دعواي دنبالهدار ترامپ و لبرون جيمز
جنگ پادشاه و پرزيدنت
علي ولياللهي
لبرون جيمز همه ويژگيهاي تبديل شدن به يك اپوزيسيون كلاسيك را دارد. مقابل ترامپ. او محبوبيت بينظيري ميان مردم امريكا دارد. رنگين پوست است و نسبت به وقايع اطرافش هم بيتفاوت نيست. جيمز از روزهاي اولي كه ترامپ به عنوان يك چهره سياسي در امريكا وارد كارزار انتخاباتي شد و بعد هم به كاخ سفيد راه يافت، نسبت به سياستها و تصميمات او واكنش نشان داده. آخرين چلنج اين دو نفر برميگردد به همين يكي دو روز گذشته كه جيمز با حضور در برنامهاي از شبكه مخالف ترامپ يعني سيانان نسبت به سياستهاي تفرقهبرانگيز دونالد ترامپ اعتراض كرد. «ترامپ از ورزش براي جدايي كشور استفاده ميكند.» اين عين جملهاي است كه جيمز در مصاحبه بيان كرد. او همچنين در اين مصاحبه كه توسط دان لمون انجام شد، اعلام كرد قصد راهاندازي يك مدرسه را دارد براي بچههايي كه در خطر زندگي ميكنند در شهر آكرون ايالت اوهايو؛ شهري كه زادگاه خودش است. بعد از اين برنامه، ترامپ در توييتي با احمق خواندن لمون، به كمهوشي جيمز اشاره كرد و براي ساختن يك دوقطبي در دنياي بسكتبال و ياركشي احتمالي براي جنگهاي لفظي آينده گفت من مايك را دوست دارم. منظور ترامپ از مايك، مايكل جردن، ستاره افسانهاي سابق دنياي بسكتبال است. هرچند تير ترامپ به سنگ خورد و جردن با انتشار توييتي حمايت خود را از جيمز اعلام كرد. لمون هم با انتشار توييتي با اشاره به قوانين مهاجرتي جديد ترامپ كه فرزندان را از خانوادههاشان جدا ميكند ،گفت: چه كسي احمق واقعي است؟ كسي كه بچهها را به كلاس درس ميفرستد يا آنها را راهي قفس ميكند؟
همانطور كه گفته شد اين اولينباري نيست كه جيمز آشكارا با سياستهاي اعمال شده در ايالات متحده به مخالفت برميخيزد. جيمز 33 ساله علاوه بر تاسيس بنياد خيريهاي با نام خانواده جيمز و احداث مدرسه براي بچهها عملا در وقايع اجتماعي، سياسي هم حضوري پررنگ دارد. از معروفترين واكنشهاي جيمز ميتوان به ماجراي مرگ اريك گارنر توسط مامور FBI در سال 2014 اشاره كرد. گارنر مردي 43 ساله و داراي 6 فرزند بود كه توسط يكي از افسرهاي پليس امريكا به خاطر نوع بازداشتش راه تنفسش بسته شد و از بين رفت. همچنين ماجراي شليك به تريوان مارتين 17 ساله نيز محملي شد براي اعتراضات جيمز. در هر دوي اين اتفاقات جيمز همواره كنار تمام سياهپوستاني بود كه براي احقاق حقوق خود به خيابانها ريخته بودند. حمايتي كه دردسرهاي زيادي براي او به وجود آورد. اوج كار جيمز اما برميگردد به زماني كه او همراه تيمش توسط ترامپ بعد از قهرماني در NBA طبق سنت هرساله به كاخ سفيد دعوت شد. جيمز ديدار با ترامپ را بزرگترين ضد حال ممكن دانست و در توييترش نوشت: رفتن به كاخ سفيد براي ما افتخار بزرگي بود تا وقتي كه تو آمدي! اين دومين ضربه بزرگ جيمز تا آن زمان به ترامپ بود. بار اول نيز جيمز در واكنش به سياست احياي امريكاي بزرگ توسط رييسجمهور جديد، آن را روشي براي احياي نژادپرستي و معضلات قديمي سياهپوستان ناميد.
تاريخ جامعه امريكا همواره مبارزين سياسي بزرگي به خودش ديده. از هر جنسيت و رنگ و نژاد و مليتي. اما رفتار جيمز از همه بيشتر ما را به ياد محمدعلي كلي فقيد مياندازد. بوكسور نابغهاي كه در سال 1966 با سرپيچي از رفتن به جنگ ويتنام به زندان محكوم شد و تمام عناوين قهرمانياش از او گرفته شد. همين كار محمدعلي بود كه او را از يك بوكسور صرف به يك مبارز تمامعيار سياسي تبديل كرد. كلي بعد از آن اتفاق بيشتر وقت خود را به حضور در گردهماييها و ميتينگهاي سياسي و اجتماعي گذراند. سياهپوست بودن، مبارز بودن (ورزشكار بودن)، محبوب بودن و البته مسلمان بودن كلي، از او چهرهاي ساخت كه مردم بتوانند آن را به عنوان رهبر مبارزات خود برگزينند. هنگامي كه او در سال 2016 از دنيا رفت بيشتر رهبران دنيا در پيامهايي با اشاره به آزادگي و عدالتخواه بودن كلي فقدان او را تسليت گفتند. اوباما با مقايسه محمدعلي با چهرههاي بزرگي همچون ماندلا و مارتينلوتركينگ او را شخصي ناميد كه براي همه مردم مبارزه كرد.
حالا با توجه به رفتاري كه از ترامپ سراغ داريم، او احتمالا حملاتي را براي تلافي در نظر خواهد گرفت و از آن طرف ميدانيم كينگ جيمز هم آدمي نيست كه بيكار بنشيند. هرچند همسر ترامپ و مشاورانش تلاش بسياري دارند كه اختلافات رييسجمهور و مرد محبوب بسكتبال گستردهتر از اين نشود، اما روند جدالهاي لفظي اين دو نشان ميدهد كه اين قصه سر درازي دارد. روندي كه شايد باعث شود شاهد حضور محمدعلي كلي جديدي در كشور ايالات متحده باشيم. مبارزي كه اينبار محل هنرنمايياش خارج از رينگ بوكس و در سالنهاي بسكتبال است.
غول 203 سانتيمتري و 113 كيلويي بسكتبال امريكا كه با حقوق سالانه بيش از 33 ميليون دلار در رديف پردرآمدترين ورزشكاران جهان قرار دارد؛ مردي كه به اعتقاد بسياري از كارشناسان ورزشي بهترين بسكتباليست تاريخ جهان است، هيچگاه نتوانسته خاستگاه خودش را فراموش كند. او فراموش نكرده كه تا 16 سالگي همراه مادرش چه سختيهايي براي بزرگ شدن كشيده. يادش نرفته هر سال مستاجر بودن و اجبار براي تغيير مكان را. يادش نرفته دردسرهاي سياهپوست بودن و فقير بودن را. مردي كه در فيلم كوتاه برنده اسكار «بسكتبال عزيز» با صداقت ميگويد كه چطور براي رسيدن به روياهايش تلاش كرده و چه سختيهايي كشيده. مردي كه با آن توپ قرمز رنگ توي دستانش و در زير نور نئون پاشيده به بدن عضلانياش تبديل به منبع الهام بسياري از كودكان در كشورهاي مختلف دنيا شده، رسالت بزرگتري را بر دوش خود احساس ميكند. او نهفقط براي كساني كه ميخواهند بسكتباليست شوند، نه فقط براي كساني كه ميخواهند ورزشكار موفقي شوند، بلكه تلاش دارد براي تمام كساني كه رنجي در زندگيشان متحمل ميشوند پيامآور شادي و اميد باشد.