• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4388 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۳ خرداد

روايتي در حاشيه داستان «تابوت‌هاي دست‌ساز»

كاپوتي اصلا حوصله‌ حاشيه ندارد

سعيد حسين‌نشتارودي

 

 

«شهري در يكي از ايالت‌هاي كوچك غربي. شهر مزارع پهناور بسياري در خودش جا داده و پنبه‌‌زارهايي در اطرافش است؛ با جمعيتي كمتر از 10‌هزار، 12 كليسا و دو رستوران دارد. توي خيابان اصلي شهر تالار سينمايي هست كه اگرچه ده سالي مي‌شود فيلمي نشان نداده، همچنان بي‌روح و ملال‌انگيز سر پاست.

شهر زماني هتل هم داشته اما حالا تعطيل شده و اين روزها تنها جايي كه يك مسافر مي‌تواند تويش سرپناهي پيدا كند، متل پريري است.» گفتم: من سعيد هستم، يعني از اون وقتي كه يادمه، اسمم اين بود. اما تو به «ترومن كاپوتي» نياز داري. خيلي سريع‌تر از اينكه فكر كنم، حرف مي‌زد. تقريبا هر چند ثانيه يك‌بار اطرافش را نگاه مي‌كرد. گفت: تمام كتاب‌‌باز‌هاي اين شهر، تو رو مي‌شناسن، تو مي‌دوني قاتل كيه؟ و توي چند صفحه‌ بعدي قراره نهمين قتل اتفاق بيفته. كمكم كن، مي‌خوام قبل از «جك پير» و «كاپوتي» مچ قاتل رو بگيرم. كمي نگاهش كردم، گفتم: نگران نباش «كاپوتي» همه ‌چيز رو برات تعريف مي‌كنه، فقط چشم از كتاب برندار. «كاپوتي» اصلا حوصله حاشيه نداره، سر راست مي‌ره سر اصل مطلب.

تمام پوست‌هاي موز رو مي‌كنه و خودش رو مي‌ذاره توي يك پيشدستي. كتاب ‌رو ازش گرفتم، خيسي عرق دستش رو جلد كتاب بود، همين‌طور يك‌جاي از كتاب رو باز كردم. «مادر بزرگم ميسن هيچ‌ وقت كلمه مرگ به زبونش نمي‌اومد. وقتي كسي مي‌مرد، به خصوص كسي كه براش مهم بود، هميشه مي‌گفت دوباره صدا شده، منظورش اين بود كه نرفته زير خاك، براي هميشه گم و گور نشده؛ بلكه برعكس، آدمه دوباره صدا شده كه برگرده به سرزمين كودكي خوش و خوشحالي، به دنيايي كه توش همه چي زنده‌اس» اين يكي از معجزات من بود، كه هر بار هر كتابي رو باز كنم، تنها بخشي براي من رو مي‌شه كه دقيق‌تر از تمام كتاب مهر تاييدي بر حرف‌هام باشه. كف دست‌هاش رو به دو طرف شلوارش مي‌كشيد، خيسي كم‌جاني كنار جيب‌هايش رد خودش‌ رو گذاشت.

گفتم: برو بشين تا برات يك ليوان آب بيارم. ليوان آب‌ رو سر كشيد، نگاه كردن به صورتش از پشت ليوان، چيز عجيبيه، با خودم فكر كردم، نكنه اين صورت هيولافرم، صورت يك قاتل باشه. آب داخل ليوان تموم شد و صورت هيولا‌وارش به يك صورت عادي و روزمره تبديل شد.

گفتم: چشم‌هاتو ببند و گوش كن؛ «اضطراب، همچنان كه هر روانپزشك گران‌قيمتي بهتان خواهد گفت، حاصل افسردگي است؛ اما افسردگي، همچنان كه همان روانپزشك در جلسه‌ دوم و بعد از دريافت حق ‌ويزيت بعدي آگاه‌تان خواهد كرد، حاصل اضطراب است.

تمام بعدازظهر را در اين چرخه‌ پرملال دور زدم. دم غروب ديگر دو خوره با هم همراه شده بودند؛ اضطراب كه با افسردگي آميخت، نشستم و زل زدم به اختراع جنجالي آقاي بل، ترسان از لحظه‌اي كه بالاخره بايد شماره متل پريري را مي‌گرفتم و صداي جيك را مي‌شنيدم كه تاييد مي‌كرد دايره از پرونده كنارش گذاشت.» دستمال كاغذي گلداري را از توي جيبم بيرون كشيدم و ادامه دادم: صورتت رو‌ پاك كن، دليل اين همه عرق كردن چيه؟ گفت: اضطراب، ترس و اينكه، اگه يكي مثل اون قاتل توي شهر ما در حال قدم زدن باشه، كي مي‌تونه جلوش رو بگيره؟!

تكه‌هاي دستمال كاغذي چسبيده به صورتش، تصوير عجيبي داشت، گل‌هاي تكه‌تكه شده‌ صورتي جاي جاي صورتش چسبيده بودند، به گردنش كه نگاه كردم، عرق همچون دو رود روان به داخل لباسش مي‌رفت. راحتش كردم و گفتم: مطمئن باش تو كشته نمي‌شي، اما هيچ دليلي براي حرفم نداشتم، عنوان كتاب را يك‌بار ديگه خوندم، «تابوت‌هاي دست‌ساز»، كتاب را به خودش دادم و پشتم رو كردم بهش، همان‌جا مشغول به خواندن شد، من همچون مامور پليسي كه سر پستش باشه، شروع كردم به قدم زدن.

اما هيچ‌ وقت طرف‌دار نظم و اين داستان‌ها نيستم. خيسي ناشي از عرق دست‌هاش تمام ورق‌هاي كتاب رو خيس كرده بود. اين احساس رو داشتم كه تا يك‌ساعت بعد، اين آدم تبخير ميشه و هيچي ازش نمي‌مونه. كتاب خيس رو بست و به دالان دلگير كتاب‌فروشي نگاه كرد، ماشين‌ها رد مي‌شن و چراغ‌هاي زرد، مثل چشم‌هاي دزد، نگاهي به ما مي‌كنه. متر خياطي كوچكي را از توي جيبش بيرون آورد، دستش رو به سمت من دراز كرد و گفت: قدم و تمام اندازه‌هاي من رو ياداشت كن.

گفتم: كار سختي نيست، براي چي مي‌خواي؟! همين‌طور نگاهم مي‌كرد و لب از لب باز نمي‌كرد. در نهايت گفت: مي‌خوام يه تابوت براي خودم بسازم. دالان باريك كتاب بود، من و متري كه داشت بالا و پايين، چپ و راست و هر چيزي كه نيازه رو اندازه مي‌زد.

مطمئنم «ترومن كاپوتي» از يك گوشه اين مغازه دلگير ريز به ريز كارهاي منو مي‌بينه.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون