نگاهي به فيلم «ملت ترور»
اگر فيلمهايت لو برود
احسان صارمي
چهار دختر در ميانه فيلم درگير يك مبارزه نفسگير ميشوند. مردان شهر شوريدهاند. آنان خواهان بدنهاي بيجان چهار دختري هستند كه عامل انتشار محتواي گوشيهايشان معرفي شدهاند. يك ديوانهخانه در وسط يك شهر. تفنگهايي كه ضامنشان كشيده شده است، خانه محل سكونت دخترها را محاصره كردهاند و دوربين، سكانس پلانوار به دور خانه ميچرخد و جنگ آغاز ميشود. وحشت بر خانه دخترانه مستولي ميشود و رنگهاي صورتي و ياسي به كبودي سوق مييابند. اين يك نقطه عزيمت است براي پايان دادن به يك فيلم. «ملت ترور» ساخته سام لوينسون، كارگردان جوان امريكايي يك پيشبيني خونين است. داستان لو رفتن اطلاعات شخصي مردم يك شهر، موجب يك جنون فاجعهبار ميشود. فيلم كه از آن با عبارت «تريلر كمدي سياه» ياد شده به مذاق منتقدان خوش آمده است. لوينسون كه دنياي فرو رفته در جهان سايبري را به تصوير ميكشد، در فرم تصويري بسان يك صفحه اينستاگرامي پديد آورده است و نشان ميدهد چگونه شخصيتهاي نمايش همگي با هويتهاي مجازي خود زندگي ميكنند و از قضا نظام اخلاقي را به چالش ميكشد.
همه چيز به رفتار ما نسبت به فضاي مجازي بازميگردد و تصور آن كه مهم نيست، درباره فضاي مجازي چه رويهاي در پيش گرفتيم. اين انتخاب ماست. ما آزاديم و تصور ديگران نسبت به ما اهميتي ندارد. اين ما نيستيم كه تصوري از خود براي جامعه توليد ميكنيم؛ بلكه اين جامعه است كه بر اساس مشكلات دروني خود از ديگران تصور منفي ميآفريند. اين استدلالهايي است كه دختران باهوش فيلم بدان تكيه ميزنند و به نظر هم درست است؛ اما با انتشار فيلمهايي كه خودشان هم قربانياش ميشوند، ورق برميگردد. جنون بر ملت غلبه ميكند و قانون ديگر محلي از اعراب نخواهد داشت. لوينسون دنيايي را ترسيم ميكند كه به قول وندي ايد از آبزرور، هيستري آنلاين ما موجبات تحريف و بزرگنمايي اجتماعي ميشود. جامعهاي كه خواستههايش را بر اساس محتواي آنلاين تطبيق ميدهد. مردماني كه از خودراضي نيستند، مدام در پي به نمايش گذاشتن فيزيكي خود هستند تا جايي كه فيزيك ما تصوير سايبريمان ميشود. «ملت ترور» تصويري آخرالزماني از انفجار اين جهان سايبري و مواجهه ما از شكسته شدن حريممان است. بماند كه در اين ميان آنكه حريم را ميشكند، كسي نيست جز خودمان و مواجهمان با ديگران. در فيلم در دو سكانس مجزا، يك شهردار و يك مدير مدرسه بابت لو رفتن تصاوير شخصيشان با مردم شهر مواجهه ميشوند. آنان مورد شماتت و اعتراض شديد قرار ميگيرند. آنان در هم شكسته ميشوند و باور شكل گرفته عليه خود را اشتباه ميپندارند. تنها نيم ساعت وقت لازم داريم تا دريابيم در اين باتلاق همه لجن به حساب ميآييم. گويي كسي در ميان اين «ملت ترور» بيگناه نيست.رفتار اجتماعي ما در فضاي مجازي اين روزها در هاليوود به اوج خود نزديك ميشود. شايد تصوير ترسناك سريال «آينه سياه» به سوي اسلشرها پيش رود. شايد پيشبيني جهاني خشونتآميز بابت لو رفتن يك تصوير دور از انتظار نباشد؛ ولي آنچه فيلم لوينسون را حاد ميكند، اختلال فكري ما نسبت به رفتارهاي مجازي ماست. اينكه آيا اخلاق توانايي پاسخ به رفتار ما در فضاي مجازي دارد؟ آيا ميتوانيم خود را بيقيد بدانيم و جهان مجازي را مقيد؟ پاسخ لوينسون به نظر منفي است، هر چند قهرمانان او به قاتلان خونريزي بدل ميشوند كه مردان را سلاخي ميكنند. همانها كه مصرفكننده عمده حريم شخصي آنان هستند؛ اما آيا زنان مصرفكننده چنين حريمي نيستند؟