در حوالي سالگرد تولد ميلانكوندرا
راوي تزلزل انسان مدرن
علي مسعودينيا
اگر در ادبيات چهار دهه اخير دنيا، دنبال نام و چهرهاي باشيم كه بهترين نقطه همرسي داستان و ناداستان، والاترين فصل مشترك رمان و فلسفه و موثرترين جايگاه پديدارشناسي زيست انسان مدرن در آثارش يافت شود، ميرسيم به نام ميلان كوندرا.
يك نويسنده نخبه و انديشهورز كه در آثارش با الهام گرفتن از مسائل عيني و روزمره زندگي خود يا آدمهاي معمولي دور و برش، در شيوه زيستن انسان مدرن، تزلزل رفتاري و فكري او و تبارشناسي جهانبينياش به كندوكاو ميپردازد.
كوندرا مرزي ميان انديشهورزي و قصهگويي قائل نميشود. اين هر دو را در هم ميتند.
انگار آن پيرفتهاي داستاني قرار است فكتهايي ملموس باشند براي تفسيري كه كوندرا از دنياي معاصر دارد.
كوندرا چنانكه در مقالات تئوريك خود نيز تاكيد ميكند، درك متفاوتي از ساختار رمان دارد. براي او ارايه انديشه در يك چارچوب زيباييشناسانه، بر هر چيز ديگري اولويت
دارد. چنين است كه گاهي فرم آثارش ممكن است خواننده را سردرگم كند؛ انگار تلفيقي عجيب باشد از تمام فرمهاي نوشتاري ادبي و غيرادبي: نامه، خاطره، رساله فلسفي، جستار، سخن نغز، حكايت و داستان كوتاه.
تمركز كوندرا هر بار بر يكي از مفاهيمي است كه چالشي در زندگي انسان مدرن- البته با تاكيد روي انسان مدرن مقيم بالكان و بلوك شرق- ايجاد ميكند و هنرش اين است كه چالش مذكور را تعميم ميدهد و خواننده را به تامل واميدارد.
در رمان درخشان «آهستگي» با نقب زدن به گذشته و حال مفهوم سرعت و كندي را در فرازهاي مختلف زندگي امروز و روزگار دور با هم قياس ميكند و افسانه و واقعيت را در هم ميآميزد.
در «كتاب خنده و فراموشي» نسيان را در بستر تاريخ تبارشناسي ميكند و در «جاودانگي» چنانكه از نامش پيداست، با ديدن رفتاري از يك زن ميانسال به تفحص در باب مفهوم جاودانگي ميپردازد.
رمان جهاني و محبوبش «سبكي تحملناپذير هستي» ضمن نگاهي جامعهشناسانه به طبقه روشنفكر چكسلواكي در دوران تنشهاي سياسي و بهار پراگ، تمامي مفاهيم قطعي اخلاقي و سياسي را مورد ترديد قرار ميدهد.
با چنين كراماتي است كه كوندرا هم بابي تازه در رماننويسي ميگشايد و هم به سنت رمانهاي تعليمي و فلسفي روزگاران پيشين، آثاري تاملبرانگيز خلق ميكند كه خواننده را به تفكري دوباره در باب هستي خويش و مفاهيمي كه به آنها اطمينان دارد، دعوت ميكند.
خواندن باحوصله آثار كوندرا، يكي از مفيدترين كارهايي است كه آدم ميتواند در اين روزگار شتابزدگي و آشفته ذهني انجام دهد.