محيطزيست محل انتقامجويي نيست
سينا قنبرپور
حال محيطزيست خوب نيست و از آن بدتر حال اخبار اين حوزه است. مثل يك آتشبار خط مقدم خبرهاي منفي در اين عرصه در حال انتشار است؛ مثل رگبار. زماني اخبار منفي محيطزيست متوجه گونههاي در معرض خطر بود. الان اما، گويي خبر تصادف يك توله يوزپلنگ در محدوده پارك ملي توران در ميان ساير خبرهاي منفي گم شده است. مدتهاست كسي از شكار و صيد غيرقانوني در فريدونكنار و مناطقي در خوزستان خبري نميگيرد در حالي كه همچنان وضع بر همان روال سابق است و نگرانكننده. گويي خبرها فقط منتشر ميشوند كه يك ضربه ديگر بزنند. كسي هم به اقدامها و آثار يا تصميمهاي بعد از وقوع ماجرايي كه منجر به خبر شده كاري ندارد. اين در وضع و حالي است كه در برخي مناطق حساسيت رويدادها دوچندان است و نيازمند يك نگاه همهجانبه و استراتژيك. نمونه خبر اين رويدادها را در خوزستان ميتوان رصد كرد. پس از مشكلات آب در آبادان و خرمشهر و تاثيرات آن بر زندگي مردم و همه حواشي آن، موضوع حريق در هورالعظيم به دو شكل در خط خبري قرار گرفت. در روزهاي نخست موضوع سوختن گاوميشها مطرح شد و فضا را ملتهب كرد. پس از آن عدمتوفيق در اطفاي حريق هورالعظيم دستمايه توليد خبرها شد. موضوع از اين قرار بود كه حريق در بخش عراقي اين تالاب رخ داده بود و ابتدا موضوع براي درگير كردن مردم خوزستان كه مدتها گرفتار ريزگردها بودند، سوژه شد. اما بعد كه مشخص شد منشا و محل حريق در بخش عراقي است سوژه ديگري درست شد و آتشي ديگر افروخته شد. اينبار از عباراتي چون «دود آتش به چشم ايرانيها» بهره گرفته شد. از مدتي قبل نيز تسهيل ورود عراقيها به منطقه آزاد اروند بهانهاي براي ايجاد حاشيهها و شايعههايي شده بود. ادامه اين حاشيهها و شايعهها با اظهارنظر رييس سازمان حفاظت محيطزيست جاني ديگر گرفت كه گفت حريق هورالعظيم تعمدي است. حالا سوژه جديد، دامن زدن به ذهنيتي است كه از زمان جنگ تحميلي در بين ما ريشه دوانده بود. بهجز اين خبر همراهي عراقيها با تحريمهاي امريكا عليه ايران بر آتش اين شيطنتها افزود. حالا درست در نيمه تابستاني كه با مشكل كمآبي مواجه هستيم يك مساله محيطزيستي پيشرويمان قرار گرفته است كه حاشيههاي مختلفي يافته و بهانه بسياري از مناقشهها شده است و اگر به سرعت، عمل نكنيم و تدبير لازم را به كار نبنديم ميتواند يك بحران ديگر ايجاد كند. اما همه اين ماجراها با يك مديريت استراتژيك و هوشمندانه قابل مهار و كنترل است.
به سادگي ميتوان قدم در راه حلكردن اين ماجراي چندوجهي گذاشت.
نخست؛ بپذيريم محيط زيست مرز نميشناسد و از همين فرصت براي دوستي و صلح بيشتر بين خودمان و همسايگانمان بهره بگيريم. خشك شدن تالاب هورالعظيم براي همه مردم دنيا به ويژه براي ايرانيها و عراقيها آثاري زيانبار دارد. اهميت خشك شدن اين تالاب علاوه بر ايجاد شرايط براي بروز ريزگرد موجب اتفاق ديگري است كه كمتر به آن اشاره شده است. تالاب هورالعظيم يكي از تالابهايي است كه وقتي آب داشته باشد مانع از تصاعد گاز متان ميشود.مشروح دلايل اين پديده را در يادداشت دكتر «مسعود باقرزاده كريمي» مدير اكوسيستمهاي تالابي كه امروز در« اعتماد» منتشر شده ميتوانيد بخوانيد. خشك شدن هورالعظيم به سبب نوع ساختار و جنس اين تالاب موجب گرمشدن زمين ميشود. در حال حاضر وضعيت ذخيره آبي براي خوزستان مناسب نيست اما نميتوان حريق تالاب هورالعظيم را مهار كرد مگر آنكه آب به تالاب برود و مانع از تصاعد گاز متان شود بنابراين بايد تصميم مهمي اتخاذ شود؛ تصميمي كه لازم است اينكه سهم محيطزيست از آبي كه مهار كردهايم را بايد بپردازيم. اين وضعيت يك فاز اوليه دارد و فازهاي ميانمدت و بلندمدت. مسلما در ميانمدت و بلندمدت بايد از طريق ديپلماسي، تركيه را در مورد آورد آب دجلهوفرات در بالادست كه تاثير بسزايي در خشكشدن هورالعظيم دارد، قانع و همراه كرد.
دوم؛ بايد هرچه سريعتر سازمان ملل و بخش محيطزيست اين نهاد بينالمللي را متوجه آثار خشكشدن تالاب هورالعظيم كرد. ورود سازمان ملل ميتواند به بسيج كمكهايي منجر شود كه علاوه بر ايران به مردم عراق هم كمك كند. چهبسا با ورود سازمان ملل نهادهاي مدني در عراق شكل بگيرد و به بهبود حفاظت از اين تالاب كمك شود.
سوم؛ خبرنگاران به ويژه خبرنگاران فعال در عرصه محيطزيست بايد بتوانند با اطلاعرساني دقيق و پيدرپي مانع از ايجاد بستري شوند كه در آن برخي دست به شيطنت ميزنند. مساله تالاب هورالعظيم ابعاد مختلفي دارد كه صرف انتشار يك خبر يا حمله به سازمانهاي متولي نميتوان آن را حل كرد. انتقاد صرف نيز مساله را حل نميكند. نياز به خبرنگاراني داريم كه نگاهي متفاوت و چندمحوره دارند و ابعاد مختلفي از وضعيت حاضر را ميتوانند ببينند.
چهارم؛ بايد در عين حال با اين پديده كه به عبارت ساده ميتوان آن را تلافي كردن ناميد، مبارزه كرد. محيطزيست و معضلات آن اگر امروز دامن ما را نگيرد، فردا ميگيرد. چه در عراق باشد چه در افغانستان يا هر كشور ديگري. بايد بفهميم كه عرصه محيطزيست روزنه ايجاد صلح است زيرا در پرتو حفاظت از محيطزيست ميفهميم كه منافع حفاظت از محيطزيست در عراق به مردم ما در خوزستان، ايلام، كرمانشاه و حتي كردستان هم ميرسد. مرزهاي سياسي ما نبايد مانع از فهم يك منفعت فراتر و بزرگتر از مرزها شود. بنابراين حتي اگر فرض كنيم هورالعظيم عمدا طعمه حريق شده است بهتر است امروز ما عاقلانه بر آتش فتنه و طبيعت با هم آب بريزيم.