• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4141 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۱ مرداد

ايران و رقابت‌پذيري چين

بهرام اميراحمديان

چين را در فضاي اقتصاد جهاني به عنوان دومين اقتصاد جهان بعد از ايالات متحده امريكا معرفي مي‌كنند. بر اساس آمار سال 2016، توليد ناخالص داخلي امريكا نزديك به 18 تريليون دلار بود در حالي كه چين با بيش از 12 تريليون دلار توليد ناخالص داخلي كه تقريبا معادل دو سوم اقتصاد امريكا مي‌شود، اين كشور را به عنوان دومين اقتصاد جهان تعقيب مي‌كرد. اما اين اعداد، تمام واقعيت موجود در مقايسه توان امريكا و چين نيست. فقط قدر مطلق رقم توليد ناخالص داخلي به تنهايي نشان‌دهنده توان يك كشور نيست. حجم اقتصاد چين در شرايطي برابر با دو سوم اقتصاد امريكاست كه بيش از چهار برابر امريكا جمعيت دارد. سرانه توليد ناخالص داخلي امريكا را اگر با چين مقايسه كنيم، مي‌بينيم كه سهم هر چيني از توليد ناخالص داخلي كشور 8 هزار دلار است در حالي كه هر امريكايي سالانه 58 هزار دلار از توليد ناخالص داخلي كشور سهم مي‌برد. با اين حساب، اگر براساس درآمد سرانه در نظر بگيريم، آنگاه چين نه‌تنها دومين اقتصاد دنيا نيست بلكه در ميان كشورهاي متوسط جهان ما قرار مي‌گيرد. چين براي اينكه اين حجم عظيم از جمعيت را تامين بكند، بايد درآمدهاي كلاني داشته‌باشد. مديريت و تامين نيازهاي يك ميليارد و 400 ميليون نفر، كار ساده‌اي نيست، چين مجبور است كه در ابعاد جهاني نفوذ داشته‌باشد تا بتواند كالاهاي خود را صادر و با درآمد آن بتواند نيازهاي جمعيت بزرگ خود را تامين كند. در نتيجه بزرگ‌ترين نيازهاي چين براي تامين نيازهاي جمعيتش، اول دسترسي به همه كشورهاي جهان به عنوان خريداران كالاهاي توليدي چين و ديگري رقابت‌پذيري كالاهاي چيني است. تمام تلاش چيني‌ها اين است كه كالاهايي كه توليد مي‌كنند به لحاظ رقابت‌پذيري نسبت به كالاهاي توليد شده مشابه از سوي كشورهاي ديگر، قدرتمندتر باشند، يعني ارزان‌تر، در دسترس‌تر و پايدارتر. اين رقابت‌پذيري دقيقا همان نكته‌اي است كه رقباي چين در بازارهاي جهاني را نسبت به توان اقتصادي چين نگران مي‌كند، به همين دليل هم مي‌بينيم كه چه در اروپا و چه در امريكا، نهضت‌هايي براي رويارويي با تجارت كالاهاي چيني در حال شكل‌گيري است. طي ماه‌هاي گذشته شاهد بوديم كه دولت ترامپ با شعار «اول امريكا» در امريكا اقدام‌هاي تند و سختي را در برابر توان تجاري چين انجام داد، وضع تعرفه‌هاي جديد بر كالاهاي چيني عملا به معناي اين است كه كالاي چيني با قيمت گران‌تر به دست مصرف‌كننده نهايي امريكايي برسد و اين يعني كاهش دادن رقابت‌پذيري چين در برابر اقتصاد امريكا.

طي يك سال و نيم اخير، شاهد هستيم كه بر خلاف ماهيت سنتي و هميشگي امريكا كه به عنوان نماد سرمايه‌داري جهاني، پرچم‌دار جهاني شدن بود، امروز رييس‌جمهور امريكا با شعارهاي حمايت‌گرايانه، عليه جهاني‌شدن و جهاني‌سازي سخن مي‌گويد و در برابر چين كه روزگاري نماد كمونيستم محسوب مي‌شد، به عنوان پرچم‌دار و مدافع جهاني‌سازي داد سخن سر مي‌دهد. اين رويدادها منبعث از نيازهاي جديد دو كشور است، چين امروز ابزارهايي مانند سازمان تجارت جهاني WTO را به عنوان يك اهرم كارآمد براي رقابت در بازارهاي جهاني مي‌بيند؛ سازماني كه اجازه مي‌دهد كالاهاي چيني با كمترين تعرفه‌ها و بلامعارض در بازارهاي جهاني به فروش برسند و عرضه شوند. رقباي چين تلاش مي‌كنند تا توان رقابت‌پذير توليدات چيني را در بازارهاي جهاني كاهش دهند. اولين راهكار تلاش براي افزايش قيمت و گران‌تر كردن كالاهاي وارداتي و مواد خام وارداتي به خاك چين است. چين بخش اعظم مواد اوليه و به ويژه انرژي را از خارج از كشور خود وارد مي‌كند تا با طي فرآيندهاي صنعتي آنها را به كالاي تمام شده صادراتي تبديل كند. امريكا براي گران‌تر كردن واردات چين دو روش را به كار مي‌گيرد؛ يكي افزايش ريسك حمل و نقل كالا به چين، موضوعي كه باعث مي‌شود هزينه بيمه‌ها افزايش پيدا كند. چين بخش اعظم تبادل‌هاي تجاري خود، چه واردات و چه صادرات را از طريق آب‌هاي بين‌المللي و اقيانوس‌ها انجام مي‌دهد و افزايش هزينه‌هاي حمل و نقل و بالا رفتن ريسك سلامت جابه‌جايي كالاها، مي‌تواند بر قيمت تمام شده كالاهاي اين كشور اثر جدي داشته‌باشد. ديگر راهكار امريكا فشار به نظام پولي چين است، امريكايي‌ها ادعا مي‌كنند كه چين با دخالت در بازار ارز، باعث مي‌شود كه ارزش يوان نسبت به ارزهاي خارجي، ثابت بماند. با كاهش دستكاري شده ارزش پول ملي، چيني‌ها مي‌توانند قيمت تمام شده كالاهاي خود را در خارج از مرزهاي چين كمتر كنند، از اين طريق كه وقتي ارزش پولي كه كارگر چيني دريافت مي‌كند نسبت به ارزش پولي كه براي خريد كالاي تمام شده توليدي او پرداخت مي‌شود، كمتر باشد، فشار بيشتري بر كارگر چيني مي‌آيد تا با دستمزد كمتر، كالاي گران‌تري توليد كند. در اين مسير از يك طرف فشار به دولت چين از درون با تحريك طبقه آسيب‌پذير با اهرم حقوق بشر و از طرف ديگر در آب‌هاي بين‌المللي اطراف چين با ايجاد تنش‌هاي نظامي و امنيتي كه ريسك حمل و نقل كالاهاي چيني را افزايش مي‌دهد، وارد مي‌شود. به همين دليل است كه شاهديم امروز درياي جنوبي چين به يك مساله مهم در عرصه بين‌المللي تبديل شده است. جايي كه چين از طريق ساخت جزاير مصنوعي در حال گسترش آب‌هاي داخلي خود است و چندين كشور منازع در اين منطقه هستند كه امريكا با حمايت از آنها، در امنيت آب‌هاي اطراف چين ايجاد اختلال مي‌كند.

آسيب‌پذيري چين در برابر مساله حمل و نقل، يكي از انگيزه‌هايي است كه چيني‌ها را بر آن داشته تا طرح بلندپروازانه يك جاده يك كمربند را مطرح كنند؛ طرحي كه مسيرهاي متعدد زميني و دريايي را در اطراف چين به سراسر جهان متصل مي‌كند. از اين طريق، چيني‌ها قصد دارند با تنوع بخشيدن به مسيرهاي دسترسي خود به بازارهاي جهاني، آسيب‌پذيري خود در آب‌هاي اقيانوس آرام و هند را كمتر كنند. همزمان چين به دنبال افزايش تنوع بازارهاي خود است، چرا كه بخش عمده توليد ناخالص داخلي چين متكي به تجارت جهاني است و در صورتي كه صادرات و مبادلات اقتصادي چين با هر كشوري قطع شود، از ميزان رشد اقتصادي اين كشور هم كاسته خواهد شد. در اين ميان، ايران از سه طريق مي‌تواند به رقابت‌پذيري چين در بازارهاي جهاني كمك كند:

1- به عنوان تامين‌كننده انرژي ارزان

2- بخشي از مسيرهاي پيشنهادي براي يك كمربند، يك جاده

3- يكي از بازارهاي متنوع مصرف كالاهاي چيني

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون