• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4441 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۶ مرداد

پرسشگري بي‌وقفه

روژين مازوجي

آيا سقراط در به هم ريختن نظم آتن بر حق بود؟ آيا حق داشت كه پرسش‌ها و انديشه‌هاي شخصي‌اش را به عرصه عمومي و ميان مردم آورد؟ اگر سقراط محق بود كه بساط انديشه‌ورزي و تامل را به خيابان‌هاي آتن بياورد پس چرا آتنيان او را برنتافته و به مجازاتي چون مرگ سقراط حكم دادند؟ آيا فلسفيدن مي‌تواند پراكسيسي عمومي شود؟ اگر پاسخ مثبت است پس چرا با وجود كوشش سقراط محض برقراري ديالوگ‌هاي فلسفي در عرصه عمومي، شهروندان آتن به مخالفت با آموزه‌هاي او برخاستند؟ با كنكاشي تاريخي در دقايقي كه فلسفه به قلمرو عمومي شهر آتن وارد مي‌شود، مي‌توان به 3 شيوه كلي فراگيري فلسفه نيز پي برد. سوفسطايياني كه در آتن با آموزش اشكال خاصي از فن جدلي و بلاغت به پيشبرد منافع جوانان كمك كرده و در ازاي آن پول دريافت مي‌كردند. در طرف ديگر سقراط بدون دريافت وجهي در خيابان‌هاي شهر به راه مي‌افتاد و پرسش‌هايي پيش روي شهروندان آتن مي‌افكند، آنها را آشفته مي‌ساخت و اذهان پاسخ‌دهندگان را به هم مي‌ريخت. افلاطون پس از مرگ سقراط آكادمي‌اي را به راه انداخت كه ورود به آن هم قيد و شرط داشت. عوام به آكادمي‌ها راهي نداشتند و تنها آنان كه هندسه مي‌دانستند، درِ آكادمي به روي‌شان گشوده بود. آنچه سوفسطاييان انجام مي‌دادند در وجهي كنوني شبيه به الگوهاي فلسفه پاپ (Popular) شده و كافه‌اي است كه با مد روز جلو مي‌رود و افراد مي‌توانند با چند جلسه كافه‌نشيني و مباحثه در مورد آراي انديشمندان ژست فلسفي بگيرند و براي خود انديشه را بسان كالايي بسته‌بندي شده و حاضر و آماده بخرند و از قضا با هر هدفي از آن استفاده كنند. شيوه‌ سقراطي تفكر از آنجا كه هنوز هم منجر به مجازات‌هاي سخت مي‌شود همچنان منسوخ است! از طرف ديگر آكادمي‌ها همچنان با نام دانشگاه به حيات خود ادامه مي‌دهند، براي ورود به دانشگاه برآورده كردن پيش‌شرط‌هايي الزامي است. اما به پرسش اول‌مان بازمي‌گرديم، چرا آتنيان تاب پرسشگري‌هاي سقراط را نياوردند؟ براي پاسخ به اين پرسش بايد دو شيوه مواجهه با فلسفه را تفكيك كرد: مواجهه سقراطي و مواجهه شهروندان آتني.

فلسفه فعاليتي است توام با پرسشگري بي‌وقفه، فيلسوف نياز دارد تا قدمي از خود به بيرون بردارد و از منظري ديگر به آنچه بر او روي مي‌دهد، نگاه كند. فيلسوف نياز دارد تا چشم‌هايش را طوري تربيت كند كه كند‌تر از ديگران ببيند و گوش‌هايش را به هر صدايي حتي سكوت، حساس كند. فيلسوف به كندذهني و لنگيدن در هر رويداد نياز دارد، او احتياج دارد تا رويدادها را با جزييات بيشتري نظاره كرده و پس از مشاهده دوباره به درون خود گام بردارد و بار ديگر همه مشاهداتش را در پيوند با كل بستر فهمش ببيند. اما عرصه عمومي عرصه‌اي است كه تمايل دارد همه ‌چيز را حاضر و آماده به سرعت جذب كرده و تحويل بگيرد. عرصه عمومي به نسخه و تجويز تمايل دارد تا حركت در مسير پرمشقت تفكر. فلسفيدن فعاليتي است كه نياز به نوعي خودواگرايي دارد در حالي كه در عرصه عمومي افراد ميل به هم‌گرايي دارند. افراد در درون پديده‌هاي اجتماعي بدون كنكاش، تامل و پرسشگري حل و يكدست مي‌شوند. اما آيا پرسش‌هاي متفكر مي‌تواند چيزي غير از مسائل جامعه‌اش باشد؟ فلسفه معاصر هر روز بيشتر از قبل به اين ايده نزديك مي‌شود كه حتي محتويات ذهني افراد نيز نه امري خصوصي كه امكان دسترسي ويژه به ذهن خود را براي ما فراهم مي‌كند بلكه امري عمومي است. انديشه و زبان كه محتويات ذهن و ادراك ما را شكل مي‌دهند اساسا فرآورده‌هايي جمعي هستند. تفاوت ميان سقراط و مردمان عادي يا شهروندان آتن نه تفكيكي طبقاتي يا بلكه تفكيكي روش‌شناختي است چراكه وابسته به نوع مواجهه و سبك فلسفيدن افراد است. آنچه فلسفه خوانده‌هاي آكادميك را از فلسفه‌جويان حوزه عمومي جدا مي‌كند، تفاوت در روش پرداختن به مسائل فلسفه يا مواجهه با آن است. براي رفع اين تفاوت، پراگماتيستي همچون جان ديويي پيشنهاد‌هايي دارد. براي جان ديويي مساله آموزش آنچنان بنيادي است كه بر عهده نهاد‌هاي سياسي و اقتصادي جامعه است كه آموزش را در اولويت نخست اصلاحات قرار دهند. دموكراسي براي ديويي نه فقط سازوكاري سياسي بلكه اسلوبي است كه افراد در هر انجمن و گردهمايي ‌بايد آن را تمرين كنند. آنچه براي ديويي در فلسفه آموزش حائز اهميت است، تربيت افراد به گونه‌اي است كه بتوانند تجربيات اجتماعي خود را در بستري فلسفي فهم كرده و حل كنند. از اين جهت فلسفه آموزش ديويي از قضا با مسائلي سقراطي آغاز مي‌شود. مسائل انضمامي كه در گذرگاه‌هاي آتن فكر شهروندان را به خود درگير مي‌كرد. با تمهيد فضايي دموكراتيك براي مواجهه سقراطي با فلسفه مي‌توان فلسفه را نيز به ميان عموم آورد. اين شيوه راهكاري است براي برطرف كردن تنشي كه ناشي از تفاوت در مواجهه افراد با فلسفه است. براي ديويي همانقدر كه ساحت نظر از عمل جدايي‌ناپذير است، فلسفه نيز نمي‌تواند از زندگي جدا باشد و ميان يادگيري و زندگي نيز شكافي وجود ندارد. فلسفيدن براي ديويي شكلي از تربيت است. سقراط نيز تمام هم خود را در گذرگاه‌هاي آتن بر اين گذاشت تا افراد به ميانجي گفت‌وگو چونان تربيت شوند تا بتوانند با ناسازگاري‌هاي مدعاهاي خود آشنا شوند. براي فلسفيدن در حوزه عمومي نياز به مرتفع كردن موانعي است كه سقراط‌ها نه مزاحم شمرده شوند و نه تباه‌كننده. شايد هدف ديويي عقلاني كردن جامعه و نهاد‌هاي مردمي به گونه‌اي بود كه در آرمان شهرش، سقراط‌ها آنقدر آزار‌دهنده به چشم نيايند كه به مرگ محكوم شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون