• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4241 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۶ آذر

توسعه يعني همين

سيد علي ميرفتاح

پريشب كه خبر زلزله آمد، رفتار و گفتار مردم و مسوولان تفاوت چشمگيري با دفعات قبل يا حتي با همين زلزله پارسال داشت. مردم منطقه عكس‌هايي فرستادند و اخباري منتشر كردند كه نگراني ديگر هموطنان‌شان را كم كنند. بقيه مردم هم به فكر كمك‌رساني معقول و منطقي افتادند. چيزي كه به نظرم شايسته ستايش است آمادگي نهادهاي كمك‌رسان است. بخواهيم خودمان را با قبل مقايسه كنيم انصاف اين است كه بهتر و رشيدتر و كارآزموده‌تر شده‌ايم. منظورم اين نيست كه براي خودمان نوشابه باز كنيم و به افتخار خودمان سربكشيم. هر چقدر هم كه آماده باشيم باز هم بايد تلاش كنيم و آماده‌تر شويم. منظور اين حقير فقير سراپا تقصير اين است كه ما هم مثل باقي كشورها و مثل باقي مردم دنيا روز به روز درحال رشد و بالندگي هستيم. توسعه به شاخ غول شكستن كه نيست به همين قدم‌هاي كوچك اما موثري است كه برمي‌داريم. فقط هم منحصر به زلزله نيست. اگر واقع‌بينانه و منصفانه به قضاياي سياسي و اجتماعي نگاه كنيم مي‌بينيم كه از گذشته درس گرفته‌ايم، عيب و ايرادهاي خود را در حد وسع كم كرده‌ايم و عاقل‌تر و هوشيارتر شده‌ايم. الحق و الانصاف در ماجراي تحريم هم مردم ما شايسته ستايشند. به حراج‌هاي آخر سال اروپا و امريكا و بعضي از كشورهاي آسيايي نگاه كنيد. احتمالا فيلم‌هاي زد و خورد خريداران حريص را در گوشي‌هاي خود ديده‌ايد. به خاطر خريد ارزان‌تر زن و مرد متمدن به جان هم مي‌افتند و همديگر را تا جا دارند مي‌زنند. نمي‌گويم در ايران دعوا نمي‌شود و كسي كسي را نمي‌زند. از اين بي‌فرهنگي‌ها در بين ما هم گه‌گدار ديده مي‌شود اما در اين تحريم‌ها آنقدر درك و شعور عمومي ما بالا رفته است كه ناخواسته مردمان حريص را نكوهش مي‌كنيم. ديده‌ام كه در خانواده‌ها، دختر و پسرهاي محصل و دانشجو والدين خود را وقتي حرص خريد بيش از حد به جان‌شان مي‌افتد ملامت مي‌كنند و تا آنجا كه زورشان برسد آنها را از اين كار باز مي‌دارند. اگر اين تحريم‌هاي ظالمانه‌اي كه بر ما وضع شده بر سوييسي‌ها وضع مي‌شد رفتارشان رقت‌انگيز مي‌شد و بقيه دنيا به خبرها و عكس‌هاي آنها مي‌خنديدند يا براي‌شان دل مي‌سوزاندند. سوييسي‌ها را تحقير نمي‌كنم. منظورم اين است كه از متمدن‌ترين جامعه مثال بزنم. آيا اگر يك صدم اين بلاهايي كه سر مردم افغانستان آمده سر سوييسي‌ها مي‌آمد همچنان همين‌قدر مشهور به فرهنگ و تمدن مي‌بودند؟ ما تجربه‌هاي سخت اما گرانقيمتي را پشت سر گذاشته‌ايم. هشت سال جنگ و چهل سال تحريم را تجربه كرده‌ايم و خدا را شكر امروز به جايي رسيده‌ايم كه هرچقدر ترامپ و متحدانش تهديد كنند، آب توي دل ملت تكان نمي‌خورد. لااقل كسي كه در خيابان‌هاي ايران قدم بزند و اين مردم سرگرم به كار و زندگي خود را ببيند چيزي از تحريم نمي‌فهمد. خواهشم اين است كه برويد و گزارش‌هاي خبرنگاران را از زلزله پارسال سرپل‌ذهاب بخوانيد. يكي از بچه‌هاي روزنامه مي‌گفت اين مردمي كه زندگي‌شان را زير آوار گذاشته‌اند، بزرگواري‌شان را با خود همراه داشته‌اند و در هر شرايطي از دست و دلبازي و تعارف و مهرباني دور نمي‌شوند. همين پريشب ديدم اكثر مردم منطقه براي اينكه هموطنان‌شان را از نگراني دربياورند به دنياي مجازي رفته‌اند و عكس و استوري گذاشته‌اند كه: نگران نباشيد، ما حال‌مان خوب است... عكس و استوري مسوولان هم بيني و بين‌الله آرامش‌بخش بود. در اين جور مواقع اولين واكنش ما اين است كه به رسانه‌ها و به شبكه‌هاي مجازي پناه ببريم. قبلا هنوز بلد نبوديم و آداب مواسات و مواخات را نمي‌دانستيم. گاهي حتي بيشتر انرژي‌مان هرز مي‌رفت. الان هم عيب و نقص كم نداريم اما چه عيبي دارد كه شكرگزار رشيد شدن و بالغ شدن و هوشيار شدن‌مان باشيم. واقعيت است. هم در عرصه سياست، هم در عرصه اجتماع و فرهنگ، حتي در عرصه مديريتي تومني هفت‌صنار با گذشته‌مان توفير پيدا كرده‌ايم. نگذاريد رسانه‌هاي وابسته به سعودي و امريكا فريب‌تان دهند و تصويري دروغين از شما نمايش بدهند. ما همگي با هم در حال رشديم. هم مسوولان ما رشد مي‌كنند و تجربه مي‌اندوزند هم مردم روز به روز بهتر شده‌اند. گاهي بي‌جهت به دام نوستالژي و تكريم گذشته مي‌افتيم. گذشته چيزي جز پله‌اي براي بالا آمدن نيست. ما پاي خود را روي دهه شصت، روي همه حوادث طبيعي و غير طبيعي، روي همه اتفاقات مترقبه و غير مترقبه و روي همه كامروايي‌ها و ناكامي‌ها گذاشته‌ايم و بالا آمده‌ايم و به مدارج بالاتر رسيده‌ايم. از آنجايي كه نمي‌توانيم خود را از بيرون ببينيم بيشتر مواقع متفطن اين رشد و آگاهي نيستيم. كافي است همين وحشي‌گري بلك فرايدي كشورهاي هاي‌كلاس را ببينيد تا بفهميد ايراني‌ها چقدر فهيم و فروتن و مهربانند. زمان بچگي ما جلوي بيشتر نانوايي‌ها صف بسته مي‌شد و هر لحظه ممكن بود شاطر نگاهي به صف بيندازد و از يك جايي به بعد را رد كارشان بفرستد و بگويد نان به همه نمي‌رسد.

در شاه‌عبدالعظيم ما هميشه خدا در اين موقع جلوصفي‌ها مي‌گفتند عيبي ندارد ما يكي، دو تا كمتر مي‌گيريم كه به همه برسد. اين خصلت هنوز هم با ماست. گيرم عده‌اي حرص دنيا چشم‌شان را كور كرده و بلاي سكه و دلار را به جان‌شان انداخته، مهم عموم مردم مهربان و متمدن ايرانند كه تحريم‌ها چيزي از بزرگواري‌شان كم نكرده.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون