ميراث فرهنگي
گردشگري و اهمالكاري
نيوشا طبيبي
آثار تاريخي ايران، ثروت ملي و ميراث تمدن بشري است كه بايد به بهترين وجه نگهداري و حفظ شوند و هيچ عذر و بهانه و بيتدبيري و قصوري در حفاظت و مرمت اين آثار قابل قبول نيست. صدمه زدن به اين گنجينههاي بيبديل و نظير به بهانه توسعه و برنامههاي اقتصادي، به مثابه جنايت عليه فرهنگ و تاريخ ايران و جهان است. اين گنجينهها را نبايد به صورت باري بر بودجه تلقي كرد. نگاه طراحان بودجه كشور بيشتر بر اين اساس است كه ميراث فرهنگي چاهي بي انتهاست كه دايم بايد پول در آن ريخت و هرگز پر نميشود. با اين نگاه، سهم اين بخش با خشك دستي بسيار و تنگچشمي تعيين و لابد به سختي هم پرداخت ميشود. عدم پرداخت حقوق و دستمزد كاركنان سايتها و ابنيه و محوطههاي تاريخي غير قابل فهم است. چطور ميتوان به مردمي كه براي حفاظت و مرمت گنجينههاي ملي - غالبا در سختترين شرايط - كار ميكنند ماهها دستمزد پرداخت نكرد؟ سفر خارجي رييس سازمان به مادريد مهمتر است يا تسويه حساب با كاركنان زحمتكش ميراث؟
پايگاه تاريخي چغازنبيل از سوي يونسكو به عنوان ميراث بشري ارزيابي و ثبت شده. چغازنبيل، محوطه تاريخي بسيار قديمي است. هنوز بسياري از ايرانيان از وجود چنين گنجي در كشور خود با خبر نيستند. هيچ كاري براي معرفي اين اثر بيبديل در سطح جهان بطور جدي صورت نگرفته. محوطه تاريخي چغازنبيل و موزه و شهر تاريخي شوش و كاخ آپادانا و ديدنيهاي شهر دزفول و سازههاي آبي شوشتر ميتوانند ساليانه چند صدهزار گردشگر را از سراسر جهان به خود جذب كنند و زمينههاي رشد و شكوفايي در منطقه را به وجود بياورند.
رقابت بر سر دستيابي به سهم بيشتري از گردشگر در اين منطقه از جهان، شدت گرفته است. كشورهاي كوچكي كه تاريخشان جزيي از تاريخ ايران بزرگ است با داستان سرايي و استفاده از آثار به جامانده از فرهنگ ايراني در قلمرو خود، كاسبي ميكنند. جعل و تاريخسازي به قصد كشاندن گردشگر به كشور و كسب درآمد رايج است. اقتصاد گردشگري، زمينهاي براي رشد و توسعه است كه ميتواند ساليانه هزاران شغل مستقيم و غيرمستقيم ايجاد كند و بسياري از كشورها سرمايهگذاريهاي هنگفتي براي گسترش آن كردهاند.
سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور، متولي امر مديريت ابنيه و محوطههاي تاريخي و مرمت و اكتشاف و بازسازي آنهاست. اين سازمان چنانكه از نامش برميآيد مديريت جذب گردشگر را نيز بر عهده دارد. مشكلات فراواني هم بر سر راه دارد از اختصاص بودجهاي اندك تا درگيري و مانع تراشي سازمانهاي ديگر دولتي مانند اوقاف. اما مديران فعلي اين سازمان هيچ نقطه روشن و موفقي در مديريت خود بر اين سازمان يا جاهاي ديگري كه پيش از اين تحت امرشان بوده ندارند. حوصله و شأن پاسخگويي نيز براي خود قائل نيستند. اما واقعا وطنخواهي پيدا ميشود كه با صداي رسا از رييس سازمان بپرسد كه اين همه اهمال و بي تدبيري براي چيست؟ با كدامين توجيه ماههاست كه دستمزد اندك كاركنان پايگاه تاريخي چغازنبيل پرداخت نشده است؟ آيا اين نوع مديريت جز ضربه به داراييهاي ملي عايدي ديگري براي كشور دارد؟