لكههاي ننگي كه حالا اميد فرانسه شدهاند
قهرماني از محله زورگيرها
علي كربلايي
كيليان، يك قهرمان در فرانسه، دومين بازيكن گرانقيمت جهان و همچنين اميد اول يك ملت براي بازگرداندن عنوان قهرماني جهان در اين تابستان است. همه اينها در حالي است كه امباپه هنوز يك نوجوان است و تازه به سن قانوني رسيده. القابي كه فشار زيادي بر شانههاي پسربچه حومهنشين وارد كرده، اما او همواره ثابت كرده از پس چالشها برميآيد. زندگي در محلهاي كه بچهمعروفهايش همه يا تروريست شده بودند يا زورگير، از او يك مبارز واقعي ساخت. براي پسربچهاي كه در شورش و ناآرامي رشد كرده است، جو استاديومها چندان هم ترسناك نيست؛ شايد بههمين خاطر باشد كه او استرسهاي طبيعي يك نوجوان را ندارد و با خونسردي تمام ضربات آخرش را ميزند. او همه كار را بهشكل باورنكردنياي سريعتر از ديگران انجام ميدهد. چرا كه اگر در كودكياش كند ميبود، شانس چنداني براي فرار كردن از دست قلدرها نداشت. خوشبختي بزرگ كيليان امباپه اين بود كه پدرش مربي فوتبال تيم «آ. اس بادي» در محله محرومشان بود و نميخواست پسرش راه همسن وسالانش را انتخاب كند. منطقهاي در شمال پاريس كه برخي آن را در حومه و برخي در داخل مرزهاي شهر ميدانند. منطقهاي كه بين مردم آنجا و سفيدپوستها ارتباط چنداني وجود ندارد.
زاغهنشينهاي پاريس بهمحلههايي نفرتانگيز براي مردم پايتخت فرانسه تبديل شدهاند. آنها معتقدند مهاجران و پناهجويان در حال ضربه زدن به شهر و حتي تمام كشور هستند. بوميها و متمولان پاريس ميگويند از بينشان دزدهاي زيادي امنيت مردم را تهديد ميكنند و ادامه حضورشان چندان بهنفع اعتبار شهر نيست. آنها با گرفتن تابعيت فرانسوي و همزمان حضور در گروههاي افراطگرا، خدشهاي به پاسپورت فرانسوي وارد كردهاند. همچنين مردم ساكن در اين زاغهها هميشه اولين مظنونان ارتباط با تروريسم هستند. يكي از مربيان دوران كودكي امباپه ميگويد او يك استعداد محض بود. يك كودك خردسال كه با توپ زندگي و با كمك آن از پلشتيهاي محيط اطرافش فرار ميكرد. اين براي كيليان، چيزي شبيه به تنها روزنه اميد براي رسيدن به دنياي دور از آشوب بود. مربيان ميدانستند كه او استعداد ويژهاي دارد، اما نميدانستند چطور اين استعداد را به ديگران نمايش بدهند. قانع كردن مديران باشگاههاي بزرگتر براي خريد بازيكني كه در «بادي» بزرگ شده كار سختي بود چرا كه نگاه بدي به اين منطقه ميشد.
زماني كه ژان فرانسيس سانر، مدير باشگاه بادي براي اولينبار بازي او را ديد محو تماشايش شد و در پايان بازي تنها گفت: «باورنكردني!» اين تقدير مدير باشگاه كليد انتقال كيليان از باشگاه جوانان «بادي» به جوانان موناكو بود. باشگاهي كه با درخشش در آن به يك ستاره قابل اتكا در فوتبال فرانسه تبديل شد؛ تبديل به بازيكني شد كه ناصر الخليفي حاضر است براي داشتن او در پروژهاش 180ميليون يورو خرج كند. البته امباپه در اين مسير تنها نيست. مهاجراني كه هميشه مورد بيمهري مردم قرار ميگيرند، فرزندانشان به اميد ملت بدل شدهاند. در تركيب تيم ملي فرانسه بازيكناني با داستان مشابه امباپه بازي ميكنند. تفاوت داستان در جزييات و نامهاست؛ وگرنه ساير اركان داستان مشترك است. پوگبا در محله سورمارن همان داستاني را داشت كه امباپه در بادي داشت. كانته همچنين داستاني مشابه در روئلمالموزه در غرب پاريس داشت. فوتنهسوبوا محلهاي بود كه بيليز متوئيدي آنجا رشد كرد و اگر اسم اين محله را در پاريس بپرسيد با تعجب نگاهتان ميكنند و فكر ميكنند دنبال مواد مخدر هستيد. بنجامين مندي، مدافع كناري تيم ملي و باشگاه منچسترسيتي هم در كودكي با همين مشكلات در محلهاي ديگر دستوپنجه نرم ميكرده. حالا كنار هم قرار گرفتن اين همه بازيكن كه كودكي سختي داشتند و مدام از سوي مردم نگاهي با برچسب درجه چندم به آنها ميشده، تيمي با انگيزهاي باورنكردني ساخته است. تيمي كه موفقيتش ميتواند زندگي مردم آن محلهها را هم دگرگون كند. بچههاي كوچك اين محلهها، حالا بهجاي تروريستها و قاتلها، الگوهاي بهمراتب بهتري دارند.
كيليان امباپه، پسربچهاي كه با تماشاي پوسترهاي كريس رونالدو شبش را صبح ميكرد و روياي ديدن او را از نزديك داشت، حالا تبديل به اسطورهاي شده براي بچههايي مثل خودش. بچههايي كه بهجاي نااميدي، بايد به فوتبال فكر كنند و فرار به سمت خوشبختي. از ليست بازيكنان فرانسوي با سابقه زندگي در محلههاي بدنام، ستارههايي مثل كريم بنزما، دميتري پايه و آنتوني مارسيال به دلايل مختلف از تيم ملي جا ماندهاند. از اين ميان بنزما معتقد است كه بهخاطر مسائل نژادي است كه دشان اعتقادي به او ندارد. او از زمان عدم دعوت به تيم ملي تا امروز سه بار فاتح ليگ قهرمانان شده و همواره در تركيب بهترين تيم اروپا به عنوان بازيكن ثابت قرار داشته است. اما مسائلي فرافوتبالي باعث شده تا كريم بنزما از تيم ملي فرانسه دور بماند. بسياري معتقدند اگر اتفاقاتي كه براي بنزما افتاد براي بازيكني مثل گريزمان ميافتاد، هرگز شاهد خط خوردنش از تيم ملي نميبوديم. اين نشان ميدهد با وجود اينكه مهاجران افتخارات زيادي به تاريخ فرانسه اضافه كردهاند، اما همچنان اشتباهاتشان غيرقابل بخشش است. سفيدپوستها همچنان جور ديگري نگاهشان ميكنند. شايد با قهرماني در جام جهاني، فرزندان مهاجران و پناهندهها موفق شوند به مردم سرزمين ميزبانشان اداي ديني كرده باشند.