حميدرضا جلاييپور، تحليلگر اصلاحطلب:
اصلاحطلبان بيشتر صداي مطالبات مردم بودند، نه مجري آن
حميدرضا جلاييپور، استاد دانشگاه و فعال سياسي اصلاحطلب معتقد است «اصلاح طلبان بيشتر نه نماينده بلكه صداي بخشي از مردم بوده و هستند.» به گفته اين تحليلگر و فعال سياسي اصلاحطلب، اصلاحات بهرغم همه مشكلات، تنگناها و نواقصي كه داشت، به طرف توسعه سياسي حركت كرده است، چراكه اصلاحطلبان، دولت پاسخگو را به نمايش گذاشتند، مجلس ششم همراه با مردم را تشكيل دادند، زمينهساز برگزاري انتخابات و تشكيل نخستين شوراهاي شهر شدند، به مطبوعات غيرحكومتي رونق دادند و سمنها و انجمنهاي جامعه مدني را تقويت كردند و پويشهاي جمعي جامعه را به رسميت شناختند. آنها درپي نوعي از حكمراني بوده و هستند كه مردم را بيشتر «دربربگيرد»، همه اقشار مردم در آن «نماينده» داشته باشند و امكانات عمومي كشور، عادلانهتر و شفافتر توزيع شود. جلاييپور گفته حرف من اين است كه اصلاحطلبان در اين جهت كوشش كردند و البته هنوز هم به مقصد نرسيدند. جلاييپور در بخش ديگري از اين سخنان كه در ايرنا منتشر شده، گفته است: «به نظرم در ۲۲ سال گذشته، فرهنگ سياسي تحمل مخالف، دوري از خشونت و ضرورت حل مساله از طريق گفتوگو و اجماعسازي تقويت شده است؛ اين يعني تقويت فرهنگ سياسي دموكراتيك. خصوصا رسانههايي كه در دوره اصلاحات تقويت شدند و فضاي آنلايني كه در كشور ما در دوره فعلي گسترش يافته است، به نظرم به اين فرهنگ كمك كرده است. الان در كشوري هستيم كه اگر كسي در موضع قدرت حركت ناشايستي بكند، خشونتي مرتكب شود، فساد كند زير سوال و فشار افكار عمومي ميرود. قبلا در كشور ما اين طور نبود. اگر كسي خشونت ميكرد، چه بسا از او تقدير ميكردند اما الان فضا عوض شده است، چون فرهنگ سياسي عوض شده، قدرت جامعه مدني زياد شده و فرآيند توسعه سياسي تقويت شده است. از اين منظر معتقد هستم كه حركت مثبتي صورت گرفته است. ميتوان در مورد نقاط ضعف فرآيند اصلاحطلبان هم بحث كرد كه بحمدالله در فضاي مجازي شما با انبوهي از نقدها روبهرو هستيد.» به گفته او، در ۲۲ سال گذشته، تمام كساني كه در عرصه سياسي، تحزبيابي، رسانهاي فعاليت كردند، همه آنها تقريبا بلااستثنا هزينه دادهاند. جلاييپور ميگويد: «البته ميزان هزينه فرق ميكند اما كف آن اين است كه همه آنها در قوه قضاييه پرونده دارند. سقفاش هم زندان است. اصلاحطلبان اين كارها را كردهاند، اين هزينهها را هم دادهاند. حالا به جايي رسيدهايم كه جامعه مدني از اصلاحطلبان جلوتر است. شما توجه داشته باشيد اصلاحطلبان بيشتر صداي مطالبات دموكراتيك مردم بودند نه مجري آن. مجري اصلاحات در درجه اول حكومت كشور است كه بخشي از حكومت در ۲۲ سال گذشته در برابر اصلاحات مقاومت كرد و دولت موازي را تقويت كرد. اين نكته را خيليها توجه نميكنند و بدون قدرت اجرايي تحقق كامل اصلاحات را از اصلاحطلبان مطالبه ميكنند در اينجا در درجه اول حاكميت مسوول است.» اين فعال سياسي و تحليلگر اصلاحطلب ميگويد: « 22 سال است كه عدهاي دايم روي حكمراني دربرگيرنده، شفاف و ناشي از مردم تكيه ميكنند. به نظرم حاكميت هم راهي ندارد جز اينكه به تدريج با اين كنار بيايد. ميدانيد كه حاكميت ما مانند رژيم پهلوي نيست. رژيم پهلوي، هم رضاشاه و هم محمدرضا شاه، كودتايي بودهاند. رژيمهايي نبود كه از دل مردم بيرون آمده باشند. جمهوري اسلامي، نظام برآمده از انقلاب مردمي است. بخشي از هسته قدرت كه مقاومت ميكند، از جايي به بعد همه متوجه ميشوند كه خاصيت ندارد. چه بسا، اين اتفاقي كه در ايران افتاده است، يعني پول نفت كم شده است، شايد به اين وضعيت كمك كند. ما به طرف «وضعيت دربرگيرنده» پيش ميرويم. اما مشكلات وجود دارد، چالش هست، حوصله ميخواهد.»
به گفته او، ايران در منطقه، يك قدرت سرزميني است، يك قدرت سياسي و قدرت نظامي است. اما اين ايران ما در يك چيز مشكل دارد و آن اين است كه يك قدرت اقتصادي نيست. مهمترين علتي كه ايران قدرت اقتصادي نيست، اين است كه ما حكمراني شفاف و كارا و دربرگيرنده و در خدمت معيشت مردم نداريم. جلاييپور گفته است: «حكمراني كه همه را نمايندگي كند، نداريم. لذا اصلاحطلبان روي اين نقطه حساس يا داروي شفابخش ايران دست گذاشتهاند؛ حكمراني خوب. ولي در اين حوزه و براي پيچيدن نسخه، منافع گروههاي پر قدرت هست، مقاومت ميشود. تا وقتي كه مردم به جريان اصلاحي راي ميدهند و حمايت ميكنند، مقداري جلو ميرويم، اگر راي ندهند، كمتر جلو ميرويم.» اين استاد دانشگاه در واكنش به پرسش مبني بر اينكه «آيا اين موضوع را قبول داريد كه جامعه از اصلاحطلبان جلوتر است، »، ميگويد: «مگر اصلاحطلبان چه ميكرده يا ميكنند؟ آنها مطالبات دموكراتيك را مطرح ميكنند، مانند مولفههاي حاكميت قانون، دموكراسي و حكمراني خوب. اين خواستهها بايد در حاكميت اجرا شود. حاكميت بايد بخواهد در حالي كه زياد نميخواهد و مقاومت ميكند. هسته سخت قدرت، مقاومت ميكند. اما اصلاحطلبان، ۲۲ سال است كه مرتب اصرار ميكنند. آنها ميگويند، مردم هم ميشنوند و انتظار دارند اما نهايتا حاكميت بايد بپذيرد و دست از مخالفت بردارد.» او همچنين درباره پشتوانه اصلاحطلبان نيز معتقد است: «يك نيروي سياسي كه نميتواند بگويد پايگاه من، جنبشهاي اجتماعي است. پايگاه اصلاحطلبان به نظرم خيلي روشن است كه چيست، براي همين هم نميشود اصلاحطلبي را قلع و قمع كرد. پايگاه آنها، انتخاب و راي تك تك شهروندان است. هر وقت شهروندان آمدند، انتخاب كردند و راي دادند، اين نيروي اصلاحجويي مقداري قوي شد و مقداري هم اثر گذاشت. البته حوصله ميخواهد چون اصلاحي است. نميخواهند مانند انقلابيها، همه چيز را ناگهان عوض كنند و درست كنند. اصلا چنين چيزي نميشود.»