درخت بيثمري كه فروافتاد
مرتضي ميرحسيني
قتل ناصرالدينشاه: سال 1275 خورشيدي در چنين روزي، ناصرالدينشاه قاجار با شليك ميرزا رضا كرماني به قتل رسيد و نيم قرن فرمانروايي او پايان يافت.
روايتهاي فراواني از حوادث و ماجراهاي دوران ناصرالدينشاه، از قتل اميركبير و سفرهاي پرحاشيه خارجي گرفته تا امتياز رژي و جنبش مردمي در تحريم توتون و تنباكو بهجاي مانده و گفتهها و ناگفتهها درباره آن سالها و اختلافنظر درباره نتايج تصميمگيريها و شيوه فرمانروايي او بسيار است.
اما آنچه از او به جا ماند، ايراني فقير و جامعهاي استبدادزده و پريشان و دولتي ضعيف و بيپول بود.
از تپانچه قاتل فقط يك گلوله؛ آنهم از فاصله نزديك شليك شد كه براي كشتن ناصرالدينشاه و خلق حادثهاي بيمانند در سراسر تاريخ ايران كافي بود.
ميزرا رضا قبل از اعدام چند بار در حضور درباريان و بزرگان كشور بازجويي شد اما حتي براي يك لحظه احساس شرمندگي و ندامت نكرد. شماري از مردان شاه ميگفتند كه اين مردك فرومايه ديوانه تشنه انتقام است كه از ناداني به سيد جمالالدين دل بسته و «مهملاتي مبني بر خيرخواهي عامه اظهار ميكند».
او به اين باور رسيده بود كه كشتن ناصرالدينشاه آخرين و تنها راه نجات كشور از نكبت و بيعدالتي است و ميگفت كه شاه حتي اگر در ظلمها و جنايتهاي نزديكانش بيگناه باشد، براي سكوت و بيتوجهي به اين همه زشتي و تبعيض و چپاول و نشنيدن صداي جامعه بيشك گناهكار است.
ميگفت: «من آن درخت خشك و بيثمري را كه زيرش همه قسم حيوانات موذي درنده جمع شده بودند از بيخ انداختم و آن جانورها را متفرق كردم».
ميرزا رضا به اعدام محكوم و اواخر مرداد همان سال به دار آويخته شد. به روايت شاهدان اعدام، او روز آخر رو به مردمي كه در ميدان مشق به تماشاي اجراي حكم آمده بودند، گفت كه هرگز بابي نبوده و مسلماني
خالص است.
سپس ترس طبيعي خود را با تكرار «انا لله و انا اليه راجعون» مهار كرد و با شهادتين براي وداع با دنياي فاني آماده شد. پيش از پايان به مجريان حكم گفت: «اين چوبه دار را نگه داريد، من آخرين نفر نيستم».
بعد از قتل ناصرالدينشاه، يا به قول خود ميرزا رضا پس از آنكه «بار گراني از دوش مردم برداشته شد» بخش بزرگتري از جامعه به جنبش و تكاپو افتاد و دهه منتهي به انقلاب مشروطه آغاز شد.
همچنين: عبور يك سپاه بزرگ مسلمانان از تنگهاي كه غرب قاره آفريقا را از اروپا جدا ميكند؛ اين تنگه و مناطق اطراف آن به افتخار طارق بن زياد فرمانده مسلمانان در اين لشكركشي و فاتح اسپانيا، جبلالطارق ناميده ميشود (711م).