‌ها عموما در دو مدل كوچك و بزرگ هستند كه كوچك‌ترها كم‌هوش‌تر هستند ولي زودتر فرمان‌برداري مي‌كنند. سگ‌هاي بزرگي هم هستند كه خيلي باهوش هستند اما ديرتر فرمان‌برداري مي‌كنند. به نظر من اگر كسي مي‌خواهد سگ داشته باشد بايد تربيتش كند و اگر خوب تربيت شود، درست هم عمل مي‌كند و به گفته صاحبش گوش مي‌دهد. اگر سگي خوب گوش نمي‌دهد يا كار اشتباهي انجام مي‌دهد، به دليل اين است كه آموزش نديده و نمي‌داند بايد چگونه رفتار كند و همين سبب رفتار اشتباه حيوان خواهد شد. البته نگهداري از سگ مشكلاتي هم دارد، مانند اينكه اغلب در ايران افراد از سگ مي‌ترسند، در حالي كه سگ‌ها بيشتر براي دوستي به سمت انسان‌ها مي‌آيند.  ما يك سگ بزرگ لابرادور داشتيم كه بسيار مهربان بود و اگر اعضاي خانواده مريض مي‌شد، از آنها دلجويي مي‌كرد و نوازش مي‌كرد. اگر خوشحال بودي، او هم شاد مي‌شد. اين حيوانات هم مي‌خندند و هم گريه مي‌كنند. اشك مي‌ريزند و بسيار عاطفي هستند. اما اگر كسي مي‌خواهد از سگي نگهداري كند ابتدا بايد با خود عهد ببندد كه سگ را هرگز رها نمي‌كند، زيرا اين حيوان بسيار عاطفي است و سگ بدون صاحبش نابود مي‌شود. اين خصوصيات در گربه اصلا نيست. بايد حتما تحت نظر دامپزشك باشد و همچنين آموزش هم ببيند، كه اين در مورد نژادهاي مختلف متفاوت است مثلا سگي ممكن است در عرض6 ماه به اندازه كافي آموزش ببيند، اما براي سگي ديگر تا دو سال هم نياز به آموزش باشد. بايد آنقدر تكرار شود تا ياد بگيرند و بتوانند آنچه مقصود صاحب‌شان است را دريابند.  
يكي از دوستانم كه در سوئد زندگي مي‌كند و خودش سگ دارد، مي‌گويد كه چند روز در هفته سگش به محلي براي آموزش مي‌رود كه شبيه مدرسه است و آنجا همه سگ‌ها آموزش مي‌بينند. هرچند كه در ايران به اين شكل نيست و شايد تعداد كمي از افراد به دنبال مربي براي آموزش سگ خود باشند، اين آموزش در کشور ما هزينه بسياري دارد. آموزش‌ها باتوجه به نژادهاي مختلف متفاوت است، اما از ساعتي حدود يكي، دو ميليون تومان آغاز مي‌شود. برخي هم سگ را در محل خود يا محل زندگي سگ آموزش مي‌دهند، كه هر كدام قيمت‌هاي مخصوص به خود را دارد. 
داغ از دست دادن حيوان 
تبعات جبران‌ناپذيري  براي صاحبش دارد
حسين روزبهاني، روان‌شناس باليني درباره نگهداري از حيوانات خانگي به «اعتماد» گفت: پژوهش‌هاي معتبري كه در رشته روان‌شناسي در ايران و جهان انجام شده حاكي از آن است كه ارتباط با حيوانات، به‌خصوص حيوانات خانگي مانند سگ و گربه و پرندگان و حتي حيوانات كوچك‌تر، مي‌تواند در جهت بالاتر بردن سطح كيفيت زندگي و افزايش سطح سلامت روان افراد موثر باشد. مخصوصا اين آثار بر افرادي كه تنها هستند و سالمندان و كودكان و افرادي كه دچار افسردگي و سوگ شده‌اند، بيشتر است.  او درباره مزاياي نگهداري از حيوانات خانگي نيز گفت: نگهداري از اين حيوانات سبب احساس همراهي مي‌شود و اين داشتن همراه موجب كاهش تنهايي افراد مي‌شود. در تنهايي و انزوا سطح كيفيت زندگي فرد كاهش مي‌يابد، اما وجود حيوانات خانگي از پرنده تا سگ و گربه، به نوعي سبب مي‌شود حضوري دائمي و غيرقضاوتگر را كنار خودمان داشته باشيم. براي افرادي كه تنها زندگي مي‌كنند، وجود يك حيوان خانگي مي‌تواند آرامش‌بخش باشد و سبب افزايش تحرك زندگي روزانه و نظم بيشتر شود. زماني كه به اجبار به خاطر سگ خود مجبور به پياده‌روي مي‌شويم، اين بيرون رفتن مرتب مي‌تواند در زندگي فردي اثرگذار باشد. برنامه غذا دادن منظم به حيوان، نظافت و مراقبت از آن، مي‌تواند كمك‌كننده باشد. تعامل با حيوانات مي‌تواند سطح كورتيزول كه هورمون استرس است را كاهش بدهد، يا سطح اوكسي توسين كه هورمون پيوند يا آرامش است را افزايش بدهد. اين تعادل شيميايي مغز سبب مي‌شود كه فرد آرام‌تر و اميدوارتر شود. ولي نكته مهم اين است كه همه اين آثار در كوتاه‌مدت است و در بلندمدت مي‌تواند آثار غيرقابل جبراني بر جاي بگذارد، زيرا وقتي حيوان خانگي را وارد زندگي‌مان مي‌كنيم، عمري حداقل 10 تا 15ساله دارد و بعد از آن داغ از دست دادن حيوان سبب مي‌شود كه افسردگي افراد حتي شديدتر هم شود. نمونه‌هايي هم بوده است كه سالمندي همسرش را از دست داده و دچار افسردگي خفيف و انزواي اجتماعي شده است و زماني كه يك سگ كوچك را وارد زندگي خود كرده، بعد از گذشت سه ماه، فعاليت‌هاي روزانه‌اش تا 50 درصد افزايش پيدا كرده و علائم افسردگي‌اش كاهش پيدا كرده است و همين يافتن انگيزه تازه براي بيرون رفتن، به بالارفتن معناي زندگي‌اش هم كمك كرده  است. 
جايگزين يك خلأ يا  سوگ
او درباره تفاوت نگهداري از حيوانات در ايران و كشورهاي ديگر هم گفت: نگهداري حيوانات در ديگر كشورها بيشتر يك انتخاب مستقل است، ولي در ايران جايگزين يك خلأ، سوگ يا ناراحتي است. در اروپا و امريكا حيوان خانگي اغلب انتخابي است كه از كودكي افراد در خانه‌شان وجود داشته است. فرد به ‌طور طبيعي با حيوان بزرگ مي‌شود و نقش دوست و همدمش را دارد. اما در ايران به اين صورت نيست و به همين دليل هم اثرات منفي و آسيب‌زاي بيشتري دارد. بسياري از افرادي كه يك تنهايي، استرس و نوعي از افسردگي را تجربه مي‌كنند، به سمت حيوانات خانگي مي‌روند. يعني از نظر رواني، آن حيوان نقش جبراني و درمانگر را براي فرد ايفا مي‌كند و به همين سبب اگر حيوان از دست برود، انگار درمانگري كه نقش مثبتي در زندگي فردي داشته و حالش را بهبود بخشيده، از دست رفته است. همين مساله سبب افسردگي شديدتر فرد بعد از دست دادن حيوان خواهد شد. يا زماني كه فردي شكست عشقي مي‌خورد و حيواني را جايگزين تنهايي مي‌كند، حتي اگر فرد ديگري وارد زندگي اين افرادي شود كه حيوان دارند، ممكن است حيوان را از همسر خود هم بيشتر دوست داشته باشند و من مراجعاني اين‌چنيني داشتم كه اولويت همسرشان پايين‌تر از سگ‌شان بوده و فراتر از آن حتي فردي بود كه سگش را بيش از كودك يك ساله‌اش دوست داشت و سگ اين فرد اتاق شخصي داشت، اما كودكش در پذيرايي مي‌خوابيد و حتي همسرش اعتراض داشت كه سگ را بغل مي‌كند و در تخت مي‌خوابد و من بايد ديوار را نگاه كنم و بخوابم! اثر عاطفي حيوانات خانگي در ايران شديدتر است،  زيرا حيوان جاي خالي را پر مي‌كند، در حالي كه در ديگر كشورها بخشي از سبك زندگي‌شان است و نه راهكاري براي  فرار  از تنهايي.  در ايران نگهداري از حيوانات خانگي، به خصوص سگ و گرداندن آن در خيابان و با خودرو، محل مناقشه بسياري بوده است، به ‌طوري كه هر چند وقت يك بار خبري مبني بر ممنوعيت سگ‌گرداني در خيابان و مكان‌هاي عمومي در تهران و ديگر شهرها شنيده مي‌شود. اما همچنان آنچه در خيابان مشاهده مي‌كني، تعداد زيادي افرادي است كه سگ‌هاي خود را براي گردش در خيابان و فروشگاه‌ها و حتي كافه‌ها مي‌آورند. اين مساله به نوعي نشان از شكاف عميق اجتماعي ميان آنچه بخشي از حاكميت و گروهي از مردم مي‌گويند و آنچه بخش بسياري از مردم به آن اعتقاد دارند، است. حتي با نيم نگاهي به همسايه‌هاي خود -  امروز ديگر كمتر خانه‌اي است كه در آن حداقل يكي از همسايه‌ها یک حیوان خانگی  نداشته باشد - ديگر نمي‌توان اين جمعيت بسياري را كه حيوانات خانگي دارند، ناديده گرفت. روزبهاني نگهداري از حيوانات خانگي در ايران را نوعي تابوشكني مي‌داند و مي‌گويد: به دليل ممنوعيت نگهداري حيوانات خانگي در ايران و اينكه به نوعي تابوشكني محسوب مي‌شود، مي‌تواند پيوند عاطفي ميان انسان و حيوانش را شديدتر كند. به دليل محدوديت‌هايي كه وجود دارد، حيوان مي‌تواند به مركز توجه عاطفي بدل شود و همين مساله سبب افزايش شدت عاطفي بين فرد و حيوانش مي‌شود، مانند همان پدري كه در مثال بالا گفتم سگ 8 ساله را از نوزاد يك ساله بيشتر دوست داشت. اما در ديگر كشورها اين گونه نيست و حيوان بخشي از خانواده است و اضافه بار عاطفي ندارد، زيرا جامعه آن را پذيرفته و حضورش طبيعي است.  در  ديگر كشورها حيوان   بيشتر نقش  دوست و   رفيق را دارد  و دوست خانوادگي و همراه براي فعاليت‌هاي   بيروني افراد است و بخشي از سبك تربيتي كودك‌شان است كه مسووليتي را به عهده‌اش بگذارند و او را آموزش بدهند. ولي در ايران به اين گونه نيست و معمولا نگهداري از حيوان جبران يك فقداني است. طلاق، نبود همسر يا فرزند است يا جبران كاهش تنهايي و پركردن خلأ تنهايي و كمك  به بهبود عزت نفس افراد   است كه  اين مسائل بيشتر جنبه درماني پيدا مي‌كند تا اينكه يك سبك زندگي باشد. 
نگهداري از حيوان عامل ايجاد مسووليت مي‌شود
روزبهاني درباره افزايش مسووليت‌پذيري با نگهداري از حيوانات خانگي هم گفت: در ايران نگهداري از حيوان بيشتر عامل ايجاد مسووليت مي‌شود، مخصوصا ميان نسل زد كه مسووليت‌پذيري كمتري دارند و سبك زندگي تربيتي‌شان صحيح نيست، سعي مي‌كنند با داشتن حيوان، مسووليت‌پذيري و نظم و مراقبت مداوم را ياد بگيرند. ولي در ديگر كشورها چون از كودكي اين آموزش آغاز شده و بخشي از زندگي‌شان بوده است، جزو تربيت خانوادگي شان حساب مي‌شود و اتفاق جديدي برايشان نيست. در ايران بيشتر به دليل خلأهاي تربيتي كه در رشد فردي وجود دارد را سعي مي‌كنند با حيوان خانگي جبران كنند. همچنين داشتن حيوان خانگي در ايران نوعي اعلام استقلال شخصي در برابر فشارهاي اجتماعي است. فرد بخشي از هويت شخصي‌اش را مي‌خواهد از طريق حيوان نشان بدهد، اما اين عنصر هويتي در ديگر كشورها كمتر ديده مي‌شود. در ايران بيشتر حيوان نقش درمانگر و جبران‌كننده خلأ عاطفي دارد كه اين خود اثرات منفي و آسيب‌زاي بسياري دارد. رابطه عميق‌تر و در عين حال حساس‌تر است و تاثير رواني‌اش قابل توجه و عميق است و همين سبب مي‌شود وقتي حيوان را از دست مي‌دهند، افسردگي فرد شديدتر شود و يكي از دغدغه‌هاي مراجعه‌كنندگان من اين است كه سن حيوانات خانگي‌شان بالا رفته و نمي‌دانند با غم از دست دادن آنها در آينده چه كنند! دغدغه زياد و فشار رواني دارند بابت اينكه اگر حيوان‌شان را از دست بدهند چه برسرشان خواهد آمد و حتي به مرگ هم مي‌انديشند، اما در ديگر كشورها چون رابطه بين انسان و حيوان خانگي‌اش تا اين حد عميق نيست و رابطه عاطفي طبيعي و متعادل است و حمايت اجتماعي قوي‌تري هم مي‌شوند، حضور حيوان در زندگي افراد اثرات مثبت بيشتري دارد، تا ايران. به همه اين دلايل آسيب‌هايي كه حيوانات خانگي دارند در ايران بسيار زياد است. حتي نگهداري از حيوانات خانگي باعث شده است كه اين افراد سمت ازدواج نروند يا اگر متاهل هستند، بچه‌دار نشوند يا اگر فرزند هم داشتند، حيوان‌شان را بيش از فرزند خود دوست بدارند. من مراجعه‌كننده‌اي داشتم كه طلاق گرفته بود و فرزندش را به همسرش داده بود اما حيوانش را نگه داشته بود. يعني در اين حد اين رابطه عميق است كه مي‌تواند منجر به ايجاد  ناهنجاري‌هايي شود كه اثرات مخرب  منفي  براي  فرد دارد.  پارك آرام آرام شلوغ مي‌شود و تعداد سگ‌ها بيشتر از يك ساعت قبل، كه همه براي ورزش آمده بودند، شده است. كم‌كم از سگ‌هاي سفيد و درشت گرفته، تا آن پودل‌هاي كوچكي كه صداي‌شان تيزتر از سگ‌هاي بزرگ است، پارك را پر مي‌كنند. برخي شان گاهي به مردم گير مي‌دهند و صاحبان‌شان حتي حواس‌شان نيست كه سگ‌شان پاچه رهگذرها را مي‌گيرد و اگر بگيرد هم تا جايي كه من مشاهده كردم، زحمت يك عذرخواهي ساده را هم به خودشان نمي‌دهند و تنها يكي‌شان مي‌گويد كه نترس كاري نداره! اما تا مرد رهگذر جلوي ترسش را بگيرد، حيوان حسابي پاپيچش شده است و ميان اين همه اضطراب روزمره، به‌خصوص براي بازنشسته‌هايي كه روزي چندساعت‌شان را در پارك نزديك خانه مي‌گذرانند، برخي سگ‌ها هم گاهي مايه دردسر مي‌شوند و مردم ترجيح مي‌دهند نزديك سگ‌ها نروند. گربه خانم «ز» هم حالا لابد در ظرف بلورش چرت عصرگاهي مي‌زند و اهل خانه هم  به قربان و دورش مي‌روند و با او اختلاط مي‌كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون