ندا انتظامي
مردي با پيانو روي قطعه يخ بزرگ شناور در قطب شمال در حال نوازندگي است. اين ويديو به سرعت در فضاي مجازي مورد استقبال قرار گرفت. از سوي ديگر او اين كار را در اعتراض به افت يخچالهاي طبيعي در قطب شمال كه در حال آب شدن يخهاست انجام داده است. حال لودوويكو اينائودي به ايران آمده است تا به اجراي موسيقي بپردازد. آهنگساز، پيانيست معاصر ايتاليا و خالق موسيقي فيلمهاي «طردشدگان»، «اينجا انگلستان است»، «من هنوز اينجام» و سريال «دكتر ژيواگو» از داشتن اين تعداد علاقهمند در ايران متعجب است؛ اين جادوي موسيقي است كه زبان و مرز مشترك ندارد.
اين هنرمند 63 ساله از كودكي با موسيقي آشنا شد و سپس در كنسرواتوار ميلان به تحصيل پرداخت. آثاري كه او براي فيلمها و سريالها ساخته با چهار جايزه بينالمللي براي او مورد استقبال قرار گرفته و در سينماي جهان تاثيرگذار بوده است.
قطعه «مرثيهاي براي قطب شمال» يعني همان قطعهاي كه در قطب شمال اجرا شد، يكي از قطعات معروف شما در ايران است. ايده اين كار از كجا به ذهنتان رسيد؟
تصور نميكردم قطعهاي كه درباره قطب شمال ساختم به اين اندازه در جهان مشهور شود. در ابتدا كمپاني به اسم گرين پيس يا صلح سبز با من تماس گرفت و اعلام كردند كه پروژهاي براي حفاظت از يخهاي قطب شمال داريم و از من خواستند كه اگر چيزي به ذهنم ميرسد كه با هنر آن را ميتوان بيان كرد، به آنها اطلاع بدهم. چرا كه صداي هنر بلندتر از هر صداي ديگري است. بايد بگويم كه ايده اوليه مال من نبود، بلكه مال كمپاني است و من گفتم كه ميشود چنين كاري كرد.
دغدغه محيط زيست داريد؟
سالهاست كه نگران تغييرات آب و هوايي هستم. اگر همين طور پيش برويم نسبت ماهيهاي درياها با ميزان زبالههاي موجود در اقيانوسها برابر ميشود و اين بسيار نگرانكننده است.
در ايران مدتي است كه هنرمندان در مورد محيط زيست هم فعاليت هنري دارند و هم فعاليت اجتماعي. به نظر ميرسد كه هنرمندان ايراني با شما همعقيده هستند كه صداي هنر بلند است.
مسلما تاثير هنر بسيار است. اگر بخواهيد در مورد هر چيزي خيلي علمي حرف بزنيد يا خيلي كتابي صحبت كنيد قطعا تاثير چنداني ندارد، اما وقتي اين امر از طريق هنر بيان ميشود، تاثير آن چند برابر ميشود. طرفدار من اين كار را ميبيند و ميشنود و اين تاثيرگذارتر خواهد بود. هنر و موسيقي به روح و قلب مردم وارد ميشود.
كاملا درست است؛ خصوصا كه فضاي مجازي تاثيرگذاري كار را بيشتر كرده است. اين قطعه بارها به اشتراك گذاشته شد و مخاطبان بسياري آن را ديدند؛ به عبارت ديگر اين قطعه را تمام جهان ديدند. با توجه به اين گستردگي آيا توانستيد تاثير لازم را بگذاريد و هشدار بدهيد؟
من اين اثر را بسيار تاثيرگذار ميدانم. زماني كه با مردم صحبت ميكردم متوجه شدم كه نگران طبيعت شدهاند. مردم ديدند و آگاه شدند. ادعا ندارم كه تاثير خيلي زيادي گذاشتهام اما خودم حساس شدم و اين موضوع بسيار مهم است. زماني كه يك ليوان آب ميخورم به پلاستيكي كه دستم است و به آسيبي كه به طبيعت ميزنم فكر ميكنم. در حقيقت سعي ميكنم كه اين مسائل را رعايت كنم. بايد بگويم كه خيلي از مردم با ديدن اين ويديو نگران طبيعت شدند.
البته من نگران سلامتي شما بودم كه روي قطعه يخ پيانو ميزديد.
من واقعا اين كار را در قطب شمال و روي يخها اجرا كردم، يعني همهچيز واقعي بود و ماكت نبود. نميترسيدم اما به نظرم جالب بود. يخها را ميديدم كه در حال حركت هستند و صدا راحتتر به گوشم ميرسيد. اين طبيعت و اين تصوير خيلي برايم جالب بود.
موسيقي شما متعلق به مرز خاصي نيست. هر شنوندهاي با هر فرهنگي به راحتي ميتواند با آن ارتباط بگيرد. به عبارت ديگر موسيقي شما مرزها را ناديده ميگيرد و به زبان جهاني صحبت ميكند. چگونه به اين زبان رسيديد؟
زماني كه خواننده ميخواند از كلمه و جمله استفاده ميكند، اما زماني كه پيانو مينوازيد در حقيقت يك پله بالاتر قرار ميگيريد. من آدم مقيد به يك كشور و يك مرز نيستم، من آدم راحتي هستم و در قلب خودم مرزي ندارم، نژادپرست نيستم كه محدود به جايي باشم. اگر هنرمندي اينطور باشد در حقيقت خودش را محدود كرده است. فكر ميكنم كه قلبم را بايد باز كنم.
به عبارت ديگر موسيقي شما متعلق به هيچ سرزميني نيست.
نه متعلق به هيچجا و هيچ كس نيست. از نظر من موسيقي زباني است كه براي برقراري ارتباط از طريق آن نياز به كلام نيست. به شخصه از ريسك كردن در موسيقي واهمه ندارم به همين دليل از انواع مختلف موسيقي استفاده ميكنم و در راه به نداي قلبم گوش ميكنم. هيچگاه نخواستم كه معروف شوم البته از اين امر خوشحال ميشوم و برايم خوشحالكننده است كه در ميان مردم طرفداران زيادي داشته باشم. مثل حالا كه متوجه شدم در ميان ايرانيان طرفداران خودم را دارم و در طول كنسرتهايي كه داشتهام متوجه شدم كه ايرانيان زيادي من را ميشناسند و بارها از من خواستهاند براي اجراي كنسرت به ايران بيايم.
در طول گفتوگو بارها اشاره كرديد كه با قلبتان پيانو ميزنيد به همين دليل اجراي هر كنسرتي با هر شب ديگري متفاوت است. زماني كه براي فيلم موسيقي ميسازيد چطور خودتان را در يك قالب مشخص قرار ميدهيد؟
زماني كه تكنوازي ميكنم مانند آب رواني هستم كه جاري ميشوم، برايم فرقي نميكند كه چه چيزي مينوازم. زماني هم كه آهنگسازي ميكنم همين كار را ميكنم ولي در چارت خودش قطعاتي كه ساختم را تغيير ميدهم تا ببينم در كدام چارچوب بهتر قرار ميگيرد. دقيقا مثل همان آب رواني كه گفتم.
آيا با موسيقي ايران آشنايي داريد؟
به موسيقي ايراني گوش دادهام، اما اسم بسياري از هنرمندان را به ياد نميآورم. به موسيقي سنتي و موسيقي كلاسيك ايراني بسيار گوش دادم و اين جنس موسيقي را دوست داشتم. البته من متوجه متن كلام خوانندههاي ايراني نميشوم. موسيقي محلي ايراني با موسيقي محلي ما خيلي متفاوت است به همين دليل برايم خيلي جذاب است.
يكي از مطالبي كه در مورد نوازندگي شما در ايتاليا نوشته شده بود اين بود كه شما پشت به صحنه نوازندگي ميكنيد. در كنسرتهاي اين چند شب هم شما اين كار را ميكنيد؟
(با تاكيد) بله.
چرا؟
زمان برگزاري كنسرت ما مثل يك گل مينشينيم. من وسط مينشينم و بقيه كنار من مينشينند و ساير افراد گروه شكل گل را تكميل ميكنند. در اين شكل نشستن هم آنها من را ميبينند و هم من آنها را ميبينم و از هم انرژي ميگيريم. از طرف ديگر تماشاگراني كه پشت به من هستند به من انرژي ميدهند. و از سوي ديگر ذهنم را درگير تماشاگران نميكنم بلكه ذهنم را درگير پيانو زدن ميكنم. پيانو زدن براي من مثل مديتيشن است. هر بار كه كنسرت دارم انگار مديتيشن ميكنم به همين دليل بهتر است كه پشت به تماشاگرها بنشينم.
موسيقياي كه براي ايران آماده كرديد بر چه اساسي است؟
اين كنسرت بر اساس آلبوم «اِلمنت» است. البته من آمدهام كه خودم را معرفي كنم و تمام آثاري كه ارايه ميدهم همان موسيقيهايي است كه در سراسر دنيا آنها را اجرا كردهام، ميخواهم زماني كه كسي آنها را شنيد بگويد اين موسيقي لودوويكو اينائودي است.