نگاه فعالان كارگري به نقد عليرضا محجوب از حيات شبانه
حيات روزانه، حيات شبانه، حيات كارگري
زهرا چوپانكاره
«همان كه گفته بود زود بخوابند؟» و ميخندد. «خواندم و خنديدم. بيشتر از اين خنديدم كه موضعشان را تحت عنوان حمايت كارگرانه مطرح كرده بودند.» عبدالله وطنخواه، فعال كارگري ميخندد و ميگويد: روزي كه حرفهاي عليرضا محجوب را خوانده است هم خنديده و لابهلاي همين خندهها نقدهاي تند و تلخي را به زبان ميآورد كه رنگ ديگري به موضوع موافقتها و مخالفتها با طرح حيات شبانه ميدهد. فعالان كارگري وقتي از اين طرح حرف ميزنند، حيات كارگري را به عنوان بخشي سوم به دوگانه حيات روزانه و شبانه ميافزايند.
«بنده مخالف طرح حيات شبانه هستم، چراكه كارگران بايد شبها استراحت كنند و نبايد آنها را به بهانه حيات شبانه استثمار كرد.» عليرضا محجوب، رييس فراكسيون كارگري مجلس با همين يك جملهاش توانست پس از مدتها سر از هياهو و نقدهاي روز شبكههاي اجتماعي سردرآورد. درست زماني كه بحث مخالفتها با اين طرح داغ شده بود، محجوب به خبرگزاري خانه ملت گفت: «بايد ابتدا اين سوال را پرسيد كه آيا مردم و كارگران نبايد بخوابند و استراحت كنند؟ يكي از بزرگترين عوامل هرج و مرج و ضد كارگريترين موضوعات در ايران، نداشتن ساعت كاري براي اصناف است؛ بهطوري كه در تجاريترين شهرهاي دنيا ساعت 6 يا 7 بعدازظهر هيچ مغازهاي باز نيست، غير از بارها و مكانهاي محدود و موقتي يا جاهايي مثل داروخانههاي شبانهروزي كه نياز ضروري به آن وجود دارد. حيات شبانه معني ندارد؛ در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد كه كارگران را استثمار كنند و بگويند بعد از ساعت 12 بايستند. بنده حتي تا ساعت 12 شب نيز مخالف هستم، چراكه 6 بعدازظهر بايد به منزل رفته و بخوابند و معتقد هستم كه مردم بايد شب زود بخوابند و صبح زودتر به سر كار بروند.» براي كساني كه در طول يك ماه رمضان توانسته بودند چهره متفاوتي از شهرهايشان ببينند و كافهنشينيها، سينما رفتنها و قدمزدنهايشان را در نيمه شب زنده شهر تجربه كنند، مخالفتهايي از جنس آنچه محسن هاشمي، رييس شوراي شهر تهران و عليرضا محجوب، نماينده مجلس به زبان آوردند دستمايه نقد و طنز شدند.
«هر زماني كه از نيروي كار، كار كشيده شود، استثمار است. چون دستمزدي كه به نيروي كار داده ميشود، يكچهارم آن چيزي است كه توليد ميكند و اين ديگر شب و روز نميشناسد. مايي كه همه موضوعات را با متر و شاقول كارگران ميسنجيم برخي اظهارنظرها از برخي نفرات برايمان نافرم است، خندهمان ميگيرد از همان خندههايي كه از گريه غمانگيزتر است.» عبدالله وطنخواه ميگويد كه طرح اين موضوعات همه در راستاي پنهان كردن مسائل اصلي حوزه كاري است: «شما ميدانيد، خودشان هم ميدانند كه كارگران ما براي ايجاد تشكلهاي كارگري آزاد نيستند. برخوردي كه ايشان داشته است، باعث ميشود كه من نتوانم او را مدافع كارگران بدانم. واقعيت قضيه اين است كه سياستهاي نئوليبرالي كه آقايان دارند اعمال ميكنند پدر ما را درآورده است، ارزانسازي نيروي كار و حذف قوانين آمره را جاري كردهاند و بعد در مورد اينكه مغازهها را 12 شب تعطيل كنند يا نكنند حرف ميزنند.» و براي بار چندم ميگويد: «براي همين ميگويم، خندهام گرفت.»
وطنخواه ميگويد كه موظف است به عنوان كارگري كه در اين سرزمين مشغول به كار است هميشه در حال دفاع از منافع كارگري باشد، منافعي كه آنها را در «حق ايجاد تشكل كارگري، حق اعتراض آزادانه» ميبيند كه به گفته خودش همه از جمله حقوق طبيعي كارگران است كه در مقاولهنامههاي بينالمللي كار به امضا رسيدهاند: «عذر ميخواهم اگر فكر ميكنيد دارم بزرگنمايي ميكنم اما از نظر من اين بحثهاي حيات شبانه بحثهاي الكي است. بحث ما تعهد به موارد امضا شده در مقاولهنامههاي سازمان بينالمللي كار است كه ايران خودش عضو هياتمديره آن است.» اگر قرار است حق كارگران به رسميت شناخته شود به قول او يادي بايد كرد از تجمع كارگران در روز جهاني كارگر در مقابل مجلس: «اگر من نتوانم جلوي مجلس تظلم ببرم چون توي سرم ميزنند كجا بايد حرفم را بزنم؟ وقتي اين همه تلخي در سرمان هست ديگر باقي حرفها همه فرعي هستند.»
آقا داماد تا سه ماه ديگر شاغل است
«عذر ميخواهم اگر صحبتهايم خيلي تلخ شد.» فرامرز توفيقي، فعال كارگري هم كمي كه از صحبتهايش ميگذرد، عذرخواهي ميكند. اين بحث و جدلها از نظر او هم فرعياتي است كه كارگران اصلا به آن فكر نميكنند. «دغدغه شما برايم قابل احترام است اما در هياهوي هزاران مطالبه گم شده و ناديده گرفته شده جامعه كارگري حيات شبانه كمترين محل از اعراب دارد كه حالا آقاي محجوب يا هر كس ديگري مشغولش شدهاند.» توفيقي هم به هنگام گفتن اين جمله ميخندد. او البته به موضوع از اين جهت نقد دارد كه وقتي ميتوانيم به حيات شبانه بپردازيم كه اصولا تعريف درستي از حيات و زندگي داشته باشيم: «چه بخواهيم، چه نخواهيم واژه خانواده دارد در جامعه ما گم ميشود. پدر و مادر از صبح تا غروب در حال كار كردن هستند و باز هم براي تهيه حداقل مايحتاج خانواده مشكل دارند. انسجام خانواده از بين ميرود فقط يك سري افراد زير يك سقف دور هم جمع شدهاند. حالا به قول گابريل گارسيا ماركز در سالهاي قحطي عشق و سالهاي وبا ما ميخواهيم از حيات شبانه حرف بزنيم؟ تفريح براي جامعه كارگري تبديل به واژه خندهداري شده است. اما آقايان ميدانند در جامعه كارگري چه خبر است؟ آن موقع كه ماده 7 قانون كار هوا شد و قراردادها تبديل شدند به قراردادهاي يكساله، شش ماهه، سه ماه و سفيد امضا و امنيت شغلي از ميان رفت، كجا بودند؟»
صداي توفيقي كه جملههايش را آرام و بعد با خنده شروع كرده بود وقتي به موضوع قراردادهاي كار ميرسد، اوج ميگيرد: «كارگر تحصيلكرده ما نگران است كه سه ماه ديگر سر كار باشد يا خير، ازدواج بكند يا نه، خواستگاري برود يا نه، عروسي بگيرد يا نه. وقتي ميرود خواستگاري اگر بپرسند آقا داماد چه كارهاند؟ بايد بگويد تا سه ماه ديگر اين كارهام اما بعد از سه ماه نميدانم هستم يا نيستم.» حيات شبانه از ديد او مختص جامعه مترقي است و ما گويا فراموش كردهايم كه كجاييم: «حيات شبانه ما بغضهاي فروخورده روز است كه در شب ظهور ميكند. هوا كه گرگ و ميش شود به جنوب شهر سر زدهاند؟ به اتوبانهاي بزرگ شهر سر زدهاند؟ آن دوستاني كه به حيات شبانه اعتراض دارند سري به اين مناطق بزنند ببينند اصلا سهمي از خدمات رفاهي و تفريح دارند؟» او ميگويد كه نبايد با حيات شبانه مخالفت كنند، چون نحوه زندگي كارگران بلايي است كه با تصميمات اشتباه بر سر آنها آمده است: «من كارگر هم حقي دارم. من هم دلم ميخواهد براي تفريح شبها پل طبيعت را ببينم، درياچه را ببينم. اسلام ميگويد روز و شبت را سه قسمت كن: كسب روزي حلال، بودن در كنار خانواده و تفريح و قسمتي براي استراحت. من ده قسمت هم كه بكنم بايد در همه بخشهايش براي زنده ماندن تلاش كنم. بلايي كه سر ما آمده و بايد برطرفش كنند، اين است كه اضافهكار تبديل به بخش ثابتي از كار كارگران شده است. وقتي ميخواهيد استخدام شويد بهت ميگويند اينقدر حقوق داري و اينقدر هم ميتواني اضافهكار بگيري كه زندگيات بگذرد. اضافهكار وصله ناجور زندگي من. اتفاقا من نياز به حيات شبانه دارم، نياز به تفريح روز جمعه دارم، نياز به گشتن دارم. بايد اين را درست كنند نه اينكه فقط مخالف باشند.» توفيقي ميگويد: اگر مقدمات زندگي جوري چيده نشود كه خانوادهها بتوانند پس از كار توان و بودجهاي هم براي تفريح و سرگرمي داشته باشند به زودي بايد با مفهوم خانواده خداحافظي كرد. خانوادهاي كه از بودنشان با هم فقط نامهايي در شناسنامهشان ميماند بياينكه فرصتي براي گفتوگو و با هم بودن داشته باشند: «من نماينده كارگرم و به اين موضوعات فكر ميكنم اما آيا مجلس، دولت، قوه قضاييه، تشخيص مصلحت نظام و... هم به اين موضوع فكر ميكنند؟ اگر فكر نكنيم كه همين امروز هم خيلي دير است، واي به حال چند سال ديگر!»
«در محلهاي مثل لب خط، كودك بر اساس ساعات كاري حقوق نميگيرد، آنچه حقوق را تعيين ميكند، ميزان سابقه كاري است. در واقع صاحب كارگاه پرسكاري به خانوادهاي كه چارهاي ندارد اين گرا را ميدهد كه هر قدر بچهاش را زودتر نزد او بفرستد، زودتر حقوقش افزايش پيدا ميكند. بچهاي كه در 6 سالگي وارد پرسكاري شود، حقوقش از بچهاي كه 7 سالگي سر كار ميرود، بيشتر است.» اين بخشي از گزارشي بود كه از زبان مسوول كميته شناسايي جمعيت امام علي بيان شد و در گزارش روز گذشته «اعتماد» به چاپ رسيد. كودكاني كه در كارگاههاي صنعتي و زير 10 نفر مشغول به كار هستند يكي از موضوعاتي است كه انجمنهاي مدني دفاع از حقوق كودكان نسبت به آن هشدار ميدهند. واژه «استثمار» كه در مخالفت با حيات شبانه و از زبان عليرضا محجوب عنوان شد، بخشي از حيات شبانهروزي اين بخش از كارگران رسمي و غيررسمي است كه نيازمند نظارت و طرح قوانين پيشگيرانه است. يكي از بسيار موارد حوزه كارگري كه ميتواند در اولويت مجلس و به صورت خاص فراكسيون كارگري آن قرار گيرد.
«تفريح براي جامعه كارگري تبديل به واژه خندهداري شده است. اما آقايان ميدانند در جامعه كارگري چه خبر است؟ آن موقع كه ماده 7 قانون كار هوا شد و قراردادها تبديل شدند به قراردادهاي يكساله، شش ماهه، سه ماه و سفيد امضا و امنيت شغلي از ميان رفت، كجا بودند؟»