• 1404 سه‌شنبه 31 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4355 -
  • 1398 چهارشنبه 11 ارديبهشت

مشاور زنان سازمان فناوري اطلاعات و ارتباطات:

شكاف جنسيتي از همه قرباني مي‌گيرد

حبيب آرين|مشكات اسدي، مشاور مشاركت زنان معاون وزير و رييس سازمان فناوري اطلاعات با تشريح برنامه‌هاي اين نهاد براي افزايش مشاركت زنان و افزايش توانمندي‌هاي آنها در حوزه‌هاي اقتصادي، اجتماعي و سلامت مي‌گويد: آي‌سي‌تي با شرط دانش رسانه‌اي مي‌تواند شكاف جنسيتي را كاهش دهد.

فعاليت شما در سازمان فناوري در ارتباط با زنان چيست؟

اگر برگرديم به رسالت‌هاي سازمان فناوري مي‌بينيم يكي از اهداف اصلي آن حمايت از استارت‌آپ‌هاست. ما با دو دسته از استارت‌آپ‌ها ارتباط گرفتيم. دسته اول استارت‌آپ‌هايي كه فعالان اصلي آنها در لايه اول مديريتي را زنان تشكيل مي‌دادند و دسته دوم استارت‌آپ‌هايي كه زنان در لايه‌هاي دوم يا سوم آنها فعال بودند. اين گونه بود كه شبكه‌اي از زنان فعال حوزه كسب و كارهاي نوآورانه را شناسايي كرديم . ما دو هدف عمده براي ارتباط گرفتن با اين شبكه داشتيم؛ اول اينكه يك زن در سطوح مديريتي با چه مسائلي روبه‌روست و دوم اينكه چگونه مي‌توانيم از ظرفيت زنان عضو در اين شبكه براي حل مسائل پيش‌روي اكوسيستم استفاده كنيم. براي مثال چگونه مي‌توانيم از ظرفيت همين زنان فعال براي موضوع توانمندسازي زنان روستايي يا آموزش دختران كارآفريني به دختران استفاده كنيم و همين اتفاق هم افتاد و امروز اين شبكه در اجرايي‌سازي اين پروژه‌ها همراه سازمان هستند.

آيا آي‌سي‌تي منجر به مشاركت بيشتر زنان مي‌شود؟ داده‌ها نشان مي‌دهد نسبت حضور زنان در صنايع آي‌سي‌تي‌محور به ‌شدت پايين است و اين موضوع در ايران نيز وجود دارد و حتي بدتر از برخي ديگر از صنايع است...

من پاسخ توانايي آي‌سي‌تي در توسعه مشاركت اقتصادي و اجتماعي زنان را مشروط كرد‌ه‌ام. اگر اين شرط محقق شود، پاسخ مثبت است.

اين شرط چيست؟

كمي به عقب بازگرديم، در مناسبت‌هايي كه ويژه زنان است به‌طور معمول محتوايي كه در فضاي مجازي توليد و منتشر مي‌شود بر برابري حقوق زن و مرد تاكيد مي‌كند. من همچنان ترديد دارم كه آيا كاهش شكاف جنسيتي يا عدالت جنسيتي برابر است با برابري حقوق زنان و مردان. واقعيت اين است زماني كه در خصوص برابري بحث مي‌كنيم بايد به دنبال يك‌سري آمار‌هاي كمي باشيم. به شخصه با اين موضوع مشكل دارم زيرا معتقدم كه اگر در جامعه‌اي شكاف جنسيتي وجود دارد و با يك‌سري داده‌هاي كمي آن را بيان كنيم، نمي‌توانيم به واقعيت موجود پي ببريم، زيرا ميزان اين شكاف بيش از اين آمار‌هاست. يعني وقتي سراغ شاخص‌هاي كيفي برويم، شكاف جنسيتي بسيار بيشتر است. بنابراين برابري شاخص دقيقي نمي‌تواند باشد، زيرا بر اساس آمار كمي ارايه مي‌شود. برابري حقوق زن و مرد؛ تحت تاثير نظريات فمينيسم ليبرال است. نسل اول اين نظريات بر حقوق برابر زنان و مردان در اجتماع تاكيد داشته است. اما واقعيت اين است كه نظريات فمينيستي و جنبش‌هاي فمينيستي در درون خود يك گذار پارادايمي جدي داشته‌اند. از نظريات فمينيسم ليبرال و فمينيسم راديكال كه معتقد است زنان برخي ويژگي‌هايي فراتر از مردان دارند تا فمينيست‌هاي پساساختارگرا. در درون نظريات پساساختار‌گرا نظريه‌اي به نام نظريه سايبر فمينيسم داريم كه دنبال همين سوال است كه آيا آي‌سي‌تي مي‌تواند به عدالت جنسيتي كمك كند يا خير. در اين نظرات ما با يك حالت حدي روبه‌رو مي‌شويم، برخي معتقدند ابزار‌هاي آي‌سي‌تي به ‌شدت كمك‌كننده خواهد بود و سر ديگر طيف معتقد است حضور آي‌سي‌تي به تعميق شكاف جنسيتي منجر مي‌شود. نظريات سايبر فمينيستي كه نگاه مثبت دارند، معتقدند اين امر يك شرط پيشيني دارد و آن سواد رسانه‌اي است. يعني اگر زن با يك آگاهي پيشيني از درون فضاي حقيقي به فضاي مجازي وارد شود؛ فضاي مجازي مي‌تواند كاهش‌دهنده شكاف جنسيتي باشد اما اگر اين آگاهي پيشيني وجود نداشته باشد اين شكاف با همان ميزان در فضاي مجازي بازتوليد مي‌شود. براي مثال اگر سراغ شبكه اجتماعي برويم، مي‌بينيم تعداد كاربران زن و مرد در اين شبكه‌ها عمدتا برابر است و احتمالا شكاف جنسيتي وجود ندارد، اما واقعيت چيز ديگري است، چند درصد زنان در اين شبكه‌هاي اجتماعي توليدكننده محتوا هستند يا درصورتي كه محتوايي توليد مي‌كنند تا چه اندازه اين محتوا در راستاي مخالفت با كليشه‌هاي جنسيتي است. تنها زماني مي‌توان آي‌سي‌تي را به عنوان يك ابزار توانمند در توسعه مشاركت زنان تلقي كرد كه زنان قبل از ورود به شبكه مجازي از يك آگاهي پيشيني برخوردار باشند. اگر اين آگاهي وجود نداشته باشد، اين شكاف در شبكه اجتماعي نيز انعكاس پيدا مي‌كند اما الزاما آن را بيشتر نمي‌كند.

چرا بيشتر نمي‌شود؟

واقعيت اين است كه آن را پيچيده و چند لايه مي‌كند. يكي از پيچيدگي‌ها اين است كه نمي‌توان جنسيت بسياري از اكانت‌ها را مشخص كرد. پس نمي‌توان آمار كمي دقيق ارايه كرد. به اعتقاد من اين فضا معضل را به لايه‌هاي پنهان‌تر مي‌كشاند و تشخيص آن را سخت‌تر مي‌كند.

به لحاظ تاريخي وقتي كه دولت وارد پروژه‌ها مي‌شده به مرور ساختار را به سمت خود مي‌كشيده و به تعبيري نقش دولت پررنگ‌تر مي‌شود. چه تضميني وجود دارد كه در مجموع فعاليت‌هايي كه از سوي سازمان انجام مي‌شود نقش دولت را در فضاي استارت‌آپي بيشتر نكند؟

طرح توانمند‌سازي زنان در جوامع محلي يكي از برنامه‌هايي است كه توسط سازمان فناوري اطلاعات و وزارت ارتباطات به‌طور مشترك دنبال مي‌شود. به واسطه تجربه‌ام در بخش خصوصي اولين دغدغه اجراي پايلوت اين طرح بود. بر اين اساس ما در سازمان فناوري با بررسي‌هاي انجام شده به اين نتيجه رسيديم كه روستاهاي شهرستان فيروزكوه از منظر‌هاي مختلف مانند گردشگري، صنايع‌دستي و توليد محصولات كشاورزي و دامداري گزينه مناسبي براي اجراي پايلوت طرح است.

در بخش ديگر به اين فكر كرديم كه چگونه مي‌توانيم اين طرح را از آسيب‌هاي دولتي حفظ كنيم. ما از منظر‌هاي مختلف به آن پرداختيم، اما ايده آنچنان جديد است كه قدم به قدم آن را آزمايش و خطا مي‌كنيم و خروجي آن احتمالا يك پروتكل اجرايي خواهد بود كه مي‌توانيم آن را در كشور به اجرا بگذاريم براي جلوگيري از اين آسيب‌ها به اين نتيجه رسيديم كه استارت‌آپ‌ها را به جوامع محلي متصل كنيم. از سويي اگر استارت‌آپ‌ها به‌طور مستقيم وارد جوامع محلي شوند؛ توسط جوامع محلي پس زده مي‌شوند. نقش ما تنها تسهيل‌گري بود ميان جوامع محلي و استارت‌آپ‌ها، ‌در فضايي كه استارت‌آپ‌ها نسبت به سازمان فناوري نگاه مثبتي داشتند، فراخواني را منتشر كرديم كه چنين پايلوتي در فيروزكوه وجود دارد و هر استارت‌آپي كه در حوزه‌هاي گردشگري، صنايع‌دستي، فروش محصولات كشاورزي، دامي، لجستيك و ... مي‌تواند با ما همكاري كند به ما پاسخ دهد. اين استارت‌آپ‌ها ثبت‌نام كردند و من با تمامي اين استارت‌آپ‌ها به صورت جداگانه گفت‌وگو كردم. به عنوان مثال در بخش كشاورزي 12 استارت‌آپ ثبت‌نام كردند و از ميان آنها به يك گزينه رسيدم. اين انتخاب بر اين اساس بود كه آيا استارت‌آپ‌ها توانايي همراهي با اندازه طرح را داشتند يا خير يا اينكه آن استارت‌آپ برنامه‌‌اي در قالب مسووليت‌هاي اجتماعي داشته باشد و اينكه در كوتاه مدت به فكر كسب درآمد اقتصادي نباشد. در حوزه رسانه نيز به اين نتيجه رسيدم كه يك رسانه با توجه به ويژگي‌هايش مي‌تواند با ما همكاري كند. در نهايت چندي پيش تور بازديد از روستا را داشتيم. از نزديك منطقه را ديدند و هر يك از اين استارت‌آپ‌ها با توجه به ظرفيت‌شان بخشي از مسووليت‌هاي اين طرح را بر عهده گرفتند.

اين سرمايه‌گذاري توسط چه كسي صورت مي‌گيرد؟ دولت يا استارت‌آپ‌ها؟

همان‌طور كه پيش‌تر اشاره كرديم، دولت در اين ميان كاملا تسهيل‌گر است. هيچ منابعي تزريق نشده و شركت‌ها در راستاي مسووليت‌هاي اجتماعي‌شان به اين موضوع ورود پيدا كرده‌اند. براي مثال ما متخصصان ارتباط با جوامع محلي يا «NGO»‌ اي كه در راستاي استانداردسازي بوم‌گردي‌ها فعاليت مي‌كنند با استارت‌آپ‌ها مرتبط مي‌كرديم. از سوي ديگر توانمندي جوامع محلي را شناسايي كرده و استارت‌آپ‌هاي مرتبط با آن توانمندي را با آنها مرتبط مي‌كرديم. پروژه‌ها شروع شده و تعهدات هر يك از آنها نهايي شده است بايد منتظر خروجي‌ها ماند. تا اين لحظه ارتباط جوامع محلي، ‌استارت‌آپ‌ها و نهايت نهاد‌هاي دولتي را شكل داده‌ايم. بايد منتظر خروجي‌ها ماند و آنها را بررسي كرد. لازم به اشاره‌ است كه آن‌ چيزي كه براي ما از اهميت بالايي برخوردار بود، علاوه بر ايجاد ارتباط با جوامع محلي پايداري اين ارتباط است. اين ارتباط بايد پايدار باشد و اكثرا بخش‌هاي جوامع محلي را درگير كند.

فرآيند‌هاي آموزشي به چه نحوي است؟

پيشه اصلي من تدريس است اما زماني كه براي نخستين‌بار براي آموزش زنان روستايي رفتم عملا براي من يك چالش به حساب مي‌آمد. آموزش در جوامع محلي از ساير آموزش‌ها متفاوت است. با چالش‌هاي متفاوتي در جوامع محلي رو‌به‌رو مي‌شويد. ما از دل همين چالش‌ها مسائل زيادي را احصا كرديم با احصاي مسائل به دنبال اين رفتيم كه براي كدام مساله كدام استارت‌آپ مي‌تواند مفيد باشد. اگر خودم به عنوان مدرس به موضوع وارد نمي‌شدم احتمالا نمي‌توانستم اين مسائل را احصا كنم.

آموزش و آگاهي چگونه دنبال مي‌شود؟

آموزش مساله پيچيده‌اي است و مي‌توانم به قوت بگويم كه سرعت‌بردار نيست و نياز به زمان و حوصله دارد. براي اينكه بتوانيم وضع موجود را آناليز كنيم به زمان نياز داريم و نمي‌توان با سرعت به نتيجه برسيم ضمن اينكه گروه‌هاي مختلف در اين خصوص نياز‌هاي متفاوتي دارند. از دانش‌آموزان دخترمان تا فارغ‌التحصيلان زن در رشته كامپيوتر و نرم‌افزار كه نتوانسته‌اند وارد بازار كار بشوند تا آموزش زنان در جوامع محلي متفاوت است. نمي‌توان فرمول ثابتي براي زنان ارايه كرد و آن را متفاوت از مردان دانست. اين موضوع مساله را پيچيده‌تر مي‌كند. در خصوص آموزش در حال مطالعه ادبيات هستيم و اما خروجي كار ما در مرحله اجرا سه اقدام بوده، كار اول برگزاري يكسري رويداد‌هاي دانش‌آموزي است كه سازمان فناوري با همكاري وزارت آموزش و پرورش و معاونت علمي و فناوري در قالب رويداد‌هاي كارآفريني دانش‌آموزي انجام مي‌دهد. بزرگ‌ترين مساله ما ورود به ساختار محافظه‌كار آموزش و پرورش بود. ما ايده‌هاي خوبي در اختيار داشتيم اما ورود به اين ساختار‌ها اندكي مشكل بود. اين اتفاق در نهايت رخ داد، اما سازمان فناوري توانست اين اعتماد را به وجود آورد ما در قالب برگزاري يك سلسله‌رويداد‌هاي كارآفريني دانش‌آموزي به مدارس دختران وارد شديم. در قالب اين رويداد‌ها دانش‌آموزان در گروه‌هاي مختلف با يكديگر رقابت مي‌كنند، ايده‌هاي برتر انتخاب مي‌شوند و در نهايت در قالب يك مدرسه تابستاني به آنها برنامه‌نويسي آموزش داده مي‌شود و در نهايت مي‌توانند اپليكيشني كه خودشان آن را طرح كرده‌اند، بنويسند و به بهره‌برداري برسانند.

به عبارت بهتر ما متوجه شديم كه يك كليشه جنسيتي در خصوص ترديد در موفقيت زنان در حوزه برنامه‌نويسي وجود دارد به‌طوري كه بسياري از فارغ‌التحصيلان ما در حوزه برنامه‌نويسي جذب بازار كار در اين حوزه نمي‌شوند. بر اين اساس ما در قالب اين برنامه در تلاشيم قبل از ورود به دانشگاه جسارت لازم را براي دختران دانش‌آموزان پديد بياوريم. يكي ديگر از طرح‌هاي اجرايي ما در حوزه آموزش خواهرخواندگي مدرسه خاص دخترانه در تهران با مدارس دخترانه در جوامع محلي بود. در قالب اين طرح استارت‌آپ‌هايي كه در حوزه واقعيت افزوده فعال هستند، محتواي توليد شده در مدارس خاص تهران را از طريق يك آپ در اختيار مدارس جوامع محلي قرار مي‌دهند. ورود سازمان فناوري در قالب يك تسهيل‌‌گر بوده است. براي تامين هزينه‌هاي هوشمندسازي مدارس در جوامع محلي هم با روش جمع‌سپاري يك كمپين تعريف كرديم. ما براي اجراي اين طرح‌ها بودجه خاصي نداشتيم به اين شيوه يك بازي برد-برد شكل گرفت. براي سمپاد در راستاي مسووليت‌هاي اجتماعي برد بود، براي جامعه محلي دسترسي به محتوا برد بود، براي آن استارت‌آپ براي اينكه خود را پرزنت كند و محتواي سمپاد را در اختيار داشته باشد، برد بود، براي آن استارت‌آپي كه به روش جمع‌سپاري منابع مورد نياز را جمع كرد برد بود و در نهايت براي سازمان فناوري هم برد بود.

پيش از اين در خلال بولتني كه منتشر كرده بوديد، برنامه‌هايي كه سازمان فناوري در حوزه زنان پيگيري مي‌كند را تشريح و در آن چهار حوزه توانمند‌سازي زنان را در نظر گرفته بوديد، توانمندي زنان در حوزه اقتصاد، آموزش سلامت و سياست، اما در بخش سياست هيچ اقدامي صورت نگرفته است...

مطالعات من و كتابي كه منتشر كرده‌ام در حوزه توانمندي سياسي زنان است. اما واقعيت اين است كه ما از همان ابتدا تمركز روي اين بخش را در اولويت كاري نداشتيم. اين پيشنهاد هم از سوي من طرح شد، زيرا بزرگ‌ترين مشكل حوزه زنان كه باعث شده فعاليت در اين حوزه را سخت‌تر كند، اين است كه اساسا موضوعات مربوط به زنان مانند مسائل ساير گروه‌هاي در حاشيه مانند قوميت‌ها و اقليت‌هاي ديني پتانسيل بالايي براي تبديل شدن به امري سياسي دارند. اين مسائل ابتدا به امري سياسي بدل مي‌شوند و بعد از امر سياسي به امري هويتي و سپس غيرقابل حل به نظر مي‌رسند. شايد يك مثال موضوع را روشن‌تر كند؛ براي مثال موضوع دوچرخه‌سواري خانم‌ها در دهه 70 و حواشي آن تا پايان دهه 90 و موضوع ورود خانم‌ها به استاديوم نمونه‌هايي از اين موارد است. ما در حوزه‌هاي مختلف مربوط به موضوع زنان به دستاورد‌هاي بزرگي رسيده‌ايم اما در مورد ورود زن‌ها به استاديوم كه در ذات خود امر سياسي نيست، نتوانستيم موفق شويم.

در خصوص توانمندي‌هاي اقتصادي زنان به موارد اجرايي اشاره كرديد اما ايده فكري و نظري شما در اين خصوص چيست؟

زماني كه UN دهه را به زنان اختصاص داد با انتشار گزارشي نشان داد، مشاركت اقتصادي زنان به‌رغم اينكه بيش از 50 درصد از كار‌هاي دنيا را انجام مي‌دهند اما تنها يك‌دهم درآمد اقتصادي دنيا از آن آنهاست. تلخ‌تر اينكه تنها يك‌‌صدم مالكيت از آن زن‌هاست. كسب در‌آمد اقتصادي نقطه آغازين مناسبي براي ورود به عرصه تصميم‌گيري در درون خانواده است. هرچه سهم اقتصادي زنان بيشتر شود، قدرت تصميم‌گيري آنها بيشتر مي‌شود. آي‌سي‌تي در حوزه اقتصادي بسيار راهگشاست. ما به چشم ديديم كه حجم زيادي از درآمد‌هاي زنان در بخش مشاغل خانگي در مقطعي از زمان در پلتفرم‌هاي خارجي شكل گرفت در نتيجه فيلترينگ هم اين كسب وكار‌هاي خانگي و كوچك بسيار آسيب ديدند. از اين جهت ما زنان را تشويق مي‌كنيم تا غرفه‌هاي فروش خود را در پلتفرم‌هاي داخلي بسازند تا كسب و كار آنها از ريسك كمتري برخوردار باشد اما تاكيد ما اين است كه استارت‌آپ‌هايي كه پلتفرم دارند را به زنان متصل كنيم. به‌طور كلي براي كاهش شكاف جنسيتي بايد به دنبال برداشتن مرز‌هاي جنسيت بود. من به عنوان كسي كه اين هدف را دنبال مي‌كند در پي اين نيستم كه اين مرزبندي به نفع يك جنس حتي زنان بيشتر شود. شكاف جنسيتي وقتي وجود دارد به همه جنس‌ها ضرر مي‌زند. زماني كه از زن يا مرد نام ‌مي‌بريم طيفي از جنسيت را نمي‌بينيم. نكته ديگر اينكه با برداشته نشدن مرز‌هاي دوگانه هر دو جنس آسيب مي‌بيند. عبور از مزرهاي جنسيت و درگير كردن تمام افراد جامعه، روند توسعه‌يافتگي در كشور را افزايش خواهد داد.


اگر زن با يك آگاهي پيشيني از درون فضاي حقيقي به فضاي مجازي وارد شود؛ فضاي مجازي مي‌تواند كاهش‌دهنده شكاف جنسيتي باشد.

دولت در اين ميان كاملا تسهيل‌گر است. هيچ منابعي تزريق نشده و شركت‌ها در‌راستاي مسووليت‌هاي اجتماعي‌شان به اين موضوع ورود پيدا كرده‌اند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون