گفت و گو با شهيندخت خوارزمي درباره شاخصههاي نسل زد و آلفا
برای والدين نسلهاي زد و آلفا
غزل لطفي
ردههاي سني 15-1 (نسل آلفا) و 30-15 (نسل زد) افرادي هستند كه دير يا زود بايد آينده ايرانمان را به آنها بسپاريم. دنياي ديجيتال و زندگي با ابزارهاي هوشمند نوع نگرش و رويه زندگي اين دو نسل را با نسلهاي پيشين متفاوت كرده و اين تفاوت، شكاف بيننسلي را پديد آورده است، به همين واسطه و براي شناخت بهتر، در جهت برقراري ارتباط بيننسلي، آشنايي با آنچه براي جوانان و نوجوانان ما ارزش است بسيار مهم به نظر ميرسد.
به همين واسطه با شهيندخت خوارزمي، جامعهشناس و نظريهپرداز گفتوگوي مفصلي را ترتيب داديم كه سه بخش آن در هفتههاي گذشته منتشر شده و در بخش اول به شاخصههاي نسلهاي زد و آلفا؛ نسلهايي كه با هوش مصنوعي و تكنولوژي بزرگ شدهاند، پرداختيم. در دومين بخش، ويژگيهاي جهانشمول نسل زد (اولين نسل بومي ديجيتال) و نسل آلفا (نخستين نسل كاملا بومي هوش مصنوعي) را مرور كرديم. بخش سوم نيز به نسلهاي زد و آلفاي ايراني اختصاص يافت. در ادامه، قسمت آخر اين گفتوگو به اين پرسش كه والدين نسلهاي زد و آلفا به چه نوع آگاهيهايي نياز دارند و شكاف بين نسلي را چطور برطرف كنيم؟ پاسخ داده است را ميخوانيد.
پدران و مادران دو نسل زد و آلفا بايد اين واقعيت را بپذيرند كه زمانههايي كه آنان در آن پرورش يافتند، با زمانهاي كه اين دو نسل در آن بزرگ شده و ميشوند، بسيار متفاوت است. به خود مدام بگويند كه فرزند من در دوران تاريخي بسيار متفاوتي از من زندگي كرده و ميكند. در نتيجه اين اشتباه بزرگي است كه مدام او را با خودم و نسل خودم مقايسه كنم. اگر ميخواهم به او كمك كنم تا با چالشهاي سخت زمانه خودش هوشمندانه مواجه شود، بايد زمانه او را و نيز تفاوتهاي وجودي او را بشناسم و نسبت به آن دركي عميق بيابم تا بتوانم در كنارش قرار گيرم. سعي كنم او را درك كرده و دوستياش را جلب كنم وگرنه هر دو آسيب خواهيم ديد. او در اين ميدان پرچالش و پرخطر تنها خواهد ماند و من رفاقت و دوستي با او را از دست خواهم داد و بينمان سياهچالهاي از سوءتفاهم دهان باز خواهد كرد و انرژي خلاق و سازنده هر دوي ما را از بين خواهد برد.
حال با توجه به ويژگيهايي كه برشمرديم، به آگاهيهاي موردنياز والدين ميپردازيم. اين آگاهيها براي والدين نسل آلفا بسيار حياتي است. به والدين ميتوان چنين توصيه كرد كه:
قبل از هر چيز مهارتهاي ديجيتال را بياموزيد و با ابزار هوش مصنوعي و فرصتها و تهديدهاي فضاي مجازي آشنا شويد. از فرزند خود بخواهيد در اين باره به شما آموزش دهد. حتي اگر ۵ ساله يا كمتر باشد. اين نخستين گام در فهم عميق اين نسل است. دنياي او با تكنولوژيهاي ديجيتال و هوش مصنوعي گره خورده و زندگياش در فضاي مجازي جريان دارد. بايد با قواعد بازي اين فضاها آشنا شويد و حتي اگر بتوانيد با او همگام شويد. هيچ لذتي بالاتر از آن نيست كه هر دو با هم و از هم بياموزيد. با چنين رابطهاي، شالوده برقراري دوستي پايدار را پيريزي ميكنيد.
با كسب سواد ديجيتال و سواد رسانهاي ميتوانيد به او كمك كنيد دادهها و اطلاعاتي را كه از جنس دروغرساني (misinformation) و فريبرساني (disinformation) است، تشخيص دهد. دروغرساني، پيامها يا دادهها و اطلاعاتي است كه اشتباه است و شايد توليدكننده يا ارسالكننده آن خود نداند كه اشتباه است. قبل از انتشار، مطمئن شويد كه پيام و فيلم و... را راستيآزمايي كردهايد. فريبرساني از آن بدتر است. توليدكننده چنين محتوايي قصد دارد شما را فريب دهد و در پس اين فريب منافعي وجود دارد. پس از راستيآزمايي اگر معلوم شد كه آنچه دريافت كردهايد، درست نيست، از خود بپرسيد و به كودك نيز ياد دهيد كه سوال كند، توليدكننده محتوا چه نفعي ميبرد؟ به او بياموزيد هر آنچه در فضاي مجازي ميبيند، با شك بنگرد و به آن اعتماد نكند. درواقع، با هم ميآموزيد كه قبل از باور كردن پيام يا داده و اطلاعاتي كه دريافت كردهايد، درباره آن فكر كنيد. اينگونه به خرد ارتباطي دست مييابيد. به كودك ياد ميدهيد كه در برابر هجوم اطلاعات جذاب، از خود بپرسد، اين اطلاعات درست است؟ چگونه ميتوان اعتبار و درستي آن را آزمود؟ سادهترين كار، مراجعه به سايتهاي معتبر يا جستوجو در گوگل يا پرسش از دستياران هوش مصنوعي است. نكته ديگر، اينترنت سياه است.آن را هم خود بشناسيد و هم كودك را وادار كنيد درباره آن تحقيق كند تا با تهديدهاي آن آشنا شود و در دامهاي شومي نيفتد كه در اين فضا براي او پهن شده است.
بدانيد كه هم نسل زد و هم نسل آلفا به استقلال نياز دارند، نه كنترل. معناي استقلال را هم خود درك كنيد و هم به او بياموزيد. استقلال يعني ميخواهند خود تصميم بگيرند، حتي اگر تصميمي درست نباشد. اجازه دهيد اشتباه كنند و از اشتباه و شكست درس بگيرند. از آن مهمتر، به آنان بياموزيد كه پيامدهاي شكست و اشتباه را بپذيرند، ولي به آنان اطمينان دهيد كه شما در كنارشان هستيد، چون دوستي قابل اتكا. اين نوع استقلالطلبي تهديد نيست، بلكه زمينهساز پرورش قابليتهاي بسيار خواهد بود. اگر نگران چيزي هستيد با او در ميان بگذاريد و اجازه دهيد نظر دهد و درك كند كه چالش چيست و چگونه ميتوان با آن مواجه شد. كودكان امروز از سنين بسيار پايين هم قدرت درك و تحليل بهتري دارند و هم خواهان استقلالاند و خواهان رويارويي با زندگي واقعي.
با آنان از موضع بالا سخن نگوييد؛ گفتوگو حتي با نسل آلفا بايد جرياني افقي داشته باشد. هر دو نسل نسبت به نصيحت و ارشاد و دستور و فرمان واكنش نشان ميدهند. سعي كنيد الگوهاي ارتباطي خود را با فرزندتان مدام مورد بازانديشي قرار دهيد و اگر متوجه شديد كه اغلب از موضع بالا با او ارتباط برقرار ميكنيد، بياموزيد چگونه آن را با الگوي ارتباط افقي جايگزين كنيد. لازمه چنين ارتباطي آموختن دو مهارت مهم است: گفتوگو به جاي بحث و جدل و همدلي به جاي منيت. شالوده همدلي شناخت تفاوتها و پذيرش آن است. شناخت تفاوتهاي نسل او با نسل خود بايد فرآيندي مستمر باشد. شكاف نسلي را به عنوان واقعيتي مسلم بپذيريد. براساس چنين شناختي است كه ميتوانيد خود را جاي او بگذاريد و از نگاه او به مساله بنگريد. شما نه تنها خود به آموختن همدلي نياز داريد، بلكه بايد در عمل همدلي را به فرزندتان بياموزيد. با يادگيري همدلي گفتوگو آسان ميشود. در گفتوگو شما بايد بيشتر شنونده باشيد تا گوينده. با دل و جان به حرفهاي او گوش دهيد و سعي كنيد به جاي قضاوت، او را درك كنيد.
اعتماد او را با شفافيت و خرد جلب كنيد نه با تنبيه يا تهديد. اعتماد زيربناي دوستي است. با همدلي و الگوي ارتباطي همدلانه ميتوانيد اعتماد او را جلب كنيد. شفافيت، شرط ديگر اعتمادسازي است. رك و صريح باشيد. پنهانكاري سازنده نخواهد بود. با شفافيت هر آنچه در ذهن و دل داريد بيان كنيد. با زباني كه او بفهمد. تهديد و تنبيه براي اين دو نسل كارساز نخواهد بود. تشويق را جايگزين كنيد تا در آنان حرمت نفس و اعتماد به نفس را پرورش دهيد.
اين نسل براي بقا و رشد در فضاي آينده، به خلاقيت و نوآوري نياز دارد. سعي كنيد با روشها و چالشهاي پرورش خلاقيت آشنا شويد. ايدههاي خلاق او را با اين برچسب كه مسخرهاند و عجيب در نطفه نخشكانيد. اجازه دهيد بذر خلاقيت و نوآوري در ذهن او رشد كند و جرات يابد ايدههاي خلاق خود را هر چند نامتعارف يا مسخره، دنبال كند.
مهارتآموزي را حمايت كنيد. اين نسل به مهارتهايي نياز دارد كه در مدرسه و دانشگاه به او ياد نميدهند: مهارتهايي كه هوش مصنوعي و تكنولوژيهاي نوين بدان نياز دارند و مدام در حال تغييراند. كودك بايد ياد بگيرد چگونه مهارت منسوخ را باز شناسد و آن را با مهارت جديد جايگزين كند. نسل او نسلي است كه بايد براي دستيابي به زندگي خوب مدام در حال يادگيري باشد. اگر از اين شاخه به آن شاخه ميپرد او را سرزنش نكنيد. اين رويكرد، اقتضاي زمانه او است، چون برعكس نسلهاي گذشته براي دستيابي به زندگي خوب راه مستقيمي وجود ندارد. راهي كه از گرفتن ديپلم و مدرك دانشگاهي و كار ثابت و امن بگذرد. اجازه دهيد خود و استعدادها و علايق خود را در بستر تجربه بشناسد.
با سبكهاي زندگي اين دو نسل كه متفاوت با سبك زندگي شماست، آشنا شويد و اين سبكها را كه با سبك زندگي مطلوب موردنظر شما همخوان نيستند، بپذيريد. روندهاي تحول را دنبال كنيد تا واقعيت اين زمانه متفاوت را بهتر درك كنيد.
اين نسل خيلي زود ميخواهد محتوا طراحي و توليد و اين محتوا را در شبكههاي اجتماعي منتشر كند و حتي آن را بفروشد. از اين امر حمايت كنيد. اجازه دهيد تا در اين باره با شما مشورت كند تا به موقع بتوانيد از توليد محتواي نامناسب و آسيبرسان او پيشگيري كنيد.
اين نسل دوست دارد حتي با وجود ابزار ترجمه همزمان، زبان انگليسي بداند. او را تشويق و كمك كنيد خودش بهترين و سريعترين روش را بيابد.
برنامهنويسي و كدنويسي نيز از مهارتهاي موردعلاقه اين نسل است.
اما آموختن مهارتهاي كارآفريني و سواد مالي و اقتصادي چيز ديگري است. اين نسل به كمك پدر و مادر بايد از سنين پايين بياموزد چگونه درآمد كسب و اين درآمد را بين هزينههاي شخصي و پسانداز و سرمايهگذاري و نيكوكاري تقسيم كند. اين نسل در سنين پايين ايده راهاندازي كسب و كار دارند. اين ايدهها را در نطفه خفه نكنيد. به آنها بال و پر دهيد و با سازمانهايي كه به نسل آلفا و زد مهارتهاي راهاندازي كسب و كار ميآموزند، آشنا شويد و ارتباط برقرار كنيد. اين نسلي است كه از طريق فريلنسينگ يا آزادكاري وارد بازار كار خواهد شد. به اين معنا كه دوست دارد براي كارفرمايي خاص در هر گوشهاي از جهان خدماتي حرفهاي ارايه دهد، بدون پايبندي به تعهدات بلندمدت. براي او آزادي عمل در انتخاب نوع كار بيش از نسلهاي قبلي اهميت دارد.
از احساساتشان نترسيد: اضطراب و بياعتمادي و نگرانيهاي آنها واقعي است. اين نسل به امنيت رواني نياز دارد و به تكيهگاهي محكم در خانواده تا در برابر توفانها و چالشها به آن پناه آورد. سلامت رواني اين نسل در گرو وجود چنين فضايي در خانواده است. دوست او باشيد تا هر آنچه در دل دارد برايتان بازگو كند، بدون ترس از قضاوت يا سرزنش و... .
برقراري رابطه عاطفي و احترام گذاشتن به خواستههاي اين دو نسل، مهمترين ابزار تربيتي است. اين چيزي است كه با رابطه دوستي به دست ميآيد.
اين دو نسل از آينده هراس دارند و اين هراس واقعي است. بايد به آنان مهارتهاي زندگي آموخت، ازجمله مهارت حل مساله و تصميمگيري و هدفگذاري و البته رويارويي با چالشها و دردها و رنجها و محدوديتها و فهم اين واقعيت كه نبايد انتظار داشت زندگي به شيوهاي آرام و روان و باثبات جريان داشته باشد. اين مفاهيم را از كودكي در قالب داستان و قصه ميتوان آموزش داد.
اين نسل به دليل گذران وقت زياد در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي نياز دارد به ايجاد تعادل ميان زندگي واقعي و زندگي مجازي. حضور در طبيعت و بازي فيزيكي و هنر را بايد تجربه كند تا به كمك آن، اين تعادل را برقرار سازد.
اين نسل در جستوجوي معناست؛ معنايي قابل فهم براي زندگي. خرد زيستن را هم خود بياموزيد و هم به فرزندتان ياد دهيد. خرد دو بال دارد؛ عقلانيت و انسانيت. دستيابي به زندگي خوب و با معنا در گرو پروازي است كه اين دو بال در آن سازگار و هماهنگ باشند.
ميان دختران و پسران نسل آلفا تفاوتهايي وجود دارد. دختران اين نسل بيشتر جاهطلب بوده و در فيلتر كردن نويزهاي ديجيتال تواناترند. نويز ديجيتال به معناي اطلاعات ناخواستهاي است كه بر كيفيت محتواي ديجيتالي اثر ميگذارد. تفاوت ميان اين دو جنس را بشناسيد و با هر يك طبق الگويي مناسب خودش ارتباط برقرار كنيد. نسل زد و آلفا در فضايي زندگي خواهند كرد كه بسياري از قالبها فرو ريخته و نقشها تعريف گذشته را ندارند. جامعه و هنجارها و ارزشها و الگوهاي آن تحت فشار موج بنيانكن تكنولوژيهاي نوين در حال دگرديسي است. اين دو نسل، بايد سوار بر موج اين تحولات، زندگي خود را بسازند يا بهتر است بگوييم زندگي كنند.
به نظر ميرسد تربيت اين نسل و نسل بعدي وظيفهاي است سنگين و پرچالش و نيازمند شايستگيها و مهارتهاي لازم. اي كاش مادران و پدران قبل از تصميم به بچهدار شدن با واقعيتهاي جهان امروز و جهان آينده و ويژگيهاي متفاوت اين نسل و الزامات پرورشي آن آشنا ميشدند و خود را براي اينبار سنگين آماده ميكردند. بدون اينگونه آمادگي و آگاهي، هم كودك در فضايي نامناسب رشد خواهد كرد و هم پدر و مادر در چنبره مشكلاتي گرفتار خواهند شد كه ريشه در عدم شناخت دارد. به ياد جملهاي از الوين تافلر افتادم كه در دهه ۱۹۷۰ در كتاب شوك آينده بيان كرد: اگر خود و كودكانمان را براي ورود به آيندهاي متفاوت با امروز آماده نسازيم، انگار فضانوردي را بدون تجهيزات و لباس و آموزشهاي مناسب و... به فضا پرتاب كردهايم.
شكاف نسلي، واقعيتي است انكارناپذير. همواره وجود داشته است، اما پيش از انقلاب ديجيتال، سرعت گسترش آن كند بود. از نسل ماقبل زد اين شكاف افزايش يافت و براي پدران و مادران نسل y، به شوك آگاهي تبديل شد، اما با ورود نسل زد به ميدان، شكاف آنچنان عميقتر شد كه برخي از گسست نسلي سخن ميگويند. نكته مثبت اين است كه نسل زد به وجود اين شكاف آگاهتر است و به همين دليل نرخ باروري در اين نسل نسبت به نسل قبلي كمتر است. عامل اصلي گسترش اين شكاف، تحول تكنولوژي است كه آن نيز شتاب گرفته است. بدين ترتيب طبيعي است كه انتظار داشته باشيم شكاف نسلي رو به افزايش باشد و تنها راه رويارويي با آن فهم و درك عميق تحولات تكنولوژي و آثار گسستآفرين اجتماعي و فرهنگي آن است. هر نسلي نسبت به نسل قبل نياز به يادگيري و كسب آگاهي و مهارتآموزي و فهم و درك بيشتري دارد. براي همگامي با تحولات مدام بايد در حال آموختن باشيم. يادگيري رمز بقا در جهاني است كه پرشتاب و سريعتر از توان ما براي سازگاري و همگام شدن در حال تحول است. از آن مهمتر، يافتن ساز و كارهاي مناسب در جامعه براي برقراري گفتوگوي مياننسلي و درون نسلي است. بدون برقراري چنين گفتوگويي، بايد خود را براي رويارويي با آسيبهاي رواني و اجتماعي جدي آماده كنيم.