• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4428 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۹ مرداد

نگاهي به كتاب «شكوه مرگبار» نوشته دانيال حقيقي

اين تمام ماجرا نيست

علي ولي‌اللهي

 

 

تهران شهر پيچيده‌اي است. اين جمله در نگاه اول بسيار منطقي به نظر مي‌رسد، مخصوصا براي ساكنان اين شهر، اما در وهله دوم سوال‌برانگيز و گيج‌كننده است. هرگاه بخواهيم پيچيدگي اين كلانشهر را تبيين كنيم، با موانع متعددي روبه‌رو مي‌شويم، چراكه از هر طرف به آن نگاه مي‌كنيم، باز هم اين احساس را داريم كه چيزي را از قلم انداخته‌ايم. وقتي با خودمان فكر مي‌كنيم كه پيچيدگي تهران را گردن حضور اقوام گوناگون گرد هم بيندازيم، وقتي تصميم مي‌گيريم كلاف سردرگم شهر را به توسعه نامتوازن و ناهمگون گره بزنيم، وقتي مي‌خواهيم بگوييم اين شكاف طبقاتي است كه تهران را چنين غير قابل درك كرده يا حتي وقتي جمله «مدرنيزاسيون وارداتي تهران را نابود كرده» دل‌مان را خنك مي‌كند هم مي‌دانيم كه اين تمام ماجرا نيست.

اما تمام اين پيچيدگي‌ها براي توضيح و شرح ماوقع و روابط كلانشهر تهران نبايد باعث شود كه حركت در اين مسير متوقف شود. يكي از كساني كه تصميم گرفته است با تمام اين سختي‌ها تهران را بشناسد، دانيال حقيقي است. يك جوان حالا 30 ساله كه با رويكردي متفاوت از آنچه تاكنون ديده‌ام، به دل شهر تهران زده و سعي كرده تهران را كشف كند. رويكرد حقيقي در كتابش كه با فرم راوي اول شخص نوشته شده، مواجهه با تهران به عنوان يك اثر هنري است. حقيقي در وهله اول تلاش مي‌كند، ژانر اين اثر هنري كه بيشتر ميلش به سينماست را كشف كند. بعد بتواند ايدئولوژي حاكم بر اين ژانر را كشف كند و بعد شخصيت‌ها و بازيگران اين فيلم به قول حقيقي، بيولوژيك را باز شناسد. حال در اين راه پرپيچ‌وخم و هزار رنگ، مسيري كه حقيقي مي‌پيمايد به نظر مهم‌تر از نتيجه‌اي است كه قرار است حاصل شود. راوي كتاب كه همان مولف كه همان نويسنده است، در به اصطلاح خودش ولگردي‌هايش به گوشه و كنار شهر تهران، به كشف و شهودهايي نايل مي‌شود و روابطي را مي‌بيند و آنها را براي ما شرح مي‌دهد. در اين شرح دادن، آنچه بيش از همه توجه مخاطب را جلب مي‌كند، فاصله‌اي است كه ميان زبان راوي و ذهن مخاطب ايجاد مي‌شود.

حقيقي نگاه تيزبيني دارد و چيزهايي را مدنظر مي‌آورد كه شايد خيلي‌ها در نگاه اول نمي‌بينند. نويسنده در مواجهه با تهران، از هر ابزاري كه دستش مي‌رسد، استفاده مي‌كند. او گاهي ساختارگرا مي‌شود و گاهي چپ. گاهي نگاه رمانتيك و نوستالژي گونه‌اش مي‌چربد بر ديد تحليلي و موشكافانه‌اش. با اين همه در تمام حالات، زبان راوي يك زبان تك‌گوي خطابه‌خوان است. اين همان نقطه‌اي است كه باعث مي‌شود مخاطب بعد از خواندن صد صفحه اول كتاب هر چه بيشتر از مولف فاصله بگيرد، چراكه نويسنده را شخصي مي‌پندارد كه بيشتر از تلاش براي تبيين تهران به عنوان يك اثر هنري، سعي مي‌كند نظراتش را به مغز مخاطب فرو كند. آن هم به عنوان كسي كه انگار خودش را از دل شهر بيرون كشيده و از خارج اتمسفر كلانشهر تهران در حال مشاهده است. اين در حالي است كه هيولاي تهران با وجود اين همه تكثر، بسيار سخت مي‌پذيرد كه زباني تك‌گو آن را توصيف كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون