رييس اداره دوم ارتش در زمان انفجار دفتر نخستوزيري:
كشميري براي ريختن چاي رفت و ...
دو ماه پس از حادثه هفتم تير حزب جمهوري اسلامي، اينبار در هشتم شهريورماه 60، دفتر نخستوزيري هدف حمله تروريستي قرار گرفت. آنچه «انفجار دفتر نخستوزيري» را به لحاظ امنيتي پيچيدهتر از معمول كرد، اين بود كه دبير شوراي عالي امنيت ملي مسوول آن شناخته شد.«مسعود كشميري» كه پيش از انقلاب از سوي يكي از اقوامش جذب «سازمان مجاهدين خلق» شده بود و با پيروزي انقلاب تغيير موضع داد، توانست با نشان دادن چهرهاي ديگر از خود آرامآرام وارد ردههاي بالاي حاكميتي شود. حالا «محمدمهدي كتيبه» كه در سالهاي آغازين دهه 60 رييس اداره دوم ارتش بوده، روز گذشته در گفتوگويي با «خبرآنلاين» درمورد وجوه تاريك و ناديده اين حادثه تروريستي صحبت و البته در بخشهايي از مصاحبه نيز به مسووليتش در اداره دوم ارتش و بازداشت و زنداني شدن در سالهاي پس از انقلاب و البته فعاليتش در انجمن حجتيه نيز اشاره كرده است.
محمدمهدي كتيبه روايت كرده كه كشميري يكي از 4 نفري بوده كه دفتر مهدي بازرگان در دوران نخستوزيري معرفي كرد تا اسناد سري و خيلي سري ارتش را در اختيار بگيرد. او كه خود را «شخص مذهبي معتقد به انقلاب و اسلام و اهل نماز اول وقت و نمازجماعت نشان ميداد»، توانست توجه شهيدرجايي را به خود جلب كند و به سمت دبيري شوراي عالي امنيت ملي برسد. كتيبه تاكيد دارد كه از همان زمان حضور كشميري در دفتر نخستوزير هشدارهايي در مورد ارتباط خانوادگي او با منافقين داده شده بود اما جدي گرفته نشد. البته او تاكيد دارد كه بازداشت چهرههايي چون خسرو تهراني يا حسن كامران نيز با خواست برخي اعضاي دولت و نمايندگان مجلس مسكوت ماند. البته محمدمهدي كتيبه به نقل از حائريشيرازي گفته كه «كامران آدم سالمي نيست.»
او در بخشي از مصاحبه نيز روز انفجار را روايت كرده است. او گفته مثل هر يكشنبه كه جلسه شوراي عالي امنيت ملي بود و بسياري از مقامات و مسوولان حضور داشتند، او هم به عنوان رييس اداره دوم ارتش در جلسه حاضر شده است. از قضا كتيبه همراه با كشميري هم وارد محل برگزاري جلسات شده و ديده كه ضبط صوتي كه همواره براي ثبت و ضبط جلسات همراه كشميري بوده، اينبار جلوي صندلي باهنر و رجايي قرار ميگيرد. او معتقد است هر چه بوده در همان ضبط صوت بوده؛ چرا كه به راحتي ميشد در آن «پنج پوند، شش پوند TNT جا داد.» محمدمهدي كتيبه كه در لحظه انفجار در حال ارايه گزارشي از يك سرگرد كشته شده بود، روايت كرده: «من داشتم اين صحبتها را ميكردم، يك وقت احساس كردم بياختيار بلند شده و ايستادهام. موهاي سرم آتش گرفته بود. با دستم ميكشيدم روي موهايم كه آتش خاموش شود. تقريبا هوش و حواس و حافظه را از دست دادم، حتي صداي اين انفجار كه تا 1۰-2۰ كيلومتري شنيده شده بود هم به گوش من نيامده بود؛ چون پرده گوش من پاره شده بود. فكر ميكردم الان ديگر داريم ميميريم و اين آخرين لحظات زندگي ماست و شروع كردم به توسلات.» همانطور كه در تاريخ شفاهي بارها ذكر شده كتيبه در اين گفتوگو نيز گفته كه كشميري در لحظه انفجار در سالن حضور نداشته و البته اين امري معمول بوده است؛ چرا كه جلسات طولاني بوده و گاهي اعضا براي ريختن چاي يا دستشويي به بيرون از سالن ميرفتند. گويا كشميري هم هميشه براي ريختن چاي براي باهنر و رجايي به انتهاي سالن ميرفته است و اينبار پس از آنكه به منظور ريختن چاي به انتهاي سالن ميرود، گويا در همين اثنا از سالن خارج ميشود.
اختلاف صيادشيرازي و محسن رضايي
محمدمهدي كتيبه در بخش دوم مصاحبه خود به گروه «بينام» اشاره ميكند كه صيادشيرازي نيز از اعضاي آن بوده و سپس به بحث اختلافات ميان ارتش و سپاه در جريان جنگ تحميلي ميپردازد. او از نامهاي گفته كه اعضاي همين گروه در اعتراض به رفتار نامناسب سپاه با ارتش نوشته بودند؛ نتيجه يكي از همين اختلافات هم به دليل اختلاف محسن رضايي با صيادشيرازي بود كه باعث كنار گذاشته شدن صيادشيرازي ميشود.محمدمهدي كتيبه همچنين به جلسهاي كه همراه رجايي و با حضور نمايندگان مجلس داشته و هشدارها مبني بر تحركات نظامي عراق عليه ايران اشاره كرده و توضيح ميدهد كه همراه با ظهيرنژاد در حضور نمايندگان مجلس احتمال جنگ را پيشبيني كرده بود. او كه از اعضاي انجمن حجتيه بوده، در پايان مصاحبه از اين موضوع نيز سخن گفته است: «انجمن حجتيه تعطيل نشده است. الان هم انجمن هست؛ ما هم عضو انجمن حجتيه بوديم و هيچ مشكلي هم با آن نداريم. الان هم خيلي از سران مملكت از همين انجمن حجتيه بودند، الان هم هستند و مشخص است.»