• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4329 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۲۲ اسفند

درباره فيلم «دله‌دزدها»

ما ملغمه‌اي از ويژگي‌هاي متناقض هستيم

ساسان فقيه

 

 

فيلم «دله‌دزدها» آخرين ساخته‌ هيروكازو كورئيدا، كارگردان ژاپني و برنده‌ نخل طلاي كن، به‌طور حتم با هر فيلم ديگري كه تا حالا ديده‌ايد متفاوت خواهد بود. «دله‌دزدها» ملغمه‌اي از احساسات متناقض را در مخاطب برمي‌انگيزاند، همزمان غمي در وجود شما متبلور مي‌شود و چاره‌اي جز اشك ريختن براي زندگي شخصيت‌ها نداريد. همچنين با اميدواري به فرجام شخصيت‌ها مي‌نگريد. شايد مهم‌ترين ويژگي اين فيلم در بازنمايي زندگي شخصيت‌هايش همين نگاه همه‌جانبه‌ فيلمساز به جنبه‌هاي مختلف شخصيت‌هايش است؛ نگاهي كه باعث مي‌شود مخاطب نتواند هيچ كدام از شخصيت‌هاي فيلم را مطلقا سياه يا سفيد ببيند. نگاهِ اخلاقي كورئيدا تمام آدم‌هاي فيلمش را بدل به ملغمه‌اي از ويژگي‌هاي متناقض مي‌كند و اين نزديك‌ترين بازنمايي از انسان است چراكه كورئيدا زندگي انسان‌ها را به نمايش مي‌گذارد.

«دله‌دزدها» اثري عاري از قضاوت است. مخاطب به هيچ وجه نمي‌تواند آدم‌هاي داستان را با صفتي مطلق خطاب كند و اين ويژگي باعث مي‌شود تا داستان فيلم از مديوم زبان (كلمه) فاصله بگيرد و به تصوير نزديك شود. كورئيدا داستاني ديدني خلق مي‌كند، نه شنيدني و نه گفتني. اما كورئيدا در اثرش دقيقا چه چيزي را نشان مي‌دهد؟ «دله‌دزدها» داستان خانواده‌اي است كه با دزدي از مغازه‌ها امرار معاش مي‌كنند تا اينكه شبي اوسامو، پدر خانواده، به همراه شوتا پسرش وقتي از دزدي برمي‌گردد به دختربچه‌اي پنج ساله برمي‌خورد و دلش براي دختربچه مي‌سوزد و او را به خانه‌شان مي‌آورد. دختربچه به خانواده‌ پنج نفره‌ آنها ملحق مي‌شود. اين چند خط اولين برداشت‌هايي است كه مخاطب در مواجهه با فيلم دارد؛ برداشت‌هايي كه بر پايه‌ قضاوت‌هاي او شكل مي‌گيرد: خانواده، پدر، مادر، مادربزرگ، دزدي، فقر و... اما اين دقيقا چيزي نيست كه در اين فيلم با آن مواجه هستيم، كورئيدا در مقام كارگردان با دقت، هنرمندي و وسواس تمام دستِ مخاطبش را مي‌گيرد و او را به جدال با تمام مفاهيمي مي‌خواند كه در ابتداي فيلم براي او شكل گرفته است. مخاطب هر چه بيشتر در دنياي داستانِ كورئيدا غرق مي‌شود، به مفاهيمي از خانواده، پدر، مادر، فقر و... كه در ابتدا در ذهنش شكل گرفته بود شك مي‌كند و درنهايت با پاياني غيرقابل انتظار و هوشمندانه به اين باور مي‌رسد كه شايد اشتباه كرده است؛ اينكه شايد تعريف‌هاي از پيش تعيين ‌شده‌ او اشتباه است و شايد بهتر باشد به اين تعريف‌ها حتي در زندگي واقعي خود نيز شك كند. كورئيدا مدام در حال فروپاشي تمام پيشداوري‌هايي است كه در ذهن مخاطب شكل مي‌گيرد. او مخاطب را عاري از قضاوت مي‌كند و اين دقيقا نشانه نگاهِ اخلاقي فيلمساز است. رويكردِ كورئيدا در فيلم «دله‌دزدها»، مخاطب را به عمقِ لايه‌هاي انساني‌اش مي‌برد؛ جايي كه قانون در پايان فيلم از درك آن عاجز است، جايي كه هر فردي با رجوع به آن از قضاوت عاجز مي‌شود، جايي كه وقتي آدم‌ها به آن برسند حالا مي‌توانند همزمان از هر آدمي خوش‌شان بيايد يا از او متنفر باشند. هيچ چيز مطلقي درباره انسان‌ها وجود ندارد، ما ملغمه‌اي از ويژگي‌هاي متناقض هستيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون