• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4402 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۰ تير

درباره هنرمندي كه به او نيازمنديم

كيارستمي نماد درخت زندگي است

سيدحسين رسولي

 

 

كيارستمي پس از دريافت نخل طلاي كن در سال ۱۹۹۷ گفت: «اين فيلم در واقع بزرگداشت «زندگي» است.» او به عنوان پرافتخارترين كارگردان ايراني شناخته مي‌شود. كيارستمي نه‌تنها چهره مطرحي براي سينماي ايران محسوب مي‌شود بلكه براي قاره كهن هم سمبلي از هنر هفتم است. كيارستمي يكم تير ۱۳۱۹ در تهران‌ زاده شد. سينماي او از همان ابتدا شكل و شمايل اصلي خودش را قوام داد ولي با «خانه دوست كجاست» (۱۳۶۵) كه اولين بخش از سه‌گانه زلزله يا كيوكراست تبديل به نمادي متفاوت در سينماي هنري (سينماي مستقل) جهان شد. كيارستمي هيچ‌گاه
مورد توجه دولت‌هاي مختلف گذشته نبوده است. به ‌نظر هم براي سياسيون به خاطر گرفتن عكس سلفي و يادگاري جذابيت نداشته است، البته احتمال دارد فيلمي از او نديده باشند و اگر هم ديده باشند، براي‌شان كشش نداشته است. شايد هم براي‌شان عجيب باشد كه فيلم‌هاي او
مورد توجه محافل فرهنگي و هنري جهاني قرار گرفته است.

اصغر فرهادي هم با فيلم «فروشنده» مانند كيارستمي در جشنواره كن جايزه برد و پس از عيادت از عباس كيارستمي گفت: «هنگامي كه از كن به ايران بازگشتيم در فرودگاه به شهاب حسيني گفتم كه همين مسير را عباس كيارستمي به همراه نخل طلا آمده اما عده‌اي در فرودگاه ايستاده بودند تا او را بزنند.» عليرضا رييسيان هم درباره ماجراي فرودگاه مي‌گويد: «وقتي عباس كيارستمي نخل طلاي جشنواره كن را گرفت، روي سن اتفاقي افتاد و خبرش آمد و دوستاني وظيفه اداري‌شان را انجام دادند و شهر شلوغ شد. من براي استقبال از ايشان رفتم فرودگاه و متوجه شدم عده‌اي دارند مي‌آيند آنجا تظاهرات كنند.» در پايان هم كيارستمي را از در پشتي به خانه‌اش بردند! كيارستمي هم در اين باره مي‌گويد: «من تاكنون از سوي مسوولان سينماي ايران هيچ تبريكي دريافت نكرده‌ام، اما فكر مي‌كنم اين مساله پيش از اينكه به خود اين مسوولان مربوط شود، به فرهنگ و سنت‌هاي جامعه ما مربوط مي‌شود كه مطابق اين ديد سنتي هميشه تنبيه سريع‌تر از تشويق نمود پيدا مي‌كند.» او در جاي ديگري هم اشاره مي‌كند: «اين مساله آن‌طور كه بايد و شايد در ايران و در مطبوعات ايران و حتي در بين مردم مطرح نشد و شايد علت اصلي آن مساله انتخابات (رياست‌جمهوري) باشد.»

حبيب رضايي در مراسم بزرگداشت كيارستمي (۱۳۹۷) خاطرنشان كرد: «شايد كيارستمي نيازي نداشته باشد كه يك خيابان به نامش شود اما ما اين نياز را داريم كه خياباني به نام كيارستمي ثبت شود.» با تمام اين احوال به كيارستمي بدهكار هستيم، چه براي جنجال‌هاي سياسي و چه براي جوايزي كه به او ندادند، چه براي اينكه مجبور شد از در پشتي فرودگاه برود و چه براي اينكه اكران‌هاي بسيار ضعيفي در سينماها به فيلم‌هاي او داده شد. همزمان با تولد كيارستمي هم خبر رسيده كه براي بتمن (كاراكتر مشهور سينما و كتاب‌هاي مصور)، جوليا رابرتز و اسپايك لي، ستاره‌هايي در پياده‌روي مشاهير در سال 2020 درنظر گرفته شده است. ما چنين خياباني در ايران نداريم اما مي‌توانيم به ياد كيارستمي و هنرمندان بزرگ از فرهنگ ايراني بهره بگيريم؛ آن هم ايجاد پارك و كاشت درخت است. احمد كيارستمي چندي پيش خاطره‌اي را از پدر خودش تعريف كرده است. او از قول عباس كيارستمي مي‌گويد: «من از جنس درختم. پاييز برگ‌‍‌هايم مي‌ريزد. زمستان خشك مي‌شوم. بهار شكوفه مي‌دهم و تابستان پرميوه مي‌شوم. درخت‌هاي خيابان چون ريشه در خاك دارند قبل و بعد از انقلاب فرقي نمي‌كنند. تغييرات آنها وابسته تغييرات طبيعي است نه اجتماعي.» حالا كه سازمان سينمايي دولت حجت‌الاسلام حسن روحاني و شهرداري و شوراي شهر به مسائل فرهنگي توجه شايسته‌تري دارند، پيشنهاد اساسي اين است كه براي عباس كيارستمي پاركي پر از درخت خلق شود، آن هم درختاني سرسبز و شاعرانه. كيارستمي مانند اسطوره «درخت زندگي» است. اين درخت در فرهنگ ايراني هم نقش پررنگي داشته است. كتاب «مينوي خرد» شرح جالب‌توجهي درباره «گوكرن» (درخت زندگي) دارد. شادابي اين درخت ضامن تداوم زندگي در گيتي است. پيام اصلي فيلم «طعم گيلاس» كيارستمي چنين است: «خودت را از ارزش‌هاي كوچك زندگي محروم نكن.» چه چيزي زيباتر و جذاب‌تر از طبيعت و درخت است؟ هنرمندان معاصر ما مانند كيارستمي، شاخصه‌هاي زندگي روزمره ايراني را دگرگون كرده‌اند. به نظر مي‌رسد بايد براي آنها جبران كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون