• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4452 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۹ شهريور

براي حفاظت از آخرين افراد يوز آسيايي، چه روشي اتخاذ كنيم؟

مرتضي اسلامي دهكردي

براي حفاظت از آخرين بازمانده‌هاي يوزهاي آسيا بايد چه كار كرد؟ آيا صرفا بايد به حفاظت از زيستگاه ادامه داد؟ آيا بايد در كنار حفاظت از زيستگاه، تكثير در شرايط اسارت يا نيمه اسارت را انجام داد؟ آيا وضعيت به حدي بحراني است كه بايد همه يوزهاي باقيمانده در طبيعت را زنده‌گيري و به شرايط اسارت يا نيمه اسارت منتقل كرد؟ آيا به نقطه‌اي رسيده‌ايم كه بايد خلوص زيرگونه را فداي جمعيت كنيم و از آفريقا يوز بياوريم؟ سوالات فوق بيشتر از اينكه جواب مشخص داشته باشد، يك انتخاب مديريت حفاظتي است و تنها در صورتي مي‌توان با اطمينان بيشتر (و نه با قاطعيت) سناريوي مديريت حفاظتي را انتخاب كرد كه در چهار مورد اطلاعات دقيق و كافي داشته باشيم: 1- اندازه جمعيت 2- چگونگي توزيع جمعيت در مناطق مختلف (پراكندگي) 3-روند تغييرات دور مورد قبل در طول زمان 4- وضعيت ژنتيك جمعيت.

در خصوص ژنتيك جمعيت يوزهاي ايران، سازمان حفاظت محيط زيست با همكاري اساتيد دانشگاه پژوهشي در دست اقدام داشت كه از نتايج آن اطلاعي ندارم. در خصوص سه مورد ديگر، مستندات و شواهد متعددي در دست داريم. گرچه طي دو سال گذشته به غير از مياندشت در مناطق ديگر پايش جمعيت انجام نشده است، اما با بررسي شاخص‌هايي و مقايسه آنها با زماني كه پايش‌ها انجام مي‌شد، مي‌توان به تصويري نه‌چندان دقيق، اما قابل اتكا از تغييرات جمعيت و پراكندگي رسيد. بررسي وضعيت موجود در اين نوشتار نمي‌گنجد، اما آنچه مسلم است، وضعيت يوزپلنگ ايراني بحراني و جمعيت رو به كاهش است. همين جمعيت باقيمانده نيز به زيرجمعيت‌هاي كوچك‌تر تجزيه شده است كه افراد براي ارتباط با افراد و جمعيت‌هاي ديگر دچار مشكل هستند و در مهاجرت‌هاي‌شان بين مناطق توسط چوپانان و سگ‌هاي گله يا تصادفات جاده‌اي كشته مي‌شوند. اين مساله آنقدر حاد است كه به راحتي زيرجمعيت‌هاي ما را دچار «انقراض تصادفي» مي‌كند. يعني جمعيت كوچك موجود در يك منطقه، ممكن است مثلا به خاطر كشته شدن ماده بارور منطقه، به راحتي منقرض شود. اتفاقي كه گويا در مياندشت و مناطق استان يزد در حال رخ دادن است. همه اينها بدان معناست كه مهم‌ترين دشمن حفاظت از يوزپلنگ در حال حاضر، «زمان» است.

نزديك به دو دهه، توسط بهترين مديران و كارشناسان حيات وحش كشور، با وجود بودجه‌اي كم اما قابل قبول، با همكاري سازمان‌هاي بين‌المللي، با همكاري منسجم سازمان‌هاي مردم‌نهاد و با حمايت گسترده رسانه‌اي و اجتماعي، براي حفاظت از زيستگاه‌هاي طبيعي يوز تلاش شده است. همه اين اقدامات به‌طور قطع، سرعت كاهش جمعيت را كاهش و حتي در مقاطعي آن را متوقف كرده است، اما در كل، كافي و پايدار نبوده است. لذا اينكه صرفا با تكرار فعاليت‌هاي حفاظتي دو دهه گذشته، آن هم در شرايطي كه وضعيت اقتصادي كشور بسيار بدتر شده است، بتوانيم وضعيت يوزپلنگ را ارتقا بدهيم، گرچه بعيد نيست اما بسيار دشوار است.

با درنظر گرفتن همه شرايط فوق، منطقي و حياتي به نظر مي‌رسد كه در كنار ارتقاي حفاظت از زيستگاه‌ها، بايد هرچه سريع‌تر برنامه تكثير در شرايط اسارت و نيمه‌اسارت، به صورت منسجم اجرا شود. مي‌دانيم كه در مورد گوشتخواران، جمعيت موجود در اسارت كمك بزرگي به حفاظت گونه در زيستگاه‌ها نمي‌كند. اما وقتي از انقراض يك زيرگونه و حفاظت از آخرين افراد آن صحبت مي‌كنيم، به وجود آوردن چنين ذخيره ژنتيكي‌اي، بسيار حياتي مي‌شود. حدود يك دهه قبل چنين برنامه‌اي در مياندشت وجود داشت كه متاسفانه با تغييرات مديريتي، رها شد و به صورت جدي پيگيري نشد. در سال‌هاي آخر تلاش‌هاي بيشتري انجام شد اما هيچ كدام موفقيت‌آميز نبود و يوزهاي موجود در اسارت صرفا زنده ماندند و تكثير نشدند. اگر آن برنامه در مياندشت به شكل بهتري ادامه پيدا كرده بود، شايد اكنون يك جمعيت پشتيبان در اسارت داشتيم كه مي‌توانستيم براي معرفي آنها به طبيعت تلاش كنيم. در هرصورت هنوز آخرين فرصت‌ها وجود دارد و نبايد آنها را از دست داد.

بزرگ‌ترين نگراني در خصوص اجراي طرح تكثير در اسارت و نيمه اسارت آن است كه مبادا سازمان حفاظت محيط زيست، با به وجود آمدن جمعيتي قابل مشاهده و قابل نشان دادن در اسارت، حفاظت از زيستگاه‌ها را فراموش كرده يا از اولويت خارج كند. حقيقت اين‌است كه گذشته نشان داده، مديران دولتي چنين قابليتي را دارند! اينكه در صورت موفقيت طرح تكثير، جانوران در قفسي را به عنوان سند موفقيت خود در حفاظت نشان دهند! براي جلوگيري از چنين مشكل بزرگي، به‌نظرم بايد كارهايي انجام داد تا سازمان حفاظت محيط زيست همواره در قبال حفاظت از زيستگاه‌ها پاسخگو باشد، فعاليت‌هاي حفاظتي در زيستگاه‌ها توسط مديران سازمان ديده شده و مورد قدرداني قرار گيرد، حفاظت از زيستگاه‌ها صرفه اقتصادي داشته باشد و بخش خصوصي و جامعه محلي در حفاظت از زيستگا‌ها دخيل شوند. براي نيل به چنين اهدافي، موارد زير را پيشنهاد مي‌كنم:

1- پرهيز از اختصاص بودجه‌هاي زيستگاه‌ها به طرح تكثير در اسارت

تحت هيچ شرايطي نبايد از بودجه جاري حفاظت از زيستگاه‌ها براي تكثير در اسارت استفاده شود. طرح تكثير بايد توسط منابع مالي جداگانه و حتي‌الامكان از طريق كمك‌هاي مالي تامين شود. خوشبختانه اخبار حاكي از آن است كه مذاكراتي در اين خصوص در حال انجام است. همواره اين مساله مي‌تواند مطرح شود كه اگر كمك مالي‌اي قابل جذب است، براي زيستگاه‌ها جذب شود. اما نبايد اهميت حياتي طرح تكثير فراموش شود!

2- تشكيل تيم جداگانه براي طرح تكثير در شرايط اسارت و نيمه اسارت

كارشناسان محدود پروژه يوز و استان‌ها همواره بايد تمركز خود را روي حفاظت از زيستگاه بگذارند اما در عين حال نبايد طرح تكثير به حال خود رها شود! لذا بايد پروژه يوز كارشناسان جداگانه‌اي را براي مديريت و پيشبرد طرح تكثير جذب و
توانمند كند.

3- انجام پايش جمعيت در مناطق به صورت مستمر و سالانه و گزارش‌دهي شفاف آن

يكي از مشكلات ستادي در سال‌هاي گذشته، به وجود نيامدن شفافيت لازم در خصوص جمعيت يوزپلنگ و عدم گزارش‌دهي مناسب نتايج پايش‌هاي انجام شده در مناطق مختلف بود. لذا عموم مردم غالبا از تغييرات جمعيت در زيستگاه‌ها بي خبر بودند و سازمان حفاظت محيط زيست بابت كاهش جمعيت‌ها و انقراض‌هاي منطقه‌اي كه اتفاق افتاد (مانند آنچه در پارك ملي كوير رخ داد و در مياندشت و مناطق استان يزد در حال رخ دادن است) مورد بازخواست قرار نمي‌گرفت. برخي از ادارات كل استان‌ها مواردي از تلفات يوز را مخفي كرده و حتي به سازمان و پروژه يوز گزارش ندادند! هرچه سريع‌تر بايد پايش‌ها با پروتكلي واحد در زيستگاه‌ها از سرگرفته شود و نتايج آن به صورت سالانه به عموم اعلام شود. اين امر باعث مي‌شود سازمان در قبال تغييرات جمعيت، همواره در مقام پاسخگويي قرار گيرد و نتواند حفاظت از زيستگاه‌ها را رها كند.

4- سركشي مستمر شخص مديران عالي رتبه سازمان به زيستگاه‌ها

سركشي شخص رييس سازمان حفاظت محيط زيست و معاون محيط طبيعي او به زيستگاه‌هاي يوز، هم باعث انگيزش محيط‌بانان و پيگيري خواسته‌هاي‌شان مي‌شود و هم مي‌تواند افزايش توجه و جذب امكانات را براي زيستگاه‌ها به همراه داشته باشد. از همه مهم‌تر مي‌تواند جلوي فراموشي اهميت حفاظت از زيستگاه‌ها را بگيرد.

5- انجام برنامه‌هاي آموزشي و انگيزشي براي محيط‌بانان مناطق

همواره بايد فعاليت‌هاي حفاظتي در مناطق تقويت شوند، محيط‌بانان توانمند شوند و از همه مهم‌تر، مورد تشويق قرار بگيرند. در گذشته فعاليت‌هاي مثبتي توسط پروژه يوز براي آموزش، ارزيابي فعاليت‌ها و تقدير از محيط‌بانان زيستگاه‌هاي يوز انجام مي‌شد كه بايد از سرگرفته شود. اين اقدامات علاوه بر تقويت حفاظت از زيستگاه‌ها، مديران عالي‌رتبه سازمان را در كنار حافظان مناطق قرار داده و اولويت حفاظت از زيستگاه‌ها را متذكر مي‌شود.

6- به وجود آوردن انتفاع اقتصادي از حفاظت، به‌وسيله مشاركت دادن بخش خصوصي و جامعه محلي در حفاظت از زيستگاه‌ها

باتوجه به مهاجرت‌هاي گسترده يوزپلنگ، حفاظت از كريدورهاي بين مناطق تحت حفاظت، كاملا كليدي و تعيين‌كننده است. يوزها در مناطق تحت حفاظت حفظ و تكثير مي‌شوند، اما در جابه‌جايي بين مناطق كشته مي‌شوند و همه زحمات بر باد مي‌رود. مشكل اين است كه در حال حاضر حفاظت از زيستگاه‌ها تقريبا براي هيچ كس سود اقتصادي مستقيم و ملموس ندارد. نه براي دولت و نه براي جامعه محلي. براي سازمان حفاظت محيط زيست و دولت صرفا هزينه است و براي جامعه محلي از دست دادن حق بهره‌برداري از عرصه‌هاي طبيعي زادگاه‌شان و گهگاه درگيري‌هاي فيزيكي با محيط‌بانان است. در چنين شرايطي، هيچ كس مشتاق گسترش مناطق تحت حفاظت نيست. همچنين اگر مناطق تحت حفاظت فعلي مانعي براي فعاليت‌هاي درآمدزايي مانند چراي دام، احداث جاده، احداث معدن و ... قرارگيرند، معمولا اين محيط زيست است كه بازنده مي‌شود. براي تغيير اين چرخه تسلسل و باطل، حفاظت بايد درآمد زا شود. اين كار از طريق واگذاري كريدورها به عنوان قرق‌هاي خصوصي (و در آينده پارك‌هاي طبيعت‌گردي) به بخش خصوصي قابل انجام است. از طريق طبيعت‌گردي و حتي شكار تروفه مديريت شده، علاوه بر حفاظت از زيستگاه، هم دولت و بخش خصوصي منتفع مي‌شوند، و هم جامعه محلي به صورت مستقيم و غيرمستقيم و از طريق مشاغل جانبي به وجود آمده ذينفع مي‌شوند. خوشبختانه تجربيات موفقي در اين خصوص در استان‌هاي يزد و كرمان وجود دارد كه بايد تقويت و ترويج شوند. اما اين كار مانند چاقوي دو لبه است. مسائل حياتي در اين خصوص، «آموزش» و «شفافيت» است. آموزش دست اندركاران مختلف، از بهره‌بردار گرفته تا متولي دولتي و جامعه محلي، تا هركدام بتوانند به‌درستي نقش خود را ايفا كنند. و همچنين شفافيت در خصوص تاثير واگذاري در جمعيت حيات وحش منطقه به صورت سالانه و نحوه درآمدزايي و ذينفع كردن جامعه محلي. در غير اين صورت ممكن است واگذاري منجر به نابودي منطقه شود.

از موسسين انجمن يوزپلنگ ايراني

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون