• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4365 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۳ ارديبهشت

شست‌و شوي مغزي

علي‌اكبر عرب‌مازار

نظام سلطه جهاني عاجز از مقابله با جمهوري اسلامي ايران به‌‌رغم به كارگيري تمامي ترفندهايش در طول چهار دهه گذشته، در سال‌هاي اخير تلاش خود را در دو زمينه اقتصادي و اجتماعي متمركز كرده است اما با زيركي سعي دارد در ظاهر بخش اقتصادي را بزرگ‌نمايي كرده تا اذهان تصميم‌گيران و مردم را به آن سمت هدايت و بدين طريق از خطر بسيار بزرگ‌تري كه همانا جبهه اجتماعي است منحرف كند. استفاده از فنون عمليات رواني يا شست‌وشوي مغزي روشي است كه ابرقدرت‌ها و نظام‌هاي سياسي قرن‌هاست از آن براي كنترل توده‌ها استفاده كرده و مي‌كنند. امروزه اين امر با در اختيار داشتن تكنولوژي اطلاعات و فضاي مجازي ظرفيت بسيار بالايي به ويژه در مباحث بين‌المللي پيدا كرده است به نحوي كه بزرگ‌ترين موانع قبلي از جمله عبور از مرزهاي جغرافيايي را از ميان برداشته است و...

بدين ترتيب كشورهاي جهان سوم در مقابل تهاجمات فرهنگي بي‌دفاع‌تر از گذشته شده‌اند. با تجربيات قبلي در ساير كشورها (شورش‌هاي مخملي اروپاي شرقي، روسيه، ليبي) از جمله موارد متعدد دركشورمان (مثلا پروژه آژاكس و كودتاي 28 مرداد) و بررسي نوع، كيفيت و حجم اطلاعات و محصولات فرهنگي توليدي در گروه‌هاي متعدد سازمان يافته از سوي استكبار جهاني براي مصرف در بازار ايران به سهولت نشان مي‌دهد كه يك برنامه منظم و مدرن هماهنگ و همگام با ساير اقدامات به ويژه تحريم‌هاي اقتصادي و تهديدهاي نظامي براي شست‌وشوي مغزي دسته‌جمعي در ايران در حال وقوع است. خط اصلي اين پروژه يك فرمول قديمي است كه با ايجاد فضاي ارعاب و ترس و حس ناامني و بي‌اعتمادي در جامعه از يك سو و تلقين نوعي احساس مبهم سرخوردگي و پشيماني در ميان طبقات مختلف اجتماعي و توده‌هاي مردمي از سوي ديگر، موفق به ايجاد گسست ميان حاكميت و اكثريت مردم بالاخص آنهايي شوند كه همه زندگي‌شان را براي برپايي و مستحكم‌تر كردن سيستم موجود فدا كرده‌اند و تمامي آمال و آرزوهايشان به باروري آن وابسته است. بدين ترتيب ملاحظه خواهدشد كه گروه‌هاي مختلف مردمي اندك‌اندك و ناخودآگاه تلاش مي‌كنند تا وابستگي خود به نظام حاكم را تلويحا انكار كرده و از آن فاصله بگيرند. در اين زمان است كه از بالاترين مقامات سياسي تا بدنه نخبگان علمي و ابزاري و توده‌هاي مردم به عادت انتقاد كردن از وضع موجود روي مي‌آورند و بدون توجه به عواقب كار اصطلاحا به پياده‌نظام دشمن تبديل مي‌شوند. نكته قابل توجه پيوستن آرام و پنهان مقامات سياسي به اين جريان است كه البته غالبا در محافل خصوصي به نوعي سعي مي‌كنند حضور خود در مقامات حاكميتي را بي‌ارزش جلوه داده و خود را تافته جدابافته جلوه دهند به نحوي كه به نظر مي‌رسد آنها را به اجبار به اين سمت‌ها گمارده‌اند!! بزرگ‌ترين بستر پياده‌سازي اين پروژه فضاي مجازي است كه به سهولت در اختيار همه گروه‌هاي اجتماعي قرار داشته و با نفوذ مويرگي در بدنه جامعه ايراني به دورافتاده‌ترين نقاط جغرافيايي نيز دسترسي داشته و مي‌تواند به تك‌تك آحاد جامعه تاثيرگذار باشد. كارگزاران اين برنامه‌ها با بررسي دقيق پروژه‌هاي قبلي خود به اين نتيجه رسيده‌اند كه اولا بايد مخاطبين خود را طبقه‌بندي كرده و خوراك فكري هر طبقه را متناسب با ويژگي‌هاي ذي‌ربط تهيه كنند و ثانيا عمده تلاش خود را روي توده‌هاي مردم به ويژه طبقات به اصطلاح آنها پايين متمركز سازند، زيرا كاملا دريافته‌اند كه آنها ستون خيمه انقلاب اسلامي را برپا داشته و تحت هر شرايطي از آن محافظت و دفاع مي‌كنند. توجه كنيد همين توده‌هاي مردم هستند كه بدنه اصلي نيروهاي نظامي، روحانيت، دانشجويان، كشاورزان، كارگران و كارمندان دولت را تشكيل مي‌دهند. تاكيد مي‌شود كه طرح ساير مسائل بالاخص در زمينه اقتصاد و فساد انحرافي است زيرا آنها اصولا نگران و يا خواهان اصلاح اين امور نيستند بلكه در صورت امكان به گسترش آنها كمك مي‌كنند. نمونه بارز آن اعمال تحريم‌هاي اقتصادي است. اطلاعات و خوراك فكري كه عمدتا از طريق پيامك‌ها در طول چند سال گذشته در فضاي مجازي انتشار مي‌يابد دقيقا در راستاي اهداف و خط اصلي اين پروژه روحي- رواني است كه چند نوع از آنها ذيلا بيان مي‌شود:

1- شيوع يك نوع بيماري/ مواد غذايي فاسد و هورموني/ داروهاي قلابي كه برخي هم با امضاي يك استاد دانشگاه رياست بيمارستان، يا كارشناس ساختگي است.

2- انواع فشارها درباره عمدتا نهادهاي انقلابي و افراد وابسته به مقامات، روحانيت، سپاه.

3- مطالب اغراق‌آميز درباره فروپاشي اخلاق، گسترش اعتياد و بيكاري، دزدي و قتل و تجاوز.

4- اخبار مقايسه‌اي با كشورهاي ديگر.

5- مطالب تفرقه‌انگيز در زمينه‌هاي قومي/ قبيله‌اي/ مذهبي.

6- پيام‌هاي كينه‌توزي و نفرت‌پراكني با مردم كشورهاي همسايه به ويژه كشورهاي خط مقاومت. جالب است بدانيد كه همين پيام‌ها با محتواي ايراني شده در آن كشورها منتشر مي‌شود.

يادآوري مي‌شود كه نظام سلطه با به كارگيري تيم‌هاي عملياتي متعدد و صرف هزينه‌هاي زياد و كاربرد روش‌هاي پيچيده علمي از جمله در زمينه‌هاي روان‌شناسي و جامعه‌شناسي تلاش مستمر را در اين زمينه ادامه مي‌دهد.

ويژگي‌هاي عمومي اين فرآيند پيام‌رساني نيز عبارتند از:

1- آمادگي كامل دشمن تا از هر حادثه، خبر يا مطلبي هرچند كوچك در جهت ساخت اين پيام‌ها استفاده كند.

2- كاربرد عبارت انگيزشي چون «ايروني نيستي اگر اطلاع‌رساني نكني» و «فوري فوري اطلاع‌رساني كنيد».

3- تغيير مستمر متن پيام‌ها و طرح موضوعات جديد با توجه به حافظه كوتاه‌مدت جامعه و عدم پيگيري مطالب قبلي.

4- هدف‌‌گيري مباني اعتقادي و فرهنگي مردم و شعارها و اهداف اصلي انقلاب.

5- ايجاد حس خودكوچك‌بيني، نااميدي، ناتواني، عدم كارايي، تاسف و پشيماني.

6- استفاده از انواع قالب‌هاي پيام‌رساني از قبيل مطالب علمي، طنز، تاريخي.

7- تلفيق مطالب و اخبار واقعي، نيمه‌واقعي و ساختگي.

در نتيجه وجدان عمومي جامعه خدشه‌‌دار شده، قدرت تحليلي خود را از دست داده و كم‌كم به يك حالت انفعالي رسيده و يا آمادگي براي انجام اقدامات تخريبي پيدا مي‌كند. بدين ترتيب كار به جايي مي‌رسد كه هر كار مثبت و سازنده‌اي هم اساسا اهميت نداشته و يا به سخره گرفته مي‌شود. علت اصلي هرگونه اقدام ناصواب ديگران هم خودمان مي‌شويم. بلاياي طبيعي هم به جهت ناكارآمدي نظام اجرايي يا ناشي از مرگ بر امريكا گفتن تلقي مي‌‌شود. توجه شود كه همزمان با سقوط ارزش ريال پول برخي كشورها از جمله تركيه، هند، اندونزي نيز به طور متوسط با كاهش ارزش 100درصدي روبه‌رو شد. پديده فساد در ساير كشورها هم كم و بيش در حال وقوع است. آيا مردم مالزي ناچار نشدند كه به دليل فساد مقامات ارشد پس از دو دهه مجددا فردي 92 ساله را به رياست‌جمهوري انتخاب كنند؟ آيا رييس‌جمهور كره جنوبي به زندان محكوم نشد؟ آتش‌سوزي چندين ماهه در كاليفرنيا، سيل در نقاط مختلف جهان و اخيرا در كانادا، آتش‌سوزي در برج لندن و كليساي نتردام پاريس، همگي به دليل ناكارآمدي حكومت بوده يا گفتن مرگ بر امريكا؟ در زماني نه چندان دور مردم سوريه يك زندگي عادي همانند ساير ملل عربي خاورميانه داشتند و دولت حاكم ارتباط بسيار نزديكي با غرب داشت به حدي كه پس از تعطيلي سفارت كانادا در تهران، دمشق مركز مراجعه و صدور ويزا براي ايرانيان شد. غرب به دلايل خاص تصميم گرفت سوريه را مركز حكومت داعش گرداند. آنگاه با استفاده از پيش‌زمينه‌هاي نارضايتي‌هاي عمومي از حكومت، اقدام به اجراي يك برنامه عمليات رواني نمود و متاسفانه مردم سوريه به دام آن گرفتار شدند و وضعيت اسفناك حاضر كشورشان نتيجه آن غفلت بود. چه مردمي كه كشته شدند، چه آنهايي كه در درياي مديترانه غرق شدند، چه آنهايي كه آواره ساير كشورها شده‌اند همگي در ابتدا به دنبال تغيير وضع موجود بودند. هيچ كدام مرگ بر امريكا يا مرگ بر اسراييل هم نمي‌گفتند. حجاب هم نبود و خيلي چيزهاي ديگر. برنامه شست‌وشوي مغزي دسته‌جمعي مردم به حدي موفق عمل كرده بود كه مردم خود به استقبال نيروهاي داعشي رفتند. كشور ما شرايط اقتصادي به مراتب ناگوارتر از اين روزها را هم تجربه كرده است و مسلما اين برهه از زمان نيز سپري خواهد شد. هدف از نگارش اين يادداشت نفي مشكلات موجود در زمينه‌هاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و يا عدم نقد عملكرد دولتمردان نيست بلكه حتي‌المقدور يادآوري وضعيت خطير جامعه و كشور در شرايط كنوني بين‌المللي و منطقه خاورميانه و لزوم توجه جدي به ترفندهاي دشمنان است. اكنون مسووليت تاريخي همه آحاد جامعه است به ويژه آنهايي كه دغدغه اسلام، ايران، آينده خود و فرزندان‌شان را دارند، تا ضمن داشتن تحليل صحيحي از تحركات دشمن، همگي تلاش كنيم به پيروي از سنت ديرينه اقوام ايراني مشكلات و اختلافات داخلي را خودمان حل كنيم و در انجام اين امر در مسير هدايت دشمنان قرار نگيريم. در اين زمينه لازم است اولا تك‌تك افراد در حد توان نسبت به آگاه كردن مردم درباره اين گونه‌ فضاسازي رواني و پيامك‌هاي دريافتي اقدام كنند و ثانيا از انتشار مجدد آنها در فضاي مجازي خودداري ورزند. به ياد داشته باشيم كه پس از وقوع فاجعه انگشت اتهام به سوي يكديگر دراز كردن و درباب چگونگي پيشگيري از آن قلمفرسايي نمودن ارزش چنداني نخواهد داشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون