چند روزي است خبر كشف ذخاير آب ژرف در شبكههاي اجتماعي دست به دست ميشود و اين ماجرا حتي در كانالهاي تخصصي نيز رواج دارد. وجود آبهاي ژرف در لايههاي زيرين زمين از كشفيات امروز و ديروز نيست و لااقل يكبار اين تجربه در كشور ليبي آزموده شده است. در كشور ما نيز در روزهاي اخير آمار و ارقام متفاوتي از اين موضوع به گوش ميرسد. از ذخيره 1.5 تا 2 ميليارد مترمكعبي تا ذخيره هزار ميليارد مترمكعبي! اما تامل در چند نكته در اين خصوص خالي از لطف نيست:
مشابه اين ذوقزدگي در ماجراي ورود پمپهاي مدرن برداشت از چاهها كه عمدتا كاربرد كشاورزي داشت نيز وجود داشت. آن روز هم مسرور از توانايي استخراج آب از عمق 50 و 100 متري بوديم و پس از گذشت چندين دهه، امروز برداشت بيرويه آب از ذخاير زيرزميني به حدي رسيده كه در آستانه گذر از رقم وحشتناك 83 درصد هستيم. جالب اينجاست كه حد مطلوب برداشت از ذخاير زيرزميني كمتر از 10 درصد و حد بحران در برداشت از اين ذخاير 40 درصد است! امروز نيز غوغاسالاري بدون ملاحظات و پيوستها و مطالعات جامع زيست محيطي قطعا سبب خواهد شد تا نسلهاي آينده با بحراني شديد ناشي از برداشت از آبهاي ژرف مواجه شوند. اصرار مقامات محلي و برخي نمايندگان مجلس در بهرهبرداري سريع از منابع ژرف بدون تامل تا به نتيجه رسيدن مطالعات و تكميل پيوستهاي زيست محيطي، حركتي شتابان به سوي بحرانهاي آتي است. بدون وجود آييننامهها و دستورالعملها و حتي بدون وجود خطكشي مشخصي بين آبهاي ژرف و غيرژرف، حفاري چاهها شروع شده و اخبار ناصحيح از اين عمليات به خبرگزاريها مخابره ميشود.
به گواه تمامي كارشناسان كيفيت آبهاي ژرف بسيار پايين بوده و استفاده از اين آبها نيازمند عمليات پيچيده تصفيه است. نكته مهم در اين خصوص عوارض زيست محيطي اين فرآيندهاي تصفيه در نقاط دور از درياست. يكي از نگرانيهاي عمليات نمكزدايي از آب همواره نگرانيهاي محيط زيستي و پسماندهاي بسيار شور عمليات نمكزدايي است كه اين موضوع در نقاطي كه امكان تخليه به دريا را ندارند بسيار غامض خواهد بود.
مساله بعدي در بهرهبرداري از آبهاي ژرف هزينههاي بالاي تصفيه اين آبهاست. امروز در دنيا با تجاريسازي و تعدد توليدكنندگان تجهيزات شيرينسازي آب دريا هزينههاي استفاده از اين تكنولوژي پايين آمده و به كمتر از يك دلار به ازاي هر مترمكعب رسيده است. علاوه بر اين در سالهاي اخير تلاشهاي زيادي در كاهش مصرف انرژي اين سيستمها به عمل آمده است. غير از اين راهحل، امروز در دنيا پيشرفتهاي مهمي نيز در تصفيه فاضلابهاي شهري حاصل شده كه اين پيشرفتها سبب كاهش هزينه تصفيه فاضلاب شده است. براي مثال در شهر mikkeli فنلاند هدفگذاري انجام شده براي سال 2020 افزايش كيفيت عمليات تصفيه فاضلاب و حصول آب شرب از اين فاضلاب است كه در اين صورت جمعيت 60هزار نفري اين شهر حداقل برداشت از منابع زيرزميني يا سطحي را خواهند داشت. در نمونه ديگر در سنگاپور در برنامه NEWATER، روزانه 76هزار مترمكعب فاضلاب شهري تا آستانه شرب تصفيه ميشود و 6 درصد از اين فاضلاب تصفيه شده پس از طي كنترلهاي سختگيرانه به مصرف شرب ميرسد. هزينه اين عمليات 0.7 دلار به ازاي هر مترمكعب است. مقايسه اين اعداد با هزينههاي سرسامآور اكتشاف، حفاري در اعماق 600 تا 2هزار و 500 متري زمين، هزينههاي استخراج، شيرينسازي و تصفيه و در نهايت انتقال آب اين پرسش را نمايان ميكند كه به راستي چرا از بين همه گزينههاي موجود سراغ سختترين گزينه رفتهايم؟ بيشترين انگيزه براي استحصال آب ژرف براي استان سيستان و بلوچستان وجود دارد. در اين استان چند درصد از فاضلابهاي شهري و روستايي تصفيه ميشود؟ چه ميزان سرمايهگذاري در پلنتهاي شيرينسازي آب دريا صورت گرفته است؟ با سرمايهگذاري مورد نياز استخراج آبهاي ژرف كه به واسطه مداخلات زيستمحيطي در زمره طرحهاي توسعه پايدار نميگنجد، چند تصفيهخانه فاضلاب يا تاسيسات شيرينسازي آب را چه در سطح استان يا در كل كشور ميتوان احداث كرد؟ ميزان مداخلات محيط زيستي كدام گزينه كمتر است؟
استحصال آب ژرف به واسطه ناشناخته بودن اين فرآيند گذشته از هزينههاي سنگين سرمايهگذاري و راهبري (Opex- Capex)، نيازمند سرمايهگذاريهاي قابل توجه در تحقيقات و دستيابي به فناوريهاي مورد نياز اكتشاف، استخراج و تصفيه است. با وضعيت امروز كشور و مضايق شديد بودجهاي و اعتباري، اختصاص اين بودجه به اين تحقيقات صحيح است؟ با اين هزينهها، چند پروژه تحقيقاتي در تصفيه پساب يا شيرينسازي آب دريا ميتوان اجرا كرد؟ با اختصاص اين بودجهها به تحقيقات مورد نياز فعلي بخش آب و فاضلاب، چند تكنولوژي و Patent را ميتوان در كشور بومي كرد؟
با درنظر گرفتن عمق چاههاي دسترسي به ذخاير ژرف و انرژي زياد مورد نياز براي پمپاژ، تصفيه و انتقال آب ژرف و با توجه به ترازنامه انرژي و وضعيت شكننده توليد برق در مواقع پيك- نظير تابستان گذشته- مصرف انرژي كدام يك از روشهاي فوق كمتر خواهد بود؟
با در نظر گرفتن تمام موارد فوق، آبي كه در هر مترمكعب حداقل 25هزار تومان قيمت تمام شده خواهد داشت، براي كدام يك از بخشهاي شرب، صنعت و كشاورزي مناسب خواهد بود؟
با فرض عملياتي بودن موارد پيش گفته، دسترسي و استحصال آبهاي ژرف پديده كمآبي و مضايق دسترسي به آب را در كشور چقدر مرتفع خواهد كرد؟ امروزه همه كارشناسان و متخصصان بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه شاهكليد مواجهه با بحران آب در كشور در مديريت تقاضاست نه در افزايش عرضه. بايد بپذيريم كه كشور ما جز در معدودي از مناطق در ناحيهاي گرم و خشك قرار گرفته و براي بقا و سازگاري با اين واقعيت بايد الگوي مصرف را اصلاح كنيم نه الگوي توليد. رجوع به مطالعات آمايش سرزمين و پرهيز از رفتارهاي هيجاني از مهمترين راهبردهاي مواجهه با حقيقت كمآبي در ايران است.
وزارت نيرو در سال 94 در مصوبهاي مقرر كرد تا با كاهش سالانه 11 ميليارد مترمكعب برداشت از ذخاير زيرزميني، ميزان برداشت از ذخاير تجديدپذير از 80 درصد به 60 درصد كاهش يابد. با وجود گذشت 3 سال از مصوبه فوق، چقدر در تحقق اهداف آن موفق بودهايم؟ با اين روند مديريتي و نظام بهرهبرداري، دستاندازي به منبع جديد با كدام منطق توجيه دارد؟
گسترش شايعه حل مشكل كمآبي با كشف ذخاير ژرف حتي در بين تحصيلكردگان كشور، مويد اين نكته است كه برخلاف رويكرد سازنده مديريت كنوني وزارت نيرو در تغيير استراتژي از «مقابله با بحران آب» به «سازگاري با كمآبي»، متوليان امر خصوصا وزارت نيرو در ايجاد آموزش و تبيين واقعيت كمآبي كشور به هيچوجه توفيقي نداشتهاند و عامه مردم همچنان در سوداي كشف ذخاير آب و پيدا شدن گنج آب در اعماق زمين هستند. تصور اينكه با چندماه بارندگي يا كشف يك منبع آب- حتي باكيفيت مناسب- مشكل كمآبي از كشور رخت بربندد، تصوري غلط بوده و تسري اين تفكر مانع از دستيابي به روشهاي صحيح مديريت تقاضاي مصرف آب خواهد شد. در سه نمونه قابل مطالعه، هلند، فنلاند و بلژيك در زمره كشورهايي هستند كه مشكل آنها زياد بودن آب است ليكن مقررات زيست محيطي و تدابير آنها در كاهش مصرف آب و بازچرخاني پساب در زمره سختگيرانهترين روشها و مقررات به شمار ميرود.
گسترش رسانههاي ديجيتال و در صدر آنها شبكههاي اجتماعي، واقعيتي مسلم و حقيقتي غيرقابل انكار است و تنها و تنها با ايجاد گفتمان سازنده با مردم ميتوان مانع از انتشار اخبار خلاف واقع در اين رسانهها شد. مساله آب به عنوان يك ابرچالش پيش روي كشور، اين قابليت را دارد كه به عنوان محور اين گفتمان بين حاكميت و ملت قرار گيرد. در اين صورت و با مشاركت فعال عامه مردم، ابرچالش چگونگي مواجهه با كمآبي، ميتواند از يك چالش تمدني با تدبيري مناسب به فرصتي براي توسعه پايدار كشور تبديل شود مشروط بر اينكه راهحل را در مطالعات بنيادين و آكادميك جستوجو كرد نه در ژرفاي چند هزارمتري زمين!
عضو هياتمديره فدراسيون
صنعت آب ايران
در سنگاپور در برنامه NEWATER، روزانه 76هزار مترمكعب فاضلاب شهري تا آستانه شرب تصفيه ميشود و 6 درصد از اين فاضلاب تصفيه شده پس از طي كنترلهاي سختگيرانه به مصرف شرب ميرسد. هزينه اين عمليات 0.7 دلار به ازاي هر مترمكعب است. مقايسه اين اعداد با هزينههاي سرسامآور اكتشاف، حفاري در اعماق 600 تا 2هزار و 500 متري زمين، هزينههاي استخراج، شيرينسازي و تصفيه و در نهايت انتقال آب اين پرسش را نمايان ميكند كه به راستي چرا از بين همه گزينههاي موجود سراغ سختترين گزينه رفتهايم؟