• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4433 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۱۵ مرداد

ميراث فرهنگي پاسخگو باشد

عطا امينيان

مراكز آموزشي انسان‌ها را تربيت مي‌كنند و مردم يك كشور ثروت واقعي آن هستند. با اين حال اين روزها شاهد از بين رفتن اين ثروت‌هاي ملي هستيم، مراكز آموزشي بسته مي‌شوند و به جاي آنها مراكز تجاري چون قارچ سر از زمين برمي‌آورند. اين در حالي است كه با از بين‌ بردن مراكز توليد ثروت، در مال‌ها و پاساژ‌هاي تجاري هيچ ثروتي توليد نمي‌شود و پول فقط در ميان قشر اقليت جابه‌جا مي‌شود. افتخار انقلاب اسلامي اين بود كه توانست مراكزي را مثل بناي مركز آموزش عالي ميراث فرهنگي از چنبره قشر خاص درآورد و به تمام مردم برگرداند. بناي اين مركز قبلا مدرسه‌اي بود در اختيار فرزندان خاندان پهلوي و تمام خدمات آن تنها به اين قشر تعلق داشت اما به لطف انقلاب اين ساختمان به مركز تخصصي آموزش ميراث فرهنگي واگذار شد تا به تربيت متخصصان اين حوزه بپردازد و از اين‌رو به تمام مردم تعلق پيدا كرد، مركزي كه بيشتر اعضاي بدنه ميراث فرهنگي فارغ‌التحصيل همين مجموعه هستند. در آستانه تبديل شدن مجموعه ميراث فرهنگي به وزارتخانه مايه تاسف است كه درهاي اين مركز روي دانشجويان بسته و زشت‌ترين سرنوشت ممكن نصيب دانشجويان و خانواده علمي آن شده است. وسايل اين مركز را بار كاميون و در خوابگاه خالي كردند و به دانشجويان هم گفتند برويد خانه. آيا چنين سرنوشتي درخور اين مركز است؟ بزرگ‌ترين بهانه بسته‌ شدن اين مجموعه هزينه‌هاي بالاي مركز بود، اما مگر تحصيل 25 دانشجو چه هزينه سنگيني دارد و آيا تنها راه‌حل براي حل هزينه‌ها بستن يك زيرساخت آموزشي با چهل سال سابقه است؟ اگر مدعي هستيم كه مي‌توان با تمركز روي گردشگري درآمدزايي كرد، بستن اصلي‌ترين مركز پرورش متخصص در اين زمينه راه‌حلي خلاف اين ادعاست. در دوران آقاي بقايي دستوري براي انحلال اين مركز صادر شد و مسوولان به اين دستور اكتفا مي‌كنند، در حالي كه آنها بايد پاسخگو باشند كه طرف چه كسي را گرفته‌اند، طرف مسوولي را كه در حال حاضر در زندان به سر مي‌برد يا طرف مردم را. مديران ميراث فرهنگي بايد پاسخگو باشند كه مي‌خواهند منافع اكثريت را حفظ كنند يا خير، زيرا انحلال اين مجموعه فقط ضربه به بدنه ميراث فرهنگي نيست، بلكه متولي واقعي ميراث فرهنگي مردم هستند و اين ضربه به مردم خواهد بود. در واقع مردم هستند كه اين ثروت‌هاي تاريخي و فرهنگي را در گذر ايام به‌ وجود آورده‌اند و آنها را خلق كرده‌اند. ضربه بستن اين دانشگاه به مردم ايران مي‌رسد و مدعي اين جريان فقط اعضاي ميراث و دانشجويان نيستند، بلكه كل مردم بايد مطالبه كنند. در روزگاري كه بايد تمركز روي گسترش زيرساخت‌هاي آموزشي باشد، آيا انحلال يك زيرساخت آموزشي كار عاقلانه‌اي است؟ اين مركز كه در واقع مدرسه‌اي تخصصي در حوزه ميراث فرهنگي بود، مي‌توانست به نقطه‌اي كانوني در خاورميانه بدل شود يا حتي مركزي اصلي براي مطالعات حوزه نفوذ فرهنگي ايران، از غرب چين تا شمال آفريقا باشد. ولي حالا كه اين مركز قرار نيست روي آينده را به خود ببيند، چه بلايي سر پايان‌نامه‌هاي دانشجويان و مستندات آنها خواهد آمد؟ تكليف قراردادها و تفاهمنامه‌هاي اين مركز با ساير دانشگاه‌هاي معتبر جهان چيست؟ هميشه خراب‌ كردن از ساختن ساده‌تر است، اما آيا خراب‌ كردن تنها كاري است كه مسوولان ارشد ميراث فرهنگي در آن توانايي و تبحر دارند؟

دانش‌آموخته مركز آموزش عالي ميراث فرهنگي، مرمتگر

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون