ليدزيونايتد صعود مستقيم به ليگ برتر را فداي اخلاقيات كرد
بيلسا؛ فضيلتمحور يا فايدهگرا؟
علي ولياللهي
هنگامي كه بازيكني از تيم حريف مصدوم ميشود، بازيكنان تيم رقيب توپ را به بيرون ميزنند تا به وضعيت بازيكن صدمهديده رسيدگي شود. در فوتبال اين عمل را بازي جوانمردانه مينامند و در مقابل وقتي تيمي كه بازيكنش مصدوم شده بود، بازي را آغاز ميكند، دوباره توپ را به حريف پس ميدهد. اين عمل را پاسخ بازي جوانمردانه نامگذاري كردهاند. بازي جوانمردانه مستقيما به اخلاقيات گره خورده است. هيچ قانوني در مورد الزام به انجام بازي جوانمردانه وجود ندارد اما بازيكنان در زمين معمولا انجامش ميدهند. فوتباليستها معمولا در شرايطي كه حريف يكي از بازيكنانش را از دست داده، هم به دليل رسيدگي سريع به وضع بازيكن مصدوم و هم به لحاظ اينكه حريف يك يار كمتر دارد، از موقعيت خود چشمپوشي ميكنند تا بتوانند دوباره در شرايطي برابر بازي را ادامه دهند.
در چند سال گذشته با شدت گرفتن فلسفه نتيجهگرايي در فوتبال، انجام عمل بازي جوانمردانه تغييراتي به خودش ديده است. امروز مثل سابق، به محض افتادن يك بازيكن روي زمين، توپ به بيرون زده نميشود، مخصوصا در شرايط حساس. از طرف ديگر با دستورالعمل جديد فيفا به داوران براي توقف بازي هنگام مصدوميت بازيكن كه ميگويد فقط در شرايطي داور بايد بازي را متوقف كند كه ضربه از ناحيه سر باشد، بازيكنان نيز از همين دستور پيروي ميكنند و اگر مصدوميت حريف از ناحيه سر نباشد، به بازي ادامه ميدهند. آنچه ممكن است دردسرساز شود، تفسيرها و برداشتها از تعريف بازي جوانمردانه است. در شرايط عادي، هنگامي كه حساسيت بالايي وجود ندارد، معمولا واكنشها به انجام يا عدم انجام بازي جوانمردانه سطحي و گذراست. اما وقتي شرايط ملتهب ميشود، واكنشها نيز تغيير ميكند. مثلا بازي پرسپوليس و استيلآذين در فصل 91-90 را به ياد بياوريم كه پرسپوليس موفق شد با گل دقيقه پاياني اشپيتيم آرفي حريف را شكست دهد. در آن بازي سوشا مكاني با ادعاي مصدوميت توپ را به بيرون پرت كرد و روي زمين افتاد. بعد از درمان اما شاگردان علي دايي با اين استدلال كه مكاني خودش را به مصدوميت زده توپ را به حريف پس ندادند و از همان پرتاب اوت توسط سپهر حيدري به گل پيروزي رسيدند. آن بازي و گل پرسپوليس جنجالهاي زيادي را به همراه داشت. عدهاي معتقد بودند، بازيكنان پرسپوليس در هر صورت بايد بازي جوانمردانه را رعايت ميكردند و عدهاي ديگر نيز به سرخپوشان حق دادند.
در هفته گذشته و در چمپيونشيپ انگلستان نمونه مشابهي رقم خورد كه روايتها و برداشتهاي گوناگوني را رقم زده است. در بازي تيمهاي ليدز و استونويلا، در هفته ماقبل پاياني رقابتها، در حالي كه ليدز با برد ميتوانست بعد از سالها مستقيما راهي ليگ برتر شود و استونويلا تلاش داشت جواز حضور در پليآف را كسب كند، يك شكاف اخلاقي رخ داد. ماجرا از اين قرار است كه در دقيقه 72 در حالي كه بازي با نتيجه مساوي بدون گل دنبال ميشد، آلبرت آدوما بازيكن استونويلا روي زمين ميافتد اما ليدزيها بدون توجه به او بازي را ادامه ميدهند و به گل ميرسند. بعد از گل بازيكنان و كادر فني استونويلا با عصبانيت به شادي گل حريف حمله ميكنند، چرا كه معتقد بودند بايد بازي جوانمردانه رعايت ميشد. در درگيري شديد بين دو تيم، احمد الغازي به خاطر درگيري و مشت زدن به بازيكن ليدز از زمين اخراج ميشود و در نهايت غائله خاتمه مييابد. بعد از 5 دقيقه توقف، بازي از سر گرفته ميشود. در شرايطي كه ليدزيهاي حاضر در استاديوم از پيروزي تيمشان سرمست شده بودند، به ناگاه مارچلو بيلسا، سرمربي ليدز كه از جدال لفظي با جانتري، كمكمربي ويلا بازگشته بود به كنار خط آمد و همه چيز را دگرگون كرد. تصاوير تلويزيوني نشان ميدهد كه بيلسا به بازيكنان تيمش دستور داده است كه اجازه بدهند حريف گل تساوي را به ثمر برساند. اين دستور خشم برخي بازيكنان ليدز را به دنبال داشت، چرا كه آنها معتقد بودند هيچ حركت ناجوانمردانهاي در گلشان وجود نداشته است. بازيكن حريف از ناحيه سر مصدوم نشده بود و بعد از توقف بازي در روند عادي، به وضعيتش رسيدگي ميشد. اما در نهايت بازيكنان ليدز اجازه دادند تا ويلا به راحتي دروازهشان را مقابل چشمان بهتزده هواداران باز كند. بازي با نتيجه يك - يك به اتمام رسيد تا روياي ليدز براي حضور مستقيم در ليگ برتر نابود شود.
بيلسا بعد از بازي گفت: «ما گل را به آنها پس داديم. واقعيت همان است كه همه با چشمان خود ديدند. فوتبال انگليس به خاطر اخلاق ورزشي و روحيه جوانمردي معروف است، پس ديگر لازم نيست راجع به اين موضوع نظري بدهم چون اين مسائل در انگليس رايج است.» البته اين نظر بيلسا بود و بعد از بازي، واكنشها به تصميم جنجالي او بسيار زياد بود. هنوز برخي هواداران ليدز از اينكه ميديدند صعود به ليگ برتر را با چنين تصميمي از دست دادهاند، عصباني هستند و برخي ديگر اميدشان را از دست دادهاند. اما آيا واقعا كار بيلسا در چارچوب اخلاق ورزشي يا بهطور كلي اخلاق جا ميگيرد؟ در اين مورد خاص ميتوان گفت كه بيلسا رفتاري مبتني بر اخلاق فضيلتمحور انجام داده است. احتمالا بازي جوانمردانه فارغ از نتيجه و تاثيرش، در ذهن بيلسا فضيلتي ذاتي داشته است كه او در آن لحظه حساس تصميم گرفت تيمش را از صعود به ليگ برتر كه همه ميدانيم چقدر مهم است، محروم كند. اين در حالي است كه اگر بيلسا آدمي وظيفهگرا يا غايتگرا (فايدهگرا) بود، احتمالا چنين تصميمي نميگرفت، چرا كه وظيفهگرايياش نهيب ميزد كه او سرمربي تيم است نه يك مصلح اخلاقي و وظيفهاش برنده كردن مجموعه تحت اختيارش است. همچنين اگر بيلسا فايدهگرا بود، ميدانست كه با دخالت نكردن در اتفاق رخ داده، ميتواند موجب خوشحالي و لذت خودش، بازيكنان و كادر فني و هزاران هزار طرفدار ليدز شود. اما حالا با اين كار، آنها را از بزرگترين لذتي كه آرزويش را داشتهاند، محروم كرده است. اين مورد بيلسا نمونههاي زيادي در فوتبال دارد. مثل آنجايي كه بازيكني در محوطه جريمه روي زمين ميافتد و داور نقطه پنالتي را نشان ميدهد، اما خود بازيكن به داور ميگويد خطايي در كار نبوده و داور دستورش را برميگرداند. البته اين مورد در فوتبال امروز اروپا كه به سيستم كمكداور ويديويي مجهز است، ديگر ممكن نيست به وقوع بپيوندد اما پرونده اخلاقياش هنوز باز است و نظرات مختلفي را دربرميگيرد.
البته نبايد از اين نكته غافل شد كه ميتوان حركت بيلسا را به نوع ديگري هم تفسير كرد. در هفتههاي گذشته او و كادر فنياش به خاطر فرستادن پهپاد و فيلمبرداري از تمرين رقبا، به شدت تحت فشار رسانهها قرار گرفته بودند. به شكلي كه اين مرد آرژانتيني در مظان اتهام دزدي و عدم رعايت اخلاق قرار گرفته بود. شايد بيلسا در بزنگاه اخلاقي بازي ليدز و استونويلا به اين مساله توجه كرده است كه اگر چنين دستوري صادر كند، همه اتهامات اخلاقي كه به او نسبت داده بودند، بهطور كامل نابود ميشوند. پس اگر انگيزه را در بيلسا منفعتگرايي او در نظر بگيريم، شايد ديگر نتوانيم به راحتي او را يك فضيلتمحور بدانيم كه به خاطر ارزش ذاتي امور كاري را انجام ميدهد.