تهديد عدالت، تزيين كيفيت
گفته شود با هم رقابت كنند حالا يك امتياز كوچك هم گذاشته شود كه مثلا اگر پرايدي 100 متر عقبتر از بنز بود برنده تلقي خواهد شد همان چيزي كه به رتبه در منطقه تعبير ميشود و در واقع تامين كننده عدالت در رقابت نيست چرا كه در اين فرصت نابرابر (رشته-دانشگاه) رقابت برابر نيست و اين نقض عدالت است. نكته ديگري كه علاوه بر تهديد عدالت در مورد مدارس خاص ضرورت دارد كه بر آن تاكيد شود مورد كيفيت واقعي آموزشي و پرورشي است.
نخستين نقدي كه تقريبا همه كارشناسان پيرامون آن اجماع دارند اين است كه اين مدارس خاص تك بعدي و آموزش محور و كنكورگرا هستند و دانشآموزان اين مدارس در ساير ابعاد تربيتي توانمند نميشوند. ديگر اينكه آنچه تصور ميشود نتايج عملكرد اين گونه مدارس است واقعيت ندارد چرا كه اولا اين گونه مدارس براي ورود شرط معدل دارند يعني در واقع از همان ابتدا نخبهها را ثبت نام ميكنند؛ دوم اينكه خانوادههاي حامي دارند كه علاوه بر خدمات مدارس از خدمات خارج از مدرسه هم بهره ميبرند، لذا اين دانشآموزان با چنين خانوادهاي اگر در مدارس عادي هم تحصيل كنند احتمال موفقيت آنها زياد است. بنابراين اگر يك مدرسه خاص تصوير و نام دانشآموزان قبولي در كنكور را در سر در مدرسه ميزند و همه آن موفقيت را براي خود مصادره ميكند، بهدور از واقعيت است و در واقع آن مدرسه هنر چنداني به خرج نداده است و كيفيت آموزشي و پرورشي چنداني ندارد فقط با تزيين و بزك و تبليغات اينگونه به مردم القا ميكند كه اين ما هستيم كه موفقيت را تضمين و ممكن ميكنيم. در هر صورت تنوع مدارس با توجه به اينكه هدف آموزش عمومي ارتقاي سطح توانمندي عمومي كودكان و نوجوانان است تا كيفيت زندگي فردي و جمعي ارتقا يابد، با اين فلسفه ناسازگار است و تهديدي است بر عدالت آموزشي و تزييني است براي كيفيت آموزشي كه متاسفانه هم موانع ساختاري و هم موانع محتوايي امكان اصلاح را سلب كرده و به استمرار و گسترش اين رويكرد غلط دامن زده است و مدارس خاص و لاكچري هم نماد اين بي عدالتي در رقابت و تزيين كيفيت است.