تهران در شرف احتضار است!
با حضور مديراني نسبتا كاربلد باقي مانده از دوران كرباسچي، كارنامه مقبولي از خود ارايه داد، به طور مثال پروژههاي ارتقاء كيفيت فضاهاي شهري نظير پيادهروها و ميادين، پيشبرد درياچه چيتگر و توسعه خطوط مترو با وجود عدم حمايت دولت وقت، صرفنظر از ارزيابي توجيهات فني و اقتصادي خود و رعايت اصول شهرسازي، اقداماتي تحققپذير محسوب ميشوند. دوم: اگرسوداي قدرت رياستجمهوري نميداشت و تنها يك شهردار باقي ميماند. اكنون يك سوال جاي طرح دارد: بعد از حدود دو سال بلاتكليفي در ماموريتهاي سازمانهاي اجرايي در شهرداري تهران، رويه شوراي شهر فعلي و به تبع آن سناريوي انتخاب آقاي نجفي و داستان استعفاي ايشان، در روند اصلاحات مديريت شهري چه جايگاهي را به خود اختصاص خواهد داد؟ آيا تبديل به يك نقطه عطف تاريخي در تغيير مسير شهرداري از يك «مديريت بلديهاي» به حكمروايي خوب شهري خواهد شد؟
يا ممكن است اين نقطه عطف، يك آركئوتايپ قاليبافي اما مثبت، فراجناحي، داراي گرايشات دانشبنيان و داراي سلامت حرفهاي باشد كه بهزعم نگارنده، نياز مبرم تهران در نيمه دوم دهه 90 شمسي است؟...
به نظر ميرسد اقدامات ارزنده شهرداري مستعجل آقاي نجفي، ميبايد بعد از نجات اين بيمار محتضر و بازگشت شهر به بخش مراقبتهاي ويژه مورد توجه و پيگيري تمام و كمال واقع شود. در اين وهله ميتوان از مديريت مشاركتي و استفاده از سرمايههاي اجتماعي نيز بهرههاي لازم را كسب كرد و شفافيت، فرهنگ كار و تعهد را در بدنه مديريت شهري به يك فرهنگ نهادينه و پايدار نزديك كرد.