گيشه چشمانتظار سلبريتي
احسان شفيعي
اوايل دهه نود گيشه تئاتر كشور درگير افت فروش شد. نمايشها قابليتهاي ويژهاي براي جذب مخاطب نداشتند. عموم سالنهاي دولتي در دست دو طيف بود. يك هنرمندان مشهور كه تجربه خوبي با سوبسيدهاي دولتي داشتند و دوم گروهي از جوانان خوشفكر كه هنوز بازار تئاتر روي خوش فروش به آنان نشان نداده بود. وضعيت سينما نيز در آن روزگار چندان خوش نبود.
بازيگراني كه روزگاري گيشه را تامين ميكردند توانايي جذب مخاطب ناراضي اوايل دهه نود را نداشتند. چيزي شبيه روزگار كنوني را تجربه ميكرد؛ اما ذايقهشناسي برخي كارگردانان تئاتر برآمده از دهه هفتاد شمسي وضعيت را تغيير داد. نمونه بارز و مشهورش حضور مهناز افشار در نمايش «آمديم،نبوديد،رفتيم» رضا حداد بود. حضور مهناز افشار در كنار بازيگران هميشگي آتيلا پسياني، گيشه مطمئني براي تماشاخانه ايرانشهر فراهم كرد. بازي رضا يزداني در كاري از آروند دشتآراي نيز پاي سلبريتيهاي موسيقي را به تئاتر باز كرد. نمايشها اكنون مفري براي فروش پيدا كرده بودند. فروشها صعودي ميشود و پاي بخش خصوصي به تئاتر باز ميشود. شرايط فراهم شده سه حالت براي بازيگران ايجاد ميكند؛ نخست حضور بازيگران مشهوري كه خاستگاهي تئاتري داشتند. آنان پس از بازگشت به تئاتر، به واسطه نزديكي ميان جامعه مخاطب و خود، گيشه را رونق دادند. عموما با درك بهتري از درام، آثار موفقتري را برميگزيدند. طناز طباطبايي يا امير جعفري نمونههاي مشهور اين دسته بودند. دسته دوم ستارگان سينمايي خوشچهرهاي بودند كه به لطف هواداران تئاتر نديدهشان، جنس تازهاي از مخاطبان تئاتر را خلق كردند. نمونه نهايي اين ستارگان كه به نوعي تير آخر تركش تهيهكنندگان به حساب ميآمد بهرام رادان در نمايش سي است. البته رادان اين روزها براي نمايش محمد رحمانيان نيز در حال تمرين است. رحمانيان در نمايش پيكان جوانان خود نيز از رضا يزداني بهره برده بود. با اين حال ستارههاي سينمايي همواره فروش را تضمين نكردهاند. فروش دور از انتظار نمايش سه خواهر و ديگران حميدرضا امجد با بازي بهنوش بختياري يا فروش پايين نمايش فصل شكار بادبادكهاي جلال تهراني با حضور بهنوش طباطبايي نشان داد بهنوشها گيشه را نجات نميدهند.
سلبريتيها حتي پشت نمايش نميايستند. در شرايط بد اقتصادي تئاتر ايران آنان با دريافت حق خود بخش مهمي از عوامل را بياجر و مواجيب ميگذارند تا عوامل نامشهور مدتها طلبكاران ساكت باقي بمانند.