پوران گلفام براي چندمين بار
خطاب به صدا و سيما نامه نوشت
حقوق ناديده گرفته شده «فرهاد»
همسر فرهاد مهراد روز گذشته با انتشار نامه‌اي سرگشاده نسبت به رأي دادگاه تجديد نظر درباره پخش آثار اين خواننده از صدا و سيما اعتراض كرد. پوران گلفام در اين نامه كه خطاب به رياست قوه قضاييه و سازمان صدا و سيما نگاشته به آخرين جزييات پرونده شكايتش از صدا و سيما اشاره كرده است.
پيش از اين در پي طرح دعوي از سوي خانواده فرهاد مهراد در سال 1389 به مجتمع قضايي شهيد صدر تهران، شعبه 80 دادگاه عمومي حقوقي دستور موقتي مبني بر منع پخش آثار فرهاد از كليه كانال‌هاي راديو و تلويزيون صادر كرده بود.
همسر فرهاد پيش از اين نيز بارها با انتشار نامه و انجام گفت‌وگوهايي درباره پخش آثار اين خواننده از تلويزيون و راديو و نيز استفاده از موسيقي‌هاي او بر تيزرها و پيام‌هاي تبليغاتي واكنش نشان داده و گفته بود: «فرهاد هيچ‌وقت نمي‌خواست كه كارش جنبه دولتي داشته باشد. حتي گاهي كه اينجا بود و تلويزيون روي صداي خواننده‌اي، تصاوير زنبور و پروانه مي‌گذاشت براي او خيلي
مسخره بود.»
حالا اگرچه دادگاه تجديد نظر هم حكم نهايي‌اش را اعلام كرده اما همچنان پوران گلفام نسبت به پخش آثار همسرش از رسانه ملي اعتراض دارد. در بخشهايي از متن اين نامه آمده است:
«دادگاه تجديدنظر در خصوص شكايت خانواده فرهاد مهراد از سازمان صدا و سيما مورخ 17/۷/95 راي دادگاه بدوي را تاييد كرد و به دليل عدم دسترسي به آرشيو تلويزيون و در نتيجه عدم كفايت مستندات، با وجود نظر كارشناسان تعيين شده از جانب دادگستري، تنها شش قطعه از آثار فرهاد را واجد شرايط براي احقاق حقوق تضييع شده دانست.»
پوران گلفام نوشته است:« با وجود اينكه دادگاه پيشين حكم به ممنوعيت پخش آثار فرهاد از صدا و سيما داده بود، اجراي آن از جانب اين رسانه محقق نشد و رييس دادگاه تجديد نظر نهايي هم در حكم خود اشاره‌اي به اين موضوع نكرد! من به عنوان يك شهروند عادي، شايد به دليل بي‌اطلاعي از قوانين، دليل اين را نمي‌دانم و خواهشمندم علت را نه صرفا براي من بلكه براي خانواده موسيقي ايران توضيح بدهند تا شايد حداقل هنرمندان در قيد حيات بدانند كه چرا صدا و سيما حق دارد بدون اجازه آثارشان را پخش كند. »
بخش ديگر نامه به پرداخت جريمه نقدي از سوي سازمان صداوسيما اشاره دارد كه البته ميزان آن تقليل يافته است: «تنها نكته اميدوار‌كننده اين است كه صدا و سيما موظف به پرداخت جريمه شده است. هر چند جريمه نقدي از مبلغ ۸ ميليارد ريال (مطابق با كارشناسي در سال 1391) به ۲ ميليارد و هفتصد ميليون ريال (كه هنوز هم پرداخت نشده!) تقليل پيدا كرده است. خيلي از اطرافيان من به همين مقدار هم اميدوار نبودند اما مساله خانواده فرهاد اين اعداد و ارقام نبود. وقتي هنرمندي در زمان حياتش محترم شمرده نشود، در نبودش آنچه مي‌انجامدتسكين رنجي است كه پيش‌تر با مرگ به پايان رسيده است. تازه همين سنت مرده پرستي را كه بخشي از فرهنگ ديرينه ما است، حاضر نيستيم در قبال فرهاد اجرا كنيم. عجبا كه از روزگار فردوسي تاكنون در سرزمين كهن ما «هنرمند» همچنان جايگاهي شايسته و بايسته ندارد.»