اهميت خليج فارس
فريدون مجلسي
موضوع نام خليجفارس هيچگاه اهميت خود را از دست نميدهد. دنيا نيز ميداند كه اين نام اصلي و تاريخي منطقه است و كشورهاي عربي نيز پيش از اين جرات آن را نداشتند نام ديگري روي آن بگذارند و آنها نيز به دليل خصومت بچگانهاي كه نسبت به ايران داشتند، ابتدا آن را تنها خليج ميناميدند. اكنون نيز متاسفانه وضعيت به گونهاي شده است كه با تبليغات ضدايراني و ايرانهراسانهاي كه به وجود آمده آنها با گستاخي بيشتري نام جعلي را به كار ميبرند و همه ميدانند اين يك جعل است و اين موضوع و نامگذاري يك روز به نام خليجفارس از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. اتفاقا در آينده نيز شرط اصلي صميميت ايران و يكايك كشورهاي عربي بايد اين موضوع باشد كه اين نام اصلي و اصيل را به رسميت بشناسند. اين موضوع يك مساله ادبي نيست بلكه بسياري از اسامي در دنيا وجود دارد كه كشورهاي مختلف نامهاي ديگري ميگذارند. ما روي نام درياي خزر تعصب چنداني نداريم. اما در خليجفارس به دليل تبليغات ناسيوناليسم توسعهطلب عربي و كشاندن موضوع به اينكه بخشهايي از ايران نيز عربزبان هستند، اين موضوع يك تبليغ توسعهطلبانه محسوب ميشود و به همين دليل هيچگاه اولويت خود را از دست نميدهد. هرچند اولويت نظامي و سياسي كنوني ايران اين موضوع نيست اما اين موضوع همواره بايد مورد توجه قرار گيرد و در اولويتهاي اصلي ايران باشد ولي نگراني امروز اين است كه جلوي تنفس اقتصادي ايران از خليجفارس گرفته شود. در حال حاضر رفع بحراني كه دامنگير ايران و بهخصوص در خليجفارس شده است از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. در حال حاضر ايران با تهديد جدي تحريم گسترده مواجه است و بايد ديد كه چگونه اين اقدام از سوي امريكا اعمال ميشود و چگونه ايرانيها قصد دارند آن را دور بزنند. اكنون بحث تنگه هرمز نيز از اهميت بسيار بالايي برخوردار است.
با توجه به تروريستي اعلام شدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي توسط ايالات متحده ميتواند چالشهاي ميان امريكا و جمهوري اسلامي در تنگه هرمز و خليج فارس را گسترش دهد. اكنون امنيت تنگه هرمز برعهده سپاه پاسداران است و كشتيهاي نظامي امريكايي نيز روزانه از آن عبور و مرور ميكنند. با تروريستي اعلام كردن سپاه پاسداران، امريكاييها عملا مبادلات سنتي در منطقه خليجفارس را در معرض خطر قرار دادهاند. از طرفي ديگر معمولا ميان كشتيهاي امريكايي و سپاه پاسداران عرفهاي نانوشتهاي وجود داشته كه رفت و آمدها در امنيت انجام شود، حالا مشخص نيست كه با اين رويكرد جديد چگونه قصد دارند به شيوه گذشته عمل كنند. وضعيت در خليجفارس بسيار پيچيده شده است.
در دورهاي تنها مساله بر سر نام خليجفارس بود كه سياستهاي توسعهطلبانه عبدالناصر و هيجانزدگي ميان كشورهاي عربي كه استقلال خود را ديرتر به دست آورده بودند به دنبال كسب هويت بيشتري براي خود بودند و تلاش ميكردند كه ايرانيان را با اقدامات جعلي خود خشمگين كنند اما اكنون مسائل جديتري نيز اضافه شدهاند. اكنون پايگاهها و حضور نيروي دريايي امريكا در خليجفارس بسيار گسترده است. اكنون گروه B مورد اشاره آقاي ظريف، دونالد ترامپ رييسجمهور ايالات متحده را به ستيز با ايران تشويق ميكنند و مايل هستند كه به چالش و درگيري ميان ايران و اسراييل به هر نحوي حتي با جنگ خاتمه دهند. اين بحران كه اكنون اثرات آن به خليجفارس كشيده شده است، يكي از دلايل آن شعارهاي ايران در حمايت از فلسطين است. هر كشوري حق دارد در برابر تجاوزها و زورگوييها نظرات و عقايد خود را مطرح و از آرماني مشخص حمايت كند. امريكا به عنوان ضامن بقاي اسراييل، با اين بهانه اسلحه فراواني به كشورهاي حاشيه خليجفارس به فروشميرساند و به صورت مستقيم در كشورهاي مختلف منطقه حضور مستقيم دارد. همه اين چالشها اكنون در خليجفارس جمع شده است و آنها ميدانند صادرات نفت ايران از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. هرچند اقتصاد ايران رشد پيدا كرده و درصد سهم نفت در اقتصاد كاهش پيدا كرده اما هنوز بخش عمده ارز ايران از طريق فروش نفت تامين ميشود. بهخصوص اينكه امريكاييها تهديد كردهاند كه پتروشيمي ايران را نيز تحتتاثير قرار دهند. بخش بزرگ پتروشيمي ايران نيز در سواحل خليجفارس قرار دارد. از آبادان و ماهشهر گرفته تا مركز اصلي آن در عسلويه و سنگان و حتي بندرعباس كه اكنون پالايشگاه ستاره خليجفارس در آن قرار دارد. اينها نشان ميدهد كه مركز اصلي تغذيه ارزي ايران از نفت و گاز و پتروشيمي در خليجفارس قرار دارد و باعث نگراني است كه اگر اين تحريم يكجانبه امريكا بخواهد به مزاحمت دريايي و عبور و مرور و محاصره دريايي كشيده شود معلوم نيست سرانجام آن به كجا خواهد انجاميد.