كارگران هفتتپه از نبود امنيت شغلي ميگويند
ليست اخراجيها باز است
زهرا چوپانكاره
« من هميشه آرام بودم، هيچ وقت روي آن سكو نرفته بودم اما ديروز روي سكو داشتم فرياد ميكشيدم. (جانشين) قائممقام شركت ميگفت من به عنوان پدر مجموعه هستم، پدر كه نميتواند همه جريانات را به فرزندانش بگويد. گفتم بنده خدا! اي پدر مجموعه! تو كه داري من را ميكشي، حق ندارم بدانم چرا؟ بعضي بچهها ميگويند كه ليست اخراج باز است و گفتهاند شايد بيشتر هم اخراج كنيم.» اين ماجراي نيمروز اولين روز پاييز در مجتمع كشت و صنعت نيشكر هفتتپه بود، روزي كه ديگر مشخص شد، شركت براي 20 نفر از كارگران نامه زده و «با عنايت به اتمام قرارداد» از خدماتشان تشكر كرده و «آرزوي موفقيت در ساير واحدهاي كاري» را براي آنها از خداوند متعال خواستار شده است. يك نامه كوتاه سه خطي كه ميشود خلاصهترش هم كرد: اخراج.
ايستادن روي سكوي سيماني محوطه كارخانه نيشكر هفتتپه كار معمولي نيست. با قدم زدن در بخش تعميرات و نشستن زير سايه درختان پشت دفتر مديريت فرق دارد. سكو يعني حرف زدن، خطابه كردن، مطالبه كردن و وقتي اوضاع خراب ميشود يعني داد كشيدن همه آن حرفها و خطبهها و مطالبهها. روز اول مهر كه نامه سه خطي به دستش رسيد اولينباري بود كه از جمع جدا شد و رفت روي سكو ايستاد تا فرياد بكشد. او يك نفر از آن بيست نفر است كه حالا بازگشتشان به كار تبديل به تازهترين دغدغه كارگران هفتتپه شده است، چون ميدانند كه ممكن است نفر بعدي خودشان باشند: «آدمهاي متفاوتي در اين ليست بودند و انگار هدفشان هم كاملا از اين نوع تعديل مشخص نيست. الان شايع شده كه اسم 150 نفر را آماده دارند كه كمكم اعلام ميشود. براي همين بقيه هم پشت ما را گرفتند و جمع شدند.» كارخانه اگر به كارگري هم نياز نداشته باشد، مراتبي دارد كه طي كند، مدير قسمتها هستند كه معمولا نامه عدم نياز ميزنند يا كميته انضباطي وارد ميشود و جلسه ميگذارند و اين كارگر ميگويد كه هيچ يك از اين اتفاقها نيفتاده: «وقتي اين روند طي نميشود يعني اخراج منطقي نيست. ديگر رفتم به حراست گفتم اگر بعدش هم قرار است پليس امنيتي، كسي بيايد در خانه من همين الان بگوييد كه خودم بروم، نكند بيايند جلوي مادرم و خانوادهام حرفي بزنند يا كاري كنند. حالا فعلا دارند ما را شوت ميكنند اينور و آنور و توضيح بيشتري نميدهند.»
در هفتتپه فصل تعميرات است و «ريكاوري»، بعد از آن بايد نوبت توليد برسد و اخراجهاي فصل تعميرات درست در روزهاي پيش از آغاز كار ممكن است دوباره زنجيره اعتراضها و دست از كار كشيدنها را آغاز كند: «كارگران ميگويند اصلا خود اسدبيگيها ميخواهند كه اعتصاب شود. نميدانم ميخواهند با اين كار گروكشي كنند كه اگر مديرعامل در زندان است آزادش كنند يا مساله ديگري است.» ليست اخراجيها هر چند به گفته او گلچيني است از آدمهاي مختلف اما اين را هم ميگويد كه همهشان صراحت بيان دارند. يكيشان محمد خنيفر است كه روز 11 شهريور عكسش در خبرگزاريها منتشر شد، آن موقع البته صحبت از تكريم كارگران بود و ديدارشان با حجتالاسلام و المسلمين سيد محمدنبي موسويفرد نماينده ولي فقيه در استان خوزستان: «آن روز محمد خنيفر به ايشان گفت از سر كار آمده است و نماينده ولي فقيه هم به عنوان سنت پيامبر بلافاصله دست ايشان را بوسيد. حالا همان كارگر اخراج شده است. اينها حتي به حرف نماينده وليفقيه هم بيحرمتي كردند چون ايشان گفت هيچ اخراجي صورت نميگيرد، تهديدي عليه كارگران نميشود، نميبرندشان زندان، نميبرندشان ادارات امنيتي. خب الان بچهها را دارند ميخواهند. ما نفهميديم چه احترامي براي حرف جناب آقاي موسوي گذاشتند.»
در ميانه همه ماجراهاي هفتتپه يكي از موضوعات اساسي هميشگي وجود نماينده منتخب براي پيگيري مطالبات كارگري بود. سنديكايي كه سالهاست وجود دارد اما مدتهاست كه در عمل ديگر فعاليت خاصي ندارد، تشكل مستقل كارگري كه مدت كوتاهي با راي كارگران شكل گرفت و منحل شد و بعد شوراي اسلامي كار كه حالا برخي كارگران اين شركت ميگويند پس از انتشار يك فايل صوتي از جلسه دونفر از اعضاي اين شورا با معاونان شركت و به قول آنها «زد و بندهايي كه در حال انجام بود» عملا سبب شد تا موضوع تشكل كارگري شركت همچنان در ابهام بماند و البته كارگران را از انتخاب نماينده مايوس كند: «الان همه تشكلها از چشم كارگران هفتتپه افتادهاند. هر كسي ميآيد حرف خودش را ميزند. اما خب اين خطراتي هم دارد. وقتي ميروي روي آن سكو يك جوري انگار حكم نمايندگي بقيه را داري اما وقتي واقعا نماينده كارگران نباشي برخورد با تو هم آسانتر ميشود.»
امروز 20 نفر، فردا 30 نفر
خودش ميگويد كه سنديكا فعاليتي ندارد اما هنوز خودش را با عنوان سنديكايياش معرفي ميكند: فريدون نيكوفرد، عضو سنديكاي كارگري هفتتپه. نيكوفرد ميگويد كه ضربه اخراج براي برخي كارگراني كه ميشناسد بسيار گران تمام ميشود: « براي كارگران روزمردي كه قراردادي شدند، قراردادهاي 6 ماهه زدند و روز 31 شهريور براي 20 نفر از آنها نامه زدند كه ديگر سر كار نيايند و كارت ورود و خروجشان را هم باطل كردند. اما مديريت هنوز جواب روشني نداده. من با برخي از آنها صحبت كردم كه نه پرونده قضايي داشتند نه حتي در اعتصابها فعال بودند. ميشد اصلا با نحوه ديگري برخورد كنند؛ نميدانم توبيخ، كميته انضباطي يا هر كار ديگري نه اينكه يكهو اخراجشان كنند. يك نفر از اينها به من ميگفت بدون اين كار من اصلا امكان ادامه حيات ندارم. ميگفت راهش اين است كه خودم را بكشم.»
نيكوفرد هم معتقد است كه اين اخراج يكباره كه شايد از ترس اعتصاب بوده باشد خودش ممكن است به اعتراضها دامن بزند: «براي اخراج لااقل يك دليلي بدهيد، فلهاي اخراج نكنيد. ما اينجا همه طايفهاي هستيم، با هم قوم و خويشيم حتي اگر اخراج به حق هم باشد، اخراج اين همه با هم باعث تجمع ميشود كه همينطور هم شد شرايط هرچه راديكالتر ميشود، از نظر پروندهاي هم سختگيرتر ميشوند. هپكو كه به دولت برگشت اينجا به اين نتيجه رسيدهاند، كاري كنند كه به سرنوشت مالك هپكو دچار نشوند. براي همين دارند با مخالفان برخورد ميكنند اما با اين شوكي كه وارد كردند به وضع دامن ميزنند، برخوردشان با پرسنل بعضا خودش سبب اين اعتصابها ميشود.» كارگران تعديل شده به اداره كار رفتهاند كه شايد جوابي بگيرند. او ميگويد كه جوابها در چنين مواقعي همه مثل هم هستند: «آنجا هم هميشه ميگويند قراردادتان تمام شده يا برويد تعهد بدهيد يا كارفرما را راضي كنيد، يك جواب كليشهاي كه هميشه ميدهند.» او هم به همان يك فايل صوتي كه از جلسه بين دو نفر از نمايندگان شوراي كار هفتتپه با معاونان شركت پخش شده، اشاره ميكند و ميگويد: كارگران خواستار انحلال شورا شدهاند: «ما الان در واقع نماينده نداريم.»
در اين وضعيت، حرفي كه كارگر اخراجي معترض ميگفت نزديكترين سناريو به واقعيت است. يك كارخانه نيشكر هفتتپه هست و آن كارخانه يك سكو دارد كه در نبودن نمايندگان رسمي كارگري ميشود محلي براي بيان مطالبات از زبان هر كارگري كه حرفي براي گفتن داشته باشد. حرفهايي كه البته هنوز آراماند، مثل ويديويي كه روز گذشته از سخنراني يكي از كارگران منتشر شد كه روي همان سكو داشت از رييس قوه قضاييه دعوت ميكرد كه به هفتتپه برود و با چشم خودش اوضاع را ببيند. ويديو در شبكه يوتيوب منتشر شد و بعد سر از شبكههاي اجتماعي درآورد. كارگري رو به همكارانش ميگويد: «انشاءالله با وجود آقاي رييسي كه قول داده تمام هم و غمش اين باشد كه با زد و بندهايي كه در اين مملكت انجام ميشود برخورد قاطع و قانوني بكند، بيايد هفتتپه و درددل مردم را گوش كند و به آن رسيدگي كند.» تمام پرونده واگذاري شركت به بخش خصوصي در اين سخنراني مرور شد تا موضوع رسيد به اخراج ليست 20 نفره كارگران: «ما به امثال محمد خنيفر راي داديم كه حق و حقوق ما را پيگيري كند، نميدانم چرا او را اخراج كردند. اين كار طبيعي نيست. از ما خواستند طبق قانون رفتار كنيم در حالي كه طرف مقابل ما هيچ احترامي براي قانون قائل نيست. اينكه هر كسي ميلي بگويد من از تو خوشم نميآيد، تو داري زياد حرف ميزني و بعد اخراجش كند، خلاف قانون است و ما جلوي كار خلاف قانون ميايستيم.» و بعد به همكارانش گوشزد ميكند: «امروز شروع كردند به اخراج 20 نفر، بعد همينطور 20 نفر و 10 نفر و 30 نفر اخراج ميكنند و نان زن و بچهمان را ميبرند.» اين صدا شايد با گذشت زمان بالاتر و بالاتر رود.