ترانه سرايان گذشته را ستايش كنيم
محمد سرير
يادآوري چــهرههـاي پيشكسوت شايد از اين جهت مناسب باشد كه ما به آن بهانه نگاهي به تاريخچه و روند بخشهاي هنري جامعه بيندازيم و زندگي كساني را كه در مقاطعي توانستهاند خلاقيت ماندگاري از خودشان به جاي بگذارند، مرور كنيم. ميتوان گفت نسلي از هنرمنداني كه در دهههاي بيست، سي و حتي چهل فعاليت ميكردند، تقريبا ديگر در ميان ما نيستند ولي آثارشان همچنان جاري و برقرار است، در اذهان عمومي وجود دارد و بعد از گذشت مدتها هنوز ورد زبان مردم است. اين نشان ميدهد كه عيار آن آثار در حدي بوده و هست كه بتواند در سنوات طولاني ماندگار بماند. اين يك اتفاق بسيار ارزشمند است. چرا كه در شرايط موجود و در اين زمانه آثار كمتري را ميبينيم كه به اندازه آن آثار قديمي و به ياد ماندني، ماندگاري داشته باشد.
اما آنچه مهم است در واقع بخشهاي مربوط به آموزههايي است كه اين آثار براي آيندگان از خودش به جاي ميگذارد. آثار هنري در حقيقت يك نوع ماندگاري و بخشهاي آموزشي دارد كه اينها در نسلهاي بعد به شكلي ادامه پيدا ميكند و خود اين بخش تداوم خلاقيتهاي هنري در يك جامعه را شكل ميدهد. اگر نقاشي، شعر يا بعضي از آثار موسيقي در كشور ما امروز هم در بخشهايي حضور پررنگي داشته باشد، ناشي از تداوم اين كار در سالهاي مختلف است؛ اينكه هر كدام از اين بخشها به نوعي در آثار آيندگان متجلي شده و حتي ممكن است از تجربه آنها هم استفاده كنند و از قضا آن تجربهها ارزشمند هم باشند. در عين حال ما جامعه شاكر و متوجهي نسبت به اين موضوعات داريم و به نظر من يكي از بخشهاي تاثيرگذار در كار هنرمندان براي ادامه خلاقهشان هم اتفاقا همين است؛ اينكه آثار هنرمندان ديده ميشود، شنيده ميشود و عموم جامعه به اين آثار و ماندگاري آنها توجه دارد، بخشهاي خلاقهاي كه يگانه هست را مياستايند، ميشناسند و در نهايت آن بخشها ميمانند و ماندگار ميشوند.
در مورد بيژن ترقي بايد بگويم كه ايشان در يك بازه زماني طولاني، يكي از ترانهسرايان برجسته كشور ما بودهاند و آثار بسيار ارزشمند و ماندگاري از خودشان به جاي گذاشتهاند. واقعيت اين است كه در طول چندين سال اخير بخش ساخت ترانه كه روي موسيقي ساخته ميشد، كم و بيش به فراموشي سپرده شده و ما افراد كمي را داريم كه بتوانند روي موسيقيها شعر ماندگاري خلق كنند.
به اعتقاد من، انديشه بسيار گرانقدر و پرمعنايي كه در مورد ترانهسرايي در گذشته وجود داشته، رفتهرفته در حال فراموشي است و شايد ترانههايي ساخته شود اما مربوط به اشعار موجود است و كمتر ترانهسرايي ميتواند آثاري را به وجود بياورد كه خود آن آثار يك شعر بلندِ پرمفهومِ بسيار غني باشد. بنابراين با در نظر گرفتن شرايط موجود و وضعيتي كه براي ترانهسرايي در دنياي امروز موسيقي پيش آمده، قطعا بايد ترانهسرايان ارجمند گذشته را ستايش كنيم كه چنين آثاري را خلق كردند و قطعا صحبتها و خلاقيتهاي آنها هنوز هم در جامعه ماندگار است.