تو خود حديث مفصل بخوان
عبدالله وطنخواه
در كارگاههاي كوچك زيرزميني، در مكانهايي كه گاهي نام توليدي به آنها اطلاق ميشود و گاه در مشاغل خدماتي جمعيتي از كارگران هستند كه از چشم دور ماندهاند؛ چه بخواهيم و چه نخواهيم عددي بين 3 تا 4 ميليون كارگر زيرزميني داريم. معناي اين عدد يعني وجود حدود 4 ميليون كارگري كه از همه حقوق خود محروم هستند و اين مغاير با مقاولهنامههاي بينالمللي و حقوق بنيادين كار است. مقاولهنامههايي كه حتي در كشورهاي معروف به سرمايهداري به عنوان مثال اروپا، همگي ملزم به رعايت آنها هستند. اما در ايران با وجود اينكه از نظر سازمان جهاني كار يكي از اعضاي هياتمديره هستيم، مقاولهنامههاي بنيادين كار را اجرا نميكنيم، اهرم اجرايي و الزامآور آن هم وجود ندارد. كارگران هم به ناچار به اين وضعيت تن دادهاند. كارگران ايران تشكل مستقل از دولت و قدرت ندارند. اين همان دليلي است كه به ناچار تن ندادن به مقاولهنامه و قوانين كار را ميپذيرند. وجود تشكل مستقل است كه ميتواند مطالبات صنفي كارگران را اعمال كند و بعد پاسخ بخواهد و مسوولان وزارت كار را مورد سوال قرار بدهد. همه آنچه وجود دارد سه تشكل مجمع نمايندگان، شوراي اسلامي كار و انجمنهاي صنفي كارگري است كه بر كارگران تحميل شده است؛ تشكلهايي كه خارج از آنها نميتوان فعاليت كرد و شاهد بودهايم هر گونه اقدام براي خارج شدن از اين چارچوب در مورد شركت هفتتپه، شركت واحد يا هپكو چه عاقبتي داشته است. حالا اين نكته را بايد در نظر گرفت كه وقتي در كارگاهها و شركتهايي كه عليالظاهر شوون قانون كار را رعايت ميكنند وضعيت به اين صورت است، دگر حديث مفصل بخوان از اين مجمل كه بر سر كارگراني كه هيچ ندارند و حتي از شمول قانون كار بيرون هستند چه ميآيد.
كارگراني كه در كارگاههاي زيرزميني، در صنايع بسيار ريز و خردهپا مشغول جوراببافي و مونتاژ قطعات و... هستند نياز به ديده شدن دارند. اينكه آيا تشكلهاي كارگري بتوانند آنها را در معرض ديد قرار دهند يا نه، موضوعي است كه به قدرت آنها برميگردد. تشكلهاي كارگري ابزار هستند، ابزاري كه ميتواند در چانهزنيهاي سهجانبه ميان دولت، كارگر و كارفرما مورد استفاده قرار گيرد تا دستكم مطالبات را به اندازه وزن خودش طرح و بيان كند. صرف داشتن تشكل كارگري به معناي اخذ مطالبات برحق و صنفي كارگرانه نيست، زماني ميتوانيم روي اخذ مطالبات حساب كنيم كه كارگران با تشكلهايشان بتوانند به نوعي به وزنه سياسي تبديل شوند و مطالباتشان را اعمال كنند. تا زماني كه كارگران با بيوزني روبهرو باشند كمي آرمانگرايانه است اگر بخواهيم فكر كنيم كه ميتوانيم نور بيشتري بر وضعيت كارگران بيهويت مانده در زيرزمينها بتابانيم و حقوق اساسي آنها را بر مبناي قوانين بينالمللي به آنها بازگردانيم.