به بهانه اجراي نمايش «به هواي پاك پريد» در رپرتوار «عصر تجربه»
بازگشت به متن و عبور از دوران مميزيهاي سخت
بابك احمدي
اميرحسين بريماني كارگردان جواني است كه بهزودي با نمايش «به هواي پاك پريد» در قالب سومين رپرتوار «عصر تجربه» به صحنه ميآيد. «به هواي پاك پريد» اسفند گذشته در جشنواره تئاتر تجربه حضور داشت و تنديس بهترين ايده اين جشنواره را نيز دريافت كرد و در جشنواره تئاتر دانشگاهي اجرا شد. بريماني در گفتوگويي با خبرگزاري مهر درباره آنچه قرار است بهزودي اجرا شود، گفته است: «اين نمايش ماجراي آقاي حسينپور را روايت ميكند كه يك روز از خواب بلند شده و متوجه ميشود اندازهاش كوچك شده است. اين شخصيت حتي براي راه رفتن روي فرش نيز به مشكل ميخورد و پرز فرش تا زانوي او ميرسد. با وجودي كه آقاي حسينپور كوچك شده اما هنوز يك آدم كامل است و بايد زندگي كند ولي براي رفع نيازهايش با مشكلات زيادي روبهرو ميشود.» اين كارگردان جوان متن نمايش را با اقتباس از داستان «مسخ» اثر فرانس كافكا نوشته با اين تفاوت كه شخصيت اصلي داستان كافكا سوسك ميشود اما كاراكتر موردنظر در متن بريماني كوچك شده است. اينجا سه داستاننويس ماجراي كوچك شدن آقاي حسينپور را مينويسند. درواقع اين سه كه نقششان را بريماني، نيما شكيبايي و علي عرفاني بازي ميكنند تركيب نويسندگان را تشكيل ميدهند و همزمان براي ما تجربه شكلگيري داستان و ايده اجرايي را بازسازي ميكنند. بريماني پيش از اين نيز تجربههاي مشابهي داشته ولي نمونه «به هواي پاك پريد» از دو منظر قابلتوجه به نظر ميرسد؛ گذشته از روح دانشجويي، بيپروايي و جسارت حاكم بر اجرا، اينكه بريماني در جريان كسب تجربه (و البته نه كار تجربي) در گروه دانشجوياني قرار ميگيرد كه بيتوجه به وضعيت سلبريتيساز و گيشه محور اين روزها كار خود را پيش ميبرند رويكردي است ارزشمند. به هر حال نميتوان انكار كرد جريانهاي شهرتطلب اين روزها گسترش يافته و كليشههاي توليدي مرسوم را بين دانشجويان تبليغ ميكنند، ازجمله ميتوانم به يكي از بازيگران جوان تئاتر كه چند سالي است بين علاقهمندان سينما نيز طرفداراني پيدا كرده اشاره كنم. افرادي از اين دست در روزهاي برگزاري جشنوارههاي دانشجويي سروكلهشان پيدا ميشود و بهواسطه شهرتي كه دارند بين دانشجويان دام پهن ميكنند، به همين دليل بايد از نگرشهايي مشابه آنچه بريماني و ديگر همراهانش دنبال ميكنند، حمايت كنيم؛ افرادي كه در عين تجربه كم به جريانهاي رسمي و بدنه تئاتر باج نميدهند. نكته ديگر توجه جمع زيادي از هنرمندان جوان به متن و ادبيات است. اگرچه اين به تنهايي ارزش نيست و درنهايت بايد خروجي مطالعه روي صحنه به اجرا گذاشته شود، اما نفس اينكه گروهي براي ادبيات اهميت قائل باشد نبايد از نظر دور بماند. با عبور از دوران مميزي سفت و سخت نمايشنامهها و نمايشنامهنويسان رويكرد توجه به متن و ادبيات گسترش يافته و فارغالتحصيلان سالهاي اخير تئاتر نشان ميدهند به كليشههاي ظاهرا موفق يك دهه اخير كه از قلع و قمع متنها به اسم تئاتر تجربي كسب اعتبار كردند ارزش قائل نيستند.