كمي بترسيم!
جعفر گلابي
حكايت است كه اعرابي از شتر مست ميگريخت به چاهي پناه برد، به ضرورت، دست در دو شاخه زد كه بر بالاي آن روييده بود و پاهايش بر جايي قرار گرفت. در اين ميان بهتر بنگريست، هر دو پاي بر سر چهار مار بود نظر به قعر چاه افكند، اژدهايي سهمناك ديد، دهان گشاده و افتادن او را انتظار ميكرد. به سر چاه التفات نمود، موشان سياه و سپيد بيخ آن شاخهها ميبريدند، پيش خود كندويي و قدري عسل يافت و به حلاوت آن مشغول شد چندانكه از كار خود غافل ماند... . البته اين حكايت از فرط شهرت به مثل تبديل شده، گزارش جهل و ظلم آدمي به خويش در احوال گوناگون را ميدهد ولي اگر نيك بنگريم مثال سياست است در كشور ما. از بالا و پايين، از چپ و راست خطرها كشور را احاطه كردهاند و احدي منكر كثرت و خوفناكي آنها نيست ولي بسياري از سياستمداران به كار خويشند و به شهد شيرين آمال خود مشغول! تهديد دولت از سوي رييس مجلس به آغاز روند استيضاح از عجايب سياسي است و انسان حيرت ميكند كه در شرايط كنوني چنين پروژهاي با كدام توجيه و براي رسيدن به كدام هدف آغاز ميشود؟ اگر از احوال مجلسنشينان و تمايلات سياسيشان بيخبر بوديم شايد ميتوانستيم حدس بزنيم كه جهش قيمت ارز و طلا ايشان را به تكاپو انداخته تا كاري بكنند و ضمن پذيرش مسووليت خود در دخالت در امور اجرايي ميخواهند با تشريك مساعي روند نامبارك مذكور را متوقف كنند. اما قرائن و شواهد گواه ديگري دارد چه اينكه اگر پرواي شرايط خطير بود در همان ابتدا در راي اعتماد به اعضاي كابينه بايد دست رييسجمهور را باز ميگذاشتند تا كارآمدي و تجربه و دانش ملاك اصلي باشد و تعلقات جناحي مصالح مردم را تحتالشعاع قرار ندهد. اگر كابينه انتظارات واقعي موجود را برآورده نميكند علت را بايد در تقدم سياست جستوجو كرد.بيشك اگر اين تقدم زيانبار نبود ما مديران كارآزموده بسيار داريم كه مردانه وارد ميدان شوند و در معركه پرآشوب كنوني كارستان به ياد ماندني از خود بروز دهند. واقعيت آن است كه سياستمداران ما سرنترسي دارند و با وجود گردابهاي توفاني از جزييات شخصي و گروهي غفلت نميكنند! آنان ميدانند كه در جنگ ۱۲ روزه دو كشور اتمي با پشتيباني حداكثري ۳۰ كشور به مصاف ايران آمدند و ما در يك تنهايي مطلق به مقابله برخاستيم. آنها خوب ميدانند هر يك از ناترازيهاي موجود امكان به زانو در آوردن كشوري را دارند. آنها نارضايتي مردم از نابسامانيهاي كنوني را لمس ميكنند ولي گويي نفسشان از جاي ديگري گرم است! چرا راه دور برويم؟ دوستان خودمان در جبهه اصلاحات هم در فشار به رييسجمهور فرصتها را از كف نمينهند! گويي آقاي پزشكيان ميتواند دگمه رفع فيلترينگ كه روي ميزش قرار دارد را بزند ولي حوصله فشار دادن آن را ندارد! امريكا آماده مذاكرت محترمانه با لحاظ كردن منافع ملي ماست و طفلك هيچگاه هيچ تحميلي به هيچ ملتي را روا نداشته است و حالا آقاي پزشكيان ناز ميكند! گويي ناترازي آب و برق و گاز را رييسجمهوري ايجاد كرده كه از روز اول تحليفش طبل جنگ به صدا درآمد!
و معلوم نيست چه كسي بايد رييسجمهور را درك كند، به مديريت و روشهايش احترام بگذارد و وظيفه حمايتي خود را به انجام برساند؟ آري رييسجمهور تنهاست ولي اين تنهايي از تجميع بيمسووليتيها و موقعيتناشناسيها و انتظارات غيرواقعي است. به نظر ميرسد خيز جناح اقتدارگرا براي بنبستفكني در راه دولت بر اثر ضعف حمايتي اصلاحطلبان در حال بروز و ظهور است. فراموش نكنيم كه حتي در زمان آقاي خاتمي هم پس از بروز مشكلات و بحرانهاي مكرر فشار حاميان ايشان كه بعضا به قهر انجاميد، فزوني گرفت و برخي پيشنهاد استعفا دادند و عدهاي پروژه عبور از خاتمي را راه انداختند! همين ماجرا در دوران رياستجمهوري آقاي روحاني هم پيش آمد با اين تفاوت كه بسياري از نقدهاي دلسوزانه درست بود و آقاي روحاني بدون سخنرانيهاي شداد و غلاظ ميتوانست اقدامات مهمي انجام دهد و دستاوردهاي قابل ملاحظهاي تقديم مردم كند. اكنون اگر بگوييم مشكلات آقاي پزشكيان صد چندان است، اغراق نكردهايم.
اما سخن با منتقدان دلسوز است كه بفرمايند آقاي پزشكيان چه كاري ميتواند انجام دهد كه نميدهد؟ او به درستي نميخواهد دعوا كند و شايد دعوا را براي روز مبادا گذاشته است .ولي واقعا دعوا كردن هنگام محاصره در ميان گرگهاي بيگانه چه ثمري ميتواند داشته باشد؟ آيا جز اين است كه مخالفان دولت از دعوا استقبال ميكنند تا با بنبستنمايي دوباره به سوي حاكميت يكدست پيش بروند و همه اميدهاي موجود بر باد رود؟ آقاي پزشكيان قبل از انتخابات ميگفت كه معجزه نميتواند بكند و اتفاقا اصلاحطلبان هم مكررا بر اين معنا تاكيد كردند.متاسفانه حالا وقتي رييسجمهور باز هم صادقانه بازگو ميكند كه نميتواند معجزه بكند، فردي بلند ميشود و ميگويد كه آقاي پزشكيان قبل از انتخابات بايد اين فكرها را ميكرد و عدهاي براي آن فرد ناآگاه هورا ميكشند! راستي ما را چه شده است؟چرا از روزگار بيرحم نميترسيم و مروت و بزرگواري و اخلاق و انصاف و واهمه از اين همه دشمن را در كار و گفتار خود دخالت نميدهيم؟ عجيب نيست كه نيكو نظري در رسد و فرياد كند كه ايهاالناس كمي بترسيد!
اتفاقا كسي كه نبايد بترسد و بر اقتدار خود بيفزايد و ضمن توجه به همه انتقادهاي متعهدانه و نظرات كارشناسانه تدبير و صلابت خويش را به همگان اثبات كند، شخص آقاي پزشكيان است .