ويترين
هيچ مبالغه نكردهايم اگر ابوريحان را يكي از معدود دانشمندان جهان بشمريم كه با عدول از معيارهاي فكري و عقيدتي حاكم بر روزگار خودشان، بنيادهاي تازهاي براي دانش بشر پي افكنده و زمينههاي تحول آن را فراهم كردهاند. او را ميتوانيم نخستين هندشناس و دينپژوه و مردمشناس جهان (به همان معنايي كه امروزه از اين واژهها اراده ميكنيم) بدانيم؛ مردي مانند لئوناردو داوينچي كه قرنها از زمان خود پيشتر بود. به گفته باباجان غفوروف، «بيروني چنان از روزگار خود پيشتر بود كه درخشانترين اكتشافهاي او را اغلب دانشمندان زمانش درك نميكردند؛ نخستين كسي بود كه به فرمولي ساده براي اندازهگيري محيط زمين دست يافت و اين را محتمل ميدانست كه زمين به دور خورشيد بچرخد.»
بوي هيزمهاي خاكستري از پشت باغها ميآيد
خاك مرده جان گرفته از باران ديشبي
و كولي پير پارسالي مرده است
داسي ميخواهم و تيشهاي آقا
و كولي خسته لبخند ميزند به آسمان
سگهاي گله بر خاك گل شده دراز به دراز خوابيدهاند
با نگاهي از سر آشنايي
كوليها چادرها را به پا كردهاند به رسم هر سال
و بوي نان تازه در هوا پيچيده است
صداي چكش و سندانها در دشت
آواز كوليان با باران
و سگهاي گلمالي شده و زنگولههاي گوسفندان
اما هزاران آه، تو نيستي امسال
كه بداني
كولي پير پارسالي مرده است
و من داسي ميخواهم و تيشهاي
كه بر ريشههاي قلبم بكوبد از سر درد
حالاكه نيستي تو ...